محل تبلیغات شما

مسجد رسول الله تبریز



حضرت امام جعفر صادق


امام ششم حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در سال 80 یا 83 ه متولد و در سال 148 ه در مدینه وفات یافت . پدر بزرگوارش امام محمد باقر علیه السلام پنجمین امام شیعه و دارای کرسی تدریس برجسته ای در آن شهر بود مادر آن حضرت ام فروة» دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر می باشد. 

 

در این یادداشت کوتاه ، نگاهی به جایگاه و منزلت آن حضرت از دیدگاه دانشمندان برجسته اسلامی می اندازیم(1) و در ادامه با اشاره به فرمایشی از حضرت به نکته ای درباره وظیفه ما بعنوان شیعیان جعفری می پردازیم .

 

امامِ امامان

پیشوای بزرگ زیدیه جناب زید بن علی : در هر زمان یکی از ما اهل بیت حجت خدا بر خلقش است و حجت زمان ما پسر برادرم جعفر است. هر کسی که از او پیروی کند گمراه نمی شود و هر کس او را مخالفت نماید هدایت نخواهد شد».

پیشوای بزرگ حنفیه جناب ابو حنیفة : من کسی را فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم». سپس ابو حنیفه به سوالات مشکلی که در مجلس منصور از حضرت پرسیده بود اشاره می کند و می گوید : ایشان پاسخ رابه این نحو می داد که شماها در این مساله اینطور جواب می دهید و اهل مدینه آنطور می گویند و ما چنین می گوئیم گاهی تابع اهل مدینه می شد و گاهی با همه ما - علمای اهل سنت – مخالفت می کرد ، تا اینکه چهل سوالم تمام شد». سپس ابو حنیفه گفت : آیا ما روایت نشده ایم که اعلم مردم کسی است که به اختلاف نظر آنها از همه داناتر باشد». 

همچنین از ابو حنیفه نقل است که اگر آن دو سال – که از محضر امام استفاده کردم – نبود هلاک می شوم» .

مرحوم اسد حیدر می نویسد : امام ابو حنیفه از نزدیکترین مردم به اهل بیت بوده و از جمله ائمه ای است که بیشترین ارتباط را با امام صادق داشته است»(2)

با توجه به اینکه عموم مسلمانان و دانشمندان معاصر حضرت، به امامت ایشان آنطور که دیدگاه شیعه است نمی نگریستند و نیز با توجه به اینکه ایشان در ادای امامت خویش و تبلیغ تشیع در ابعاد مختلف کوشا بودند ، چگونه توانسته اند اینطور احترام و تجلیل غیر شیعیان را نیز به خود جلب کنند ؟

پیشوای بزرگ مالکیه جناب مالک بن انس : زمانی به خدمت جعفر بن محمد آمد و شد داشتیم او را همیشه در یکی از این سه حالت دیدم یا نماز می خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت می کرد» .

در نقل دیگری که مرحوم صدوق روایت کرده اند جناب مالک می گویند : هنگامی که بر امام وارد می شدم برایم پشتی می گداشت و احترام می گرد و می فرمود: ای مالک من تو را دوست دارم»، و من از این کار خوشحال می شدم و خدا را شکر می کردم، ایشان یا روزه بود یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت و از بزرگان عبّاد و اکابر زهّادی بود که از خدا می ترسند، ایشان زیاد حدیث می گفت و خوش مجلس بود.».(3)

عبد الکریم شهرستانی نویسنده کتاب معروف الملل و النحل : جعفر بن محمد دارای علم و ادب فراوان و ادب کاملی در حکمت و زهد و پرهیزگاری تمام از شهوات است».

حافظ ابو حاتم از بزرگان رجال اهل سنت : جعفر بن محمد ثقه ای است که از مثل او اساسا تحقیق نمی شود».

امام صادق

ابو نعیم اصفهانی نویسنده کتاب حلیة الاولیاء و از بزرگان متصوفه : جعفر بن محمد، امام ناطق، به عبادت و خضوع رو آورد و عزلت و خشوع را برگزید .»

علامه این حجر عسقلانی محدّث و رجالی بزرگ اهل سنت : جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب فقیه صدوق می باشد».                 

دکتر احمد امین نویسنده معروف : امام جعفر از برجسته ترین شخصیات در عصر خود و پس از آن می باشد و در سال دهم از حکومت منصور وفات یافته است».

اینها تنها نمونه کوچکی از کلمات است و هرچند میان نگاه ما شیعیان و اهل سنت در این زمینه فاصله است اما در هر حال بزرگی و منزلت اجتماعی حضرت جای انکار ندارد.(4)

آنچه از این میان جالب توجه است اینکه چگونه امام توانسته اند در عین تبیین اصول عقیدتی و فقهی شیعه ، احترام اجتماعی خود را نیز در میان امت اسلامی حفظ کنند.

به عبارت دیگر با توجه به اینکه عموم مسلمانان و دانشمندان معاصر حضرت، به امامت ایشان آنطور که دیدگاه شیعه است نمی نگریستند و نیز با توجه به اینکه ایشان در ادای امامت خویش و تبلیغ تشیع در ابعاد مختلف کوشا بودند ، چگونه توانسته اند اینطور احترام و تجلیل غیر شیعیان را نیز به خود جلب کنند ؟

آنچه از مجموع سیره و کلمات آن حضرت برداشت می شود اینست که امام به عنوان پیشوای شیعه در عین حفظ چهار چوبها و پافشاری بر مبانی نظری و عملی تشیع رفتاری مناسب و محترمانه با دیگر مذاهب اسلامی داشته اند و شیعیان خویش را نیز به این کار توصیه اکید می فرمودند

اینجاست که ما به روش آن حضرت و شیوه ای که برای تبیین و تبلیغ و نشر تشیع پیشه کرده بودند می رسیم .اگر ایشان نیز همانند برخی از مدعیان ولایت و امامت در زمان ما می خواستند با هتاکی و توهین به مبانی و افکار مخالفین، کار خویش را پیش ببرند آیا اساسا موفق می شدند و آیا می توانستند اینطور محترم باشند؟ مسلمانا پاسخ منفی است .

آنچه از مجموع سیره و کلمات آن حضرت برداشت می شود اینست که امام به عنوان پیشوای شیعه در عین حفظ چهار چوبها و پافشاری بر مبانی نظری و عملی تشیع رفتاری مناسب و محترمانه با دیگر مذاهب اسلامی داشته اند و شیعیان خویش را نیز به این کار توصیه اکید می فرمودند. (5)

در کتاب شریف کافی به سند معتبر از عبد الله بن ابی معفور از آن حضرت روایت می کند که فرمودند : وا دعاة الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاة و الخیر فان ذلک داعیة »(6)

یعنی: مردم را با غیر از زبانتان { یعنی با عملتان } { به تشیع } دعوت کنید آنان باید در شما ورع و تلاش در انجام عبادات و { مخصوصا } نماز و خیر را ببینند این اعمال است که دعوت به تشیع می کند. 

این سفارش –  که مؤید به سیره عملی خود حضرت است اگر در دستور کار همه علاقه مندان به مذهب قرار گیرد سبب رفع مشکلات متعددی می گردد که امروزه دامنگیر امت اسلامی شده است. شرح و بسط موضوع از حوصله این مختصر خارج است . عرض تذکری بود.

 

پی نوشت: 

1) کلیه اقوال از کتاب ارزنده الامام الصادق و المذاهب الاربعة تالیف مرحوم اسد حیدر، ج1 ، ص 68 تا 82 نقل شده است. خوشبختانه این کتاب اخیرا به فارسی ترجمه و توسط دانشگاه ادیان و مذاهب قم منتشر گردیده است. 

2) الامام صادق و المذاهب الاربعة، 7 / 193.

3) الخصال ، 195.

4) مرحوم شیخ مفید تعبیر خوبی دارد : و نقل الناس عند من العلوم ما سارت به الرکبان و انتشر ذکره فی البلدان و لم ینقل عن احد من اهل بیته العلماء ما نقل عنه و لا لقی احد منهم من اهل الآثار و نقلة الاخبار و لا نقلوا عنهم کما نقلوا عن ابی عبد الله علیه السلام. » الارشاد، 2 / 179 .

5) از جمله: الکافی، 8 /2 ، و علیکم بمجاملة اهل الباطل.

6) الکافی2/78.

سید محمد مهدی رفیع پور

مدرس حوزه علمیه قم


حضرت محمد


پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)با مركب تفكر و تعقل از مرز ماده و طبیعت عبور كرده و در آن سوی این پدیده های چشم گیر و در همان حال ناپایدار و زودگذر، به پدید آورنده و آفریدگار نیرومند و دانا و ابدی و ازلی می اندیشید و محصول آن، روی آوردن به وی با همه وجود و تسلیم در برابر او بود.

الگوی گفتار و رفتار

پیامبر(صلی الله علیه وآله) الگو است. لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ» (الأحزاب/21) اسوه» یعنی الگو، نگفته (لقد کان رسول الله اسوه)، گفته فِی رَسُولِ اللَّهِ» می‌دانی فِی» یعنی چه؟ در پیغمبر (صلی الله علیه وآله) الگو است، اگر می‌گفت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) الگو است یعنی خودتان را مثل پیغمبر کنید، آن وقت باید گفته می شد : ما کجا، پیغمبر کجا؟ می‌گوید ببین شما که نمی‌توانی مثل پیغمبر(صلی الله علیه وآله) باشی، منتهی از کارهای پیغمبر(صلی الله علیه وآله) الگوبرداری کنید، یعنی یک گوشه کارتان لااقل به پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نزدیک بشود.

آخر ما در بعضی مواقع می بینیم که هیچ چیزمان به پیغمبر (صلی الله علیه وآله)نمی‌خورد. پیغمبر (صلی الله علیه وآله)راست می‌گفت ما دروغ می‌گوییم، پیغمبر (صلی الله علیه وآله)امین بود ما خیانت می‌کنیم، پیغمبر (صلی الله علیه وآله)نماز می‌خواند باحال، ما اصلا نماز نمی‌خوانیم یا نماز می‌خوانیم بی‌حال. پیغمبر (صلی الله علیه وآله)چقدر تمیز بود.

سیره اخلاقی و رفتاری

سیره اخلاقی و رفتاری هر کس، به صورت های گوناگون نمود پیدا می کند. گاهی اخلاق فردی گویای خصلت های شخصیتی افراد است. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)در اخلاق فردی، روش خاصی داشت که به بعضی آنها اشاره می شود:

پاکی و آراستگی

آراستگی و پاکی سر، صورت و لباس مورد تأکید اسلام است; زیرا خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.(وسائل الشیعه، ج 3، ص 340) خداوند زیبایی را برای بندگان می پسندد و ژولیدگی را برایشان روا نمی دارد; چنان که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: خداوند چرکین بودن و ژولیدگی را دشمن دارد.(نهج الفصاحه، ص 150، ح 741)

 

مسواک

بهداشت دهان و دندان از عوامل مهم تأمین سلامتی است. توجه به این نکته بهداشتی دستور خداوند است; چنان که پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: آن قدر از سوی پروردگار به مسواک دستور یافتم که ترسیدم بر من واجب شود.(بحارالانوار،، ج 16، ص 319)

فرمود: ای اباذر! خدای عزوجل روشنی چشم مرا درنماز قرار داده وآن را محبوب من گردانیده، همچنانکه طعام را بر گرسنه و آب را بر تشنه محبوب ساخته است سپس فرمود: آدم گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر می شود اما من با خواندن نماز سیر نمی ‌شوم

پیامبر (صلی الله علیه وآله)به مسواک اهمیت ویژه می داد، پیوسته دندان های مبارکش پاک و سفید بود، دوستان خود را هم به مسواک کردن تأکید می کرد. ایشان همیشه پیش از خواب مسواک می زد. هرگاه می خوابید مسواک را بالای سر خود می گذاشت، و وقتی از خواب بیدار می شد، ابتدا مسواک می زد.(همان)

 

عطرآگینی

خوش بویی و استفاده از عطریات موجب نشاط روحی می شود. افزون بر آن، برای دیگران نیز مسرّت و نشاط می آورد. بالعکس، بوی بد دهان، بدن، لباس و جوراب مایه اذیت و رنجش خاطر دیگران می شود.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) همواره مواد خوش بوکننده استفاده می کرد; چنان که هرگاه از راهی عبور می کرد و دیگران به آنجا می رسیدند، به واسطه بوی عطر ایشان، می فهمیدند که آن جناب از اینجا عبور کرده است.( سنن النبی، ص 63)

خرج کردن برای عطریات پسندیده است و اسراف به شمار نمی آید. بخشی از مخارج پیامبر(صلی الله علیه وآله) صرف خرید عطر و مواد خوش بوکننده می شد. به فرموده امام صادق(علیه السلام)، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بیش از آنچه برای طعام خرج کند، در خرید عطریات خرج می کرد.( بحارالانوار، ج 16، ص 248 )

 

رعایت بهداشت

شستشوی بدن، نظافت لباس، و گرفتن ناخن و شارب از عوامل نشاط آور و تأمین کننده سلامتی است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)همواره موهای سر و صورت را با سدر» شستشو می داد.( همان، ج 16، ص 247) پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) هر جمعه ناخن ها را می گرفت، شارب را کوتاه می کرد و برای زدودن موها، بر بدن خویش نوره می کشید.( سنن النبی، ص 94) آن حضرت روز جمعه پیش از آنکه برای اقامه نماز جمعه از خانه بیرون رود، ناخن هایش را می چید و شارب خود را کوتاه می کرد.( همان، ص 106)

حضرت محمد

غذا خوردن

سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) درباره خوردن و آشامیدن و احترام به نعمت ها، بسیار جالب و آموزنده است. آن حضرت از اسارت شکم پرستی آزاد بود و از پرخوری پرهیز داشت. حضرت هر نوع غذایی که می خواست قدرت تهیه آن را داشت و خود فرمود: ای ابوذر! جبرئیل خزینه های دنیا را برایم آورد و گفت: ای محمّد! اینها کلید خزینه های دنیا هستند، می توانی از آنها بهره گیری، بدون اینکه از جایگاه و نعمت های آخرت تو چیزی کم شود، ولی من گفتم: ای جبرئیل! مرا نیازی نیست; هرگاه سیر می شوم خدای را سپاس می گویم، و اگر گرسنه شدم از او در خواست می کنم.(عین الحیوه، ص 306)

 

لباس پوشیدن

پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سادگی، عافیت جسمی و نوع سالم تر لباس دقت داشت. از این رو، لباس پنبه مورد علاقه آن حضرت بود. حضرت علی(علیه السلام)فرمود: لباس های پنبه ای بپوشید; چراکه لباس پیامبر خداست.(پیشین، ص 126)

رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، هم بُرد یمانی می پوشید و هم جُبّه پشمین و خشن از پنبه و کتان(بحارالانوار، ج 16، ص 227)

همواره لباس را از طرف راست می پوشید. ولی هرگاه جامه را از تن بیرون می آورد از جانب چپ شروع می کرد; و چون لباس نو می پوشید، لباس های کهنه را به فقیر می داد و می گفت: هر گاه آن لباس به تن فقیر است، دهنده آن در خیر و نگه داری خداوند خواهد بود.(پیشین، ص 123)

خرج کردن برای عطریات پسندیده است و اسراف به شمار نمی آید. بخشی از مخارج پیامبر(صلی الله علیه وآله) صرف خرید عطر و مواد خوش بوکننده می شد. به فرموده امام صادق(علیه السلام)، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بیش از آنچه برای طعام خرج کند، در خرید عطریات خرج می کرد

عشق به نماز

درکتاب "امالی شیخ طوسی" از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمود: ای اباذر! خدای عزوجل روشنی چشم مرا درنماز قرار داده وآن را محبوب من گردانیده، همچنانکه طعام را بر گرسنه و آب را بر تشنه محبوب ساخته است سپس فرمود: آدم گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر می شود اما من با خواندن نماز سیر نمی ‌شوم.

 

نماز جماعت

درتنبیه الخواطرآمده است که لقمان می گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) صفوف ما را منظم می کرد که گویا مانند چوب‌های تیر هیچ گونه کجی نداشت و گاهی که می‌ دید ما غفلت داریم تذکرمی ‌داد ولذا روزی هنگام تکبیرة الاحرام متوجه مردی شد که سینه‌اش جلوتر از دیگران است فرمود: بندگان خدا، صفوف خود را منظم کنید وگرنه بین دلهایتان اختلاف و تفرقه خواهد افتاد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) درنماز دست به شانه‌های ما می‌ گذاشت و می فرمود: منظم وصاف بایستید وگرنه دل‌هایتان دچارتفرقه خواهد شد.

 

قرائت قرآن

شیخ ابوالفتوح رازی در "تفسیر" خود نقل کرده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نمی‌خوابید تا "مسبحات" راتلاوت کند ومی فرمود: دراین سوره‌ها آیه ‌ای است که ازهزار آیه برتراست، گفتند: چه سوره‌هایی است، فرمود: حدید، ، صف، جمعه و تغابن.

درکتاب "مجمع البیان" روایت شده که حضرت علی (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سوره "سبح اسم ربک الاعلی" را دوست داشت وفرمود: اول کسی که گفت "سبحان ربی الاعلی" همانا میکائیل بود.  

فرآوری : زهرا اجلال            



منابع :

سایت حوزه.

بیانات حجت الاسلام ضیاء آبادی.

بیانات حجت الاسلام قرائتی.


نویسنده : سیدروح الله علوی

اربعین


آنچه باید بررسی شود این است که منظور از مؤمن در سخن امام حسن عسکری صلوات الله علیه چیست؟ دو احتمال در معنای کلمه مؤمن در این روایت وجود دارد: یکی اینکه منظور از انسان مؤمن، مؤمن به مفهوم عام آن است تا شامل تمامی مسلمان اعم از شیعه و سنی بشود. احتمال دوم این است که منظور ایمان و اعتقاد به امامت دوازده معصوم از اهل بیت پیامبر اسلام علیهم السلام باشد


یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه. نساء/ 136

برای پاسخ به این پرسش لازم است مضمون روایتی را که از امام حسن عسکری صلوات الله علیه  وارد شده است مورد توجه قرار داد. متن روایت چنین است:                       

وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیِّ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. (1)

حضرت عسكرى- علیه السّلام- فرمود: علامت مؤمن پنج است: پنجاه و یك ركعت نماز (واجب و مستحب) در شبانه‏روز، زیارت‏ اربعین‏، انگشتر به دست راست كردن، پیشانى به خاك نهادن، و بسم اللّه را بلند گفتن‏. (2)

 

دو احتمال در معنای مؤمن

در این روایت شریف پنج عمل از علائم ایمان شمرده شده است. آنچه باید بررسی شود این است که منظور از مؤمن در این حدیث چیست؟ دو احتمال در معنای کلمه مؤمن در این روایت وجود دارد: یکی اینکه منظور از انسان مؤمن، مؤمن به مفهوم عام آن است تا شامل تمامی مسلمان اعم از شیعه و سنی بشود. احتمال دوم این است که منظور ایمان و اعتقاد به امامت دوازده معصوم از اهل بیت پیامبر اسلام علیهم السلام باشد. در این صورت علامت هایی که در روایت بالا به آنها اشاره شده مختص به مؤمن به معنای خاص خود یعنی شیعه خواهد بود. که یکی از آن علائم، زیارت اربعین سالار شهیدان است.

تنها شیعه دوازده امامی است که بلند خواندن آن را به دلیل روایات اهل بیت علیهم السلام در نمازهای جهریه واجب و در نمازهای اِخفاتیه مستحب می داند

این مقاله در صدد است تا روشن کند تمامی این اعمال از جمله زیارت اربعین از اعمال مختص به شیعه است نه غیر شیعه. برای رسیدن به این مهم چهار فقره دیگر روایت مذکور بررسی می شود که این اعمال مختص به شیعه هست یا نه؟ اگر ثابت شود که آن چهار عمل مختص شیعه است نتیجه گیری می شود که زیارت اربعین نیز از مختصات شیعیان است.

 

خواندن پنجاه و یک رکعت نماز از مختصات شیعه است

نخستین آنها خواندن پنجاه و یک رکعت نماز است که در شب معراج تشریع شد و با شفاعت پیغمبر به هفده رکعت نماز واجب در پنج نوبت و نوافل یومیه با نماز شب که جمعا سی و چهار رکعت می شوند تقلیل یافت. (3)

مرحوم مقرم می فرماید: این پنجاه و یک رکعت از خصائص امامیه است، زیرا اهل سنت اگر چه در عدد فرائض با امامیه اتفاق [نظر] دارند ولی در عدد نوافل با امامیه توافق ندارند. در نوافل شب نیز با شیعه اختلاف دارند که گاهی هشت رکعت و گاهی دو رکعت و یا سیزده رکعت با بیشتر نوشته اند که در مجموع نوافل شب و روز با نمازهای واجب پنجاه و یک رکعت نمی شوند بنابراین پنجاه و یک رکعت فقط از مختصات امامیه و از علائم ایمان است.» (4)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بلند بسم الله خواندن مخصوص شیعه است

دوم از علائمی که در این حدیث تصریح شده، بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم است؛ زیرا تنها شیعه دوازده امامی است که بلند خواندن آن را به دلیل روایات اهل بیت علیهم السلام در نمازهای جهریه واجب و در نمازهای اِخفاتیه مستحب می داند. و در همین مورد فخر رازی می گوید: شیعه جهر به بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازهای جَهریه و اخفاتیه از سنّت می دانند در حالی که جمهور فقهاء در این مسأله با آنها مخالفند. (5)

مثلاً ابن قدامة در مغنی ج1 ص478 و کاسانی حنفی در بدایع الضلیع ج1 ص204 و زرقانی در شرح مختصر ابی ضیاء در فقه مالکی ج1 ص216 نوشته اند: جهر به بسم الله. در نماز خلاف سنت است. بنابراین جهر به بسم الله در نمازها از خصائص شیعه و از علامات آنها می باشد. (6)

 

انگشتر به دست راست کردن از خصائص شیعه است

نکته سومی که در این حدیث به آن اشاره شده است مسئله انگشتر به دست راست کرده است که پیروان ائمه دوازده گانه به لحاظ روایات اهل بیت علیهم السلام به آن التزام ورزیده اند ولی جماعتی از اهل سنت با آن مخالفت نموده اند. ابن حجر نقل کرده است که: مالک تَختُّم به دست راست را مکروه می داند و به دست چپ باید باشد. و الباجی از علماء مالکیه تأکید دارد بر اینکه قول مالک یعنی استجباب انگشتر به دست چپ کردن از سایر اقوال ترجیح دارد. و شیخ اسماعیل بروسوی گفته است: در عقد الدرر آمده است که در اصل مستحب بوده است که انگشتر به دست راست پوشیده شود ولی چون این عمل شعار اهل بدعت و ظلمت شد از اینرو برخلاف آنها، سنت بر این شد که انگشتر را در انگشت کوچک دست چپ قرار دهند. (7)

مسئله انگشتر به دست راست کرده است که پیروان ائمه دوازده گانه به لحاظ روایات اهل بیت علیهم السلام به آن التزام ورزیده اند ولی جماعتی از اهل سنت با آن مخالفت نموده اند.

تعفیر از خصائص شیعه است

مسأله چهارمی که در این حدیث شریف عنوان شده است مسأله تعفیر می باشد. تعفیر در لغت عبارت است از قرار دادن چیزی بر عفر یعنی خاک. و آنچه در این حدیث آمده قرار دادن جبین است بر خاک. حال اگر منظور از جبین پیشانی [باشد] چنانچه صاحب حدائق استظهار فرموده است و در مسئله تیمم نیز کثرت استعمال آن در همین معنا در لسان اهل بیت علیهم السلام دیده می شود. باید منظور از وضع جبین بر خاک این باشد که شیعیان هنگام سجده پیشانی بر زمین قرار می دهند، ولی اهل سنت ملتزم نیستند پیشانی بر زمین بگذارند؛ زیرا ابوحنیفه و مالک و احمد حنبل در یکی از دو قولی که از وی نقل شده سجده بر پر عمامه و بر دامن جامه و بر لباس خود را جایز دانسته اند!! (8) و اگر منظور از جبین در این حدیث شریف خود جبین باشد نه پیشانی، در این صورت منظور این است که هنگام سجده شکر دو جبین یعنی شقیقه ها را به عنوان خضوع و تذلل در پیشگاه خداوند بر خاک بگذارد و کاملا اظهار بندگی بنماید. و صاحب مدارک رضوان الله علیه نیز از همین جمله استحباب یا رجحان تعفیر دو شقیقه را استظهار فرموده است.در هر صورت چه منظور از جبین پیشانی باشد و چه منظور از آن شقیقه بین شیعیان دوازده امامی اختلافی در تعفیر و بخاک گذاشتم آن نیست، ولی اهل سنت آنرا قبول ندارند؛ نه در نماز و نه در سجده شکر!! نه تنها قبول ندارند بلکه نخعی و مالک و ابوحنیفه سجده شکر را مکروه می دانند. (9)

بنابر آنچه بیان شد به خوبی دانسته می شود که منظور روایت از مؤمن ، شیعه است و در نتیجه زیارت اربعین از اعمال اختصاصی شیعیان است.

 

پی نوشت ها:

1. تهذیب‏الأحكام، شیخ طوسی ج : 6 ص : 52

2. نصایح، احمد جنتى‏، ص: 231

3.سالار کربلا، فهیم کرمانی، ترجمه مقتل الحسین مقرم ، ص 582 انتشارات سیدالشهداء

4. همان

5. سالار کربلا، فهیم کرمانی، ص 583

6.همان،ص584

7.همان

8. سالار کربلا، فهیم کرمانی، ص585

9.همان، 586

سید روح الله علوی


خداوند بعد از آن که به زائران امام حسین علیه السلام نظر می کند : ثم یخاطبهم بنفسه » یعنی خداوند ، خود ، با زائران مخاطبه و مکالمه می نماید یا این که : خداوند با زائر حسین علیه السلام مناجات می نماید و می فرماید ای بنده من از من حاجت بخواه تا برآورده نمایم ، مرا بخوان تا اجابت نمایم .نویسنده : حمید حاج علی
زائر

از عجیب ترین و لطیف ترین داستانهای قرآن داستان تجلی خداوند بر کوه طور است که مختصر آن این چنین است که بنی اسرائیل برای این که به موسی ایمان بیاورند دائما به بهانه تراشی مشغول بودند و کارشان به جایی رسید که روزی گفتند : وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَن نُّۆْمِنَ لَک حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً »(1) ؛ هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر این که خدا را آشکارا ببینیم و خداوند از این درخواست آنها تعبیر به سۆال اکبر نموده است آن جا که فرمود : فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَکبَرَ مِن ذَلِک فَقَالُواْ أَرِنَا اللّهِ جَهْرَةً» (2) ؛ اینان بزرگ تر از این را از موسی طلب کردند و گفتند : خدا را به آشکار به ما بنمای.

 جناب موسی بن عمران نیز در پی اصرارهای قومش به خداوند عرضه داشت : قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْک » (3) پروردگارا نشانم بده تا بسوی تو نگاه کنم ( البته توجه شود نفرموده است که خود را به من نشان بده ! ) اما جواب خدا چه بود ؟ :‌ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَـکنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا » (4) تو هرگز مرا نخواهی دید ولی به کوه نگاه کن اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید پس وقتی رب او بر کوه جلوه کرد آن را متلاشی کرد و موسی بی هوش گشت ! 

حال سری به کربلا بزنیم

روایت صحیحه ای در کتاب شریف کامل ایارات وجود دارد که به چند شکل نیز مضمون این روایت تکرار شده است :

همانا خداوند تبارک و تعالی برای زائران قبر حسین علیه السلام جلوه می کند قبل از این که برای اهل عرفات تجلی کند و حاجات آنان را برآورده نموده و گناهانشان را آمرزیده و آنها را در خواسته هاشان شفیع  خودشان قرار داده و پس از آن به اهل عرفات می پردازد و این کارها را با آنها انجام می دهد » (5) 

در برخی روایات (6) دیگر بجای لفظ جلوه می کند » لفظ نظر می کند » به کار رفته که تقریبا به هم نزدیک می باشند چنانچه در قرآن هم در آیه سوره اعراف که مربوط به تجلی می باشد هر دو لفظ نظر و جلوه » به کار رفته است !

در روایات دیگری (7) وارد شده که خداوند بعد از آن که به زائران امام حسین علیه السلام نظر می کند : ثم یخاطبهم بنفسه » یعنی خداوند ، خود ، با زائران مخاطبه و مکالمه می نماید یا این که : خداوند با زائر حسین علیه السلام مناجات می نماید و می فرماید ای بنده من از من حاجت بخواه تا برآورده نمایم ، مرا بخوان تا اجابت نمایم .(8)

روایت صحیحه ای در کتاب شریف کامل ایارات وجود دارد که به چند شکل نیز مضمون این روایت تکرار شده است : همانا خداوند تبارک و تعالی برای زائران قبر حسین علیه السلام جلوه می کند قبل از این که برای اهل عرفات تجلی کند و حاجات آنان را برآورده نموده و گناهانشان را آمرزیده و آنها را در خواسته هاشان شفیع  خودشان قرار داده و پس از آن به اهل عرفات می پردازد و این کارها را با آنها انجام می دهد .

این حسین کیست که خدایش بر زائرانش به راحتی و مجانی جلوه می نماید ، همان خدایی که وقتی جناب موسی همین مطلب را از او درخواست نمود ، خداوند تجلی بر کوه را پذیرفت نه تجلی بر موسی را وفرمود که این درخواستی بسیار بزرگ است و موسی نیز بی هوش و مدهوش بر زمین افتاد ؟!!

و این حسین کیست که خداوند با زائران او مخاطبه و مناجات می نماید یعنی مقامی را به آنان اعطا می کند که به موسی رسول اولوا العزم و پیامبر مقرب خود ارزانی داشته و او را به همین دلیل ملقب به لقب کلیم الله » نمود (9) در حالی که همه پیامبران از این مقام برخوردار نبودند : منهم من کلم الله » (10) یعنی خداوند با بعضی از پیامبران تکلم نمود ؟!!

در مناجات شعبانیه نیز می بینیم معصوم علیه السلام - بعد از آنکه از خداوند درخواست می نماید تا  او را به مقام دستیابی به اسماء الله برساند و او را از غیر خود منقطع نماید و به کمال انقطاع برساند تا جایی که چشمِ قلب ، حجاب های نور را بشکافد و به معدن عظمت برسد و روحش به عزت قدس ، متصل و معلق شود - می فرماید خدایا مرا از کسانی قرار بده که آنان را ملاحظه نمودی و آنان نیز به خاطر رۆیت جلال تو بی هوش شدند وسپس تو مخفیانه با آنان مناجات کردی !!!و عجیب تر از همه این موارد در روایات متعددی این مضمون را می یابیم که :

 سجده بر تربت امام حسین علیه السلام حجابهای هفت گانه [ نور و ظلمت ] را می درد و تا زمین هفتم را نور افشانی می نماید » !!!! (11) (12) .

باز می پرسم این چه شخصی است و از چه مقام قربی در نزد خداوند برخوردار است که زیارت او انسان را به بالاترین مقامات انسانی مثل تجلی خدا و مناجات او با بنده می رساند و سجده بر تربت قبر مقدسش انسان را یک دفعه از همه موانع مادی و معنوی و حجاب های ظلمانی و نورانی عبور داده و به بارگاه قدس ذو الجلال مشرف می دارد ؟؟!!

و این چه شخصی است که خدا با افواج ملائکه به زیارت او می رود ؟؟!! (13) .

و این چه شخصی است که هر که او را زیارت نماید ، گویا خدا را در عرشش زیارت نموده ؟؟!! (14) .

و دیگر خموش !! 

پی نوشت ها :

1-سوره بقره / 55 .

2- سوره نساء / 153 .

3و4- سوره اعراف / 143 .

5- کامل ایارت ، ص3 .

6- همان ، ص317 .

7- همان ، ص3 .

8- کامل ایارات ، ص253و254 .

9- سوره نساء / 164 .

10- سوره بقره / 253 .

11و12-  وسائل الشیعه ، طبع اسلامیه ، ج3 ، ص608 ودر بعض روایات دیگر وارد شده که بین انسان وخدا هفت یا هفتاد یا هفتاد هزار حجاب از ظلمت وبه همان عدد حجاب از نور وجود دارد .

13- کامل ایارات /222 . صفوان جمال از امام صادق ع می پرسد که آیا امام حسین ع را زیارت می نمایید ؟ حضرت می فرماید : چگونه زیارت نکنم وحال آن که خدا شبهای جمعه به همراه ملائکه وانبیاء واوصیاء او را زیارت می نماید » .

14- در کتاب شریف کامل ایارات 6 حدیث طبق مضمون فوق وجود دارد ، صفحات : 282و278و279و280و320 .


در اینجا می خواهیم درباره سه مرحله حساس  و تاریخ ساز غدیر، عاشورا، ظهور صحبت کنیم که هر سه در یک راستا قرار دارند و می خواهیم نشان دهیم هر که به قصد انحراف افکار مردم، سه حادثه توسط مغرضان دستخوش تحریفهای ظاهری و معنایی فراوان شده اند.نویسنده : روح الله رستگارصفت

عاشورا

الف) غدیر

پیامبر صلی الله علیه و آله از سالها قبل از غدیر خم در مناسبتهای مختلفی مانند یوم الانذار و نزول آیه ولایت و مباهله و حدیث منزلت و غیره، امیرالمومنین علی علیه السلام را به جانشینی پیامبر انتخاب کرده اند. ایشان جانشین بی منازع پیامبر و دارنده لیاقت برای رهبری جامعه بر طبق همه ملاکهای پیامبر معرفی شده بود بنابراین اهمیت غدیر از آن جهت معرفی امیرالمومنین نیست بلکه از آن جهت است که در آن اعلان عمومی صورت گرفت؛ به گونه ای که کسی نتواند در آن شبهه ایجاد کند و به گوش همه مسلمانان برسد و حادثه ای به یاد ماندنی در خاطره ها گردد.

اقدام پیامبر برای اجرای دستور الهی در غدیر، امکان محو و انکار کامل آن را از مخالفان ربود در نتیجه تلاشها  به سوی تحریف آن جهت گرفت. کسانی که نمی خواهند این حقیقت را بپذیرند در قرنهای مختلف همت فکری خود را به کار بستند تا آنجا که می توانند درباره این حادثه و منظور پیامبر از این اقدام و سخن، شبهه بیفکنند. مثلا بدون نام بردن از نشانه های واضح کننده مثل جمله قبلی پیامبر  صلی الله علیه و آله را بازگو کنند و یا بدون اینکه خبری از شعر حسان در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم برسانند درباره معنای کلمه مولا شک ایجاد می کنند. 

 

ب) عاشورا

بر اثر فعالیت های اهل بیت علیهم السلام برای زنده نگه داشتن عاشورا انکار این حادثه ممکن نبود؛ بنابراین معنای آن را عوض کردند. در ابتدا می گفتند نور دیده پیامبر خدا از دین خارج شده است چون با یزید بیعت نکرده است؛ بعد هم گناه را به گردن یکدیگر می انداختند و خرافاتی مانند بی گناهی یزید و یا توبه یزید را مطرح کردند و با سخنانی سست و سطحی می کوشیده اند تا حد امکان بر این جریان سرپوش گذاشته اند.

واقعه کربلا نشانه انحطاط  و وارونگی دین نزد مسلمانانی است که در همان قرن اول اسلامی زندگی می کردند؛ زیرا در میان آنها امکان این رخداد به وجود آمده بود که شبیه ترین فرد از لحاظ اخلاقی و علمی و رفتاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله را به همراه یارانش به شکل وقیحانه ای کشتند و خاندانش را اسیر کردند.

حاکمان زمانه می کوشیدند که مهدی موعود را بیابند به قتل برسانند. تلاشهای ناکامی هم برای بی اعتبار کردن احادیث مهدوی صورت گرفت که راه به جایی نبرد اما بر اثر مرور زمان تحریفی در روایات ایجاد شد و این قسمت به حدیث پیامبر اضافه شد که نام پدر او نام پدر من است. انکار و ایجاد شک درباره ولادت امام عصر و طول عمر ایشان و مسخره و آزار معتقدان به آن حضرت نیز از این اقدامات است.

شبهه افکنان درباره عاشورا در واقع از این سوال که اساسا یزید کیست و چه حقی بر خلافت جامعه اسلامی دارد، طفره می روند زیرا توجه به همین سوالهای ساده ما را به شناخت پدر او یعنی معاویه و ظلمهایش در حق اسلام و مسلمانان راهنمایی می کند. در حقیقت عاشورا حاوی همان پیام غدیر است با این تفاوت که در عاشورا نوه پیامبر بجای اینکه مانند پیامبر سخن بگوید، با سکوت جانفشانانه و امتناع از مشروعیت بخشی به یزید همان پیام غدیر را تکرار فرمود.

 

ج) ظهور

ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز مانند هر دو قضیه بالا، کاملا یقینی و مشهود بوده است به این معنا که آیات قرآن و سخنان پیامبر و اهل بیت صلی الله علیهم شامل بشارت ها و ذکر وقایع آخر امان و ظهور منجی از نسل پیامبر صلی الله علیه است. پیروان اهل بیت علیهم السلام بر اثر راهنمایی آن معصومان، موعود را به صورتی واضح شناخته  اند که از اهل بیت پیامبر و هم نام با پیامبر و فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است که بعد از تحمل سختی ها و جنگها موفق به نجات جهان و ایجاد توحید و عدالت می شود؛ او زنده است اما خود را به مردم معرفی نمی کند و خدای متعال با قدرت بی منتهای خود عمر آن حضرت را تا آن زمان طولانی می کند که درخواست مردم جهان صمیمانه و بدون غل و غش گردد تا شرایط  مناسب برای شروع اقدامات آن حضرت فراهم شود.

اما صد افسوس که این حقیقت نیز مورد هجوم قرار گرفت. حاکمان زمانه می کوشیدند که مهدی موعود را بیابند به قتل برسانند. تلاشهای ناکامی هم برای بی اعتبار کردن احادیث مهدوی صورت گرفت که راه به جایی نبرد اما بر اثر مرور زمان تحریفی در روایات ایجاد شد و این قسمت به حدیث پیامبر اضافه شد که نام پدر او نام پدر من است. انکار و ایجاد شک درباره ولادت امام عصر و طول عمر ایشان و مسخره و آزار معتقدان به آن حضرت نیز از این اقدامات است.

حاکمان زمانه می کوشیدند که مهدی موعود را بیابند به قتل برسانند. تلاشهای ناکامی هم برای بی اعتبار کردن احادیث مهدوی صورت گرفت که راه به جایی نبرد اما بر اثر مرور زمان تحریفی در روایات ایجاد شد و این قسمت به حدیث پیامبر اضافه شد که نام پدر او نام پدر من است. انکار و ایجاد شک درباره ولادت امام عصر و طول عمر ایشان و مسخره و زار معتقدان به آن حضرت نیز از این اقدامات است.

واقعه کربلا نشانه انحطاط  و وارونگی دین نزد مسلمانانی است که در همان قرن اول اسلامی زندگی می کردند؛ زیرا در میان آنها امکان این رخداد به وجود آمده بود که شبیه ترین فرد از لحاظ اخلاقی و علمی و رفتاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله را به همراه یارانش به شکل وقیحانه ای کشتند و خاندانش را اسیر کردند.

سه رویداد غدیر خم، واقعه عاشورا و ظهور مهدی علیه السلام همگی در یک راستا و دارای درون مایه مشترک می باشند و هر سه آماج تیر تردید و شک افکنی واقع شده اند. نباید تصور کنیم که شک انگیزان و شبهه افکنان به دنبال جواب های منطقی هستند زیرا خود، سخنان بی منطق فراوانی را تنها به سبب اعتماد به افراد صاحب منصب یا مشهور می پذیرند و دلیلی نمی خواهند اما آنجا که سخن به مسلمات اثبات شده دینی می رسد تا آنجا که می توانند تردید را در دل مردم تزریق می کنند.

عاشورا

اشکالات معتقدان

خیل عظیم معتقدان غدیر، عاشورا و ظهور هم دچار این کاستی هستیم که این اعتقاد را در باور خود عمق نمی دهیم زیرا معنای صحیح حدیث غدیر آن است که همیشه وصی پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع مسلمانان حاضر خواهد بود که از نظر ولایت و عصمت و علم معادل آن حضرت است که حاملی زنده برای همه تعلیمات پیامبر و گفتار و رفتار و حتی سکوتش مفسر حقیقی و بی بدیل قرآن است و عزاداری بر واقعه عاشورا، انقلابی در عملکرد و جهتگیری زندگی انسان به مسیر زندگی درست دینی باید ایجاد کند، نه آنکه تبدیل به سنتی قومی برای گریه های بی عمق یا صرفا به به نیت برطرف شدن حوائج دنیایی باشد.

کاستی در رفتار در خصوص حضرت حجت علیه السلام هم وجود دارد زیرا او امامی است که جانشین پیامبر و حی و حاضر در بین مردم زندگی می کند و از شرایط  دنیا خبر دارد اما هنوز جهان را آماده نمی بیند که نهضت خدایی خود را شروع کند. مسئولیت تأخیر ظهور هم مستقیما متوجه مردمی است که به وضع کنونی رضایت دارند و از جان و دل خود برای ظهور آن حضرت دعا نمی کنند و خود را به شکل علمی و عملی برای ظهور آماده نمی کنند. آیا کسی را می شناسید که شبانه روز با این حقیقت مأنوس باشد و به آن عمل کند؟

از اینجاست که می توانیم بگوییم امام عصر علیه السلام در میان معتقدان به خودش هم غریب است، چه رسد به دیگران و پیامهای غدیر و عاشوراء در میان معتقدان هم به درستی فهم و عمل نمی شود، چه رسد به دیگران.


استفاده نکردن از ظرفیت‌های اقتصادی، کفران نعمت است

اگر مدیران و مسئولان کشور و همه افراد جامعه در استفاده از ظرفیت‌های موجود کشور کوتاهی کنند، در حقیقت در برابر نعمت‌ها ناسپاسی کرده‌اند و باید به جرم ضایع شدن این سرمایه‌های الهی مجازات شوندعلیرضاپیوگانیظرفیت های اقتصادی
خداوند در قرآن درباره کفران نعمت مردم یک جامعه می‌فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ؛ آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!»[1]
کفران نعمت‌هایی که خداوند در اختیار مردم قرار داده، گاهی در قلب یا زبان و گاهی هم در عمل صورت می‌گیرد. کفران کردن نعمت، یعنی ضایع کردن آن و ناچیز دانستن آن نعمت. هر نعمتی که در اختیار ما قرار دارد باید از آن به بهترین شکل ممکن استفاده شود؛ بنابراین اگر امروز ما از ظرفیت‌های موجود کشور استفاده نکنیم کفران نعمت کرده‌ایم و مطابق آیه ثم لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم؛ که در آن روز شما را از نعمت‌های دنیوی بازخواست می کنند.»[2] در روز قیامت باید پاسخگوی ضایع کردن نعمت‌هایمان باشیم.
متأسفانه در کشورمان شاهد کفران نعمت‌های زیادی هستیم که بخشی از آن به مسئولین برمی‌گردد و بخش دیگر آن به مردم جامعه. 

مدیرانی که با غل و زنجیر محشور می‌شوند

گرچه ایران در زمینه‌هایی مثل کشاورزی، انرژی و صنعت و معدن در جهان رتبه‌دار است، و حتی در شاخص‌های بین‌المللی تولید ناخالصی داخلی، یعنی ظرفیت‌های موجود و بالفعل اقتصادی رتبه هجدهم را داریم، اما در بسیاری از زمینه‌ها نیز دچار خلأهایی هستیم که مستقیماً به کم‌کاری مسئولین برمی‌گردد. 
به‌طور مثال وقتی ایرانی که ظرفیت‌های بالای محیط زیستی آن را کمتر کشوری دارد، در گزارش 20 شاخص جهانی عملکرد محیط‌زیست EPI رتبه 80 از بین 0 کشور را کسب می‌کند، یعنی عملکرد مسئولین در این نقطه ضعیف بوده؛ وقتی در زمینه ایجاد اشتغال از بین 140 کشور رتبه 138 را کسب می‌کند، یعنی نعمت نیروی کار جوان، منابع طبیعی و ظرفیت‌های اقتصادی همه در حال پایمال شدن است. 
فساد مالی که مانند خوره به جان اقتصاد ایران افتاده و کشور و جامعه را از درون متزل کرده، کفران نعمت انقلابی است که برای تحقق و حفظ آن هزاران نفر کشته شدند. 
فرار مغزها و نخبگانی که وجود آن‌ها برای ارتقای کشور لازم و ضروری است، در غفلت خواب و مسئولین رخ داده و کفران نعمت وجود دانشمندان است. 
مدیران و مسئولین خرد و کلان کشور باید بدانند وقتی تصدی مجموعه‌ای را بر عهده می‌گیرند، در قبال خروجی آن مسئولند و باید روزی پاسخگوی آن باشند. پیامبر اكرم(ص) فرمود: هیچ‌کس بر ده نفر یا بیشتر امیرى و ریاست نمی‌کند مگر اینكه در روز قیامت با دستان غل و زنجیر شده آورده می‌شود پس اگر (در زمان ریاستش) نیكوكار بوده و غل و زنجیر از او برداشته می‌شود و اگر بدكار بوده و بر غل و زنجیرش افزوده می‌گردد.»[3]

همه ما متهمیم!

اما از طرفی مردم هم آن‌طور که شایسته است، قدر نعمت‌های امروز کشور را نمی‌دانند. اسراف مواد غذایی و اتلاف انرژی در بین خانواده‌های ایرانی سر به فلک گذاشته و سبک زندگی مصرف‌گرا و تجمل‌طلب در حال گسترش است.
از پیامبر(ص) وارد شده كه: نِعْمَتانِ مَكْفُورَتانِ الاْمنُ وَالْعافِیَةُ؛ دو نعمت است كه (همواره) مورد ناسپاسى واقع مى‌شوند: سلامتى و امنیّت»[4]؛ نعمت امنیتی که مقدمه و پیش‌نیاز هر پیشرفتی است، آن‌هم در منطقه‌ای ناامن که ما در آن حضور داریم و نعمت استقلالی که از کشورهای بیگانه داریم و دست آن‌ها را از چند قرن نفوذ کوتاه کرده‌ایم، به‌خوبی درک نمی‌شود. 
نوجوانان و جوان‌ها به‌درستی از نعمت تحصیل و در دسترس بودن معلمین و اساتید مدارس و دانشگاه‌ها استفاده نمی‌کنند و ده‌ها نمونه از این موارد وجود دارد که ما در استفاده از داشته‌هایمان کوتاهی می‌کنیم.
بنابراین اگر مدیران و مسئولان کشور و همه افراد جامعه در استفاده از ظرفیت‌های موجود کشور کوتاهی کنند، در حقیقت دربرابر نعمت‌ها ناسپاسی کرده‌اند و باید به جرم ضایع شدن این سرمایه‌های الهی مجازات شوند؛ همان‌گونه که خداوند فرمود: اگر شکرگزاری کنید(نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.»[4]
پی‌نوشت‌ها:
[1] سوره ابراهیم، آیه 28
[2] سوره تکاثر، آیه 8
[3] وسائل‌الشیعه، کتاب جهادالنفس 
[4] بحارالانوار، ج 81، ص 170

وسیله خدا برای دفع فساد باش!

ما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم و بدانیم که در کدام طرف ایستاده‌ایم؛ یا باید با سکوتمان از جبهه ظلم و فساد حمایت کنیم و یا باید در مقابل مفسدین اجتماعی، اقتصادی و ی بایستیم و برای برقراری عدالت تلاش کنیم.نویسنده : علیرضا پیوگانیاعتراض
همه ما به‌نوعی از برقراری عدالت و نبود ظلم و فساد خوشمان می‌آید، اما از طرفی میل و کشش درونی مرموزی برای اینکه بر دیگران برتری پیدا کنیم و دارایی‌هایمان را توسعه دهیم، ما را به فساد متمایل می‌کند؛ مدتی قبل در کنار خیابان با فردی که از فساد در جامعه به‌شدت عصبانی بود صحبت می‌کردم، او درحالی‌که فساد اقتصادی کشور را به‌نقد می‌کشید،‌ با عبور یک ماشین لوکس، قند در دلش آب شد و گفت: خدایا یکی از این ماشین‌ها را قسمت ما کن!
گویا نقدهای ما به فسادهای جامعه پا فراتر از دنیای کلمات نمی‌گذارد و در عمل فقط از اینکه امکانات مادی در اختیار عده‌ای دیگر است و ما از آن‌ها محروم هستیم ناراحتیم. 
برای همین روحیه بشری است که خداوند فرموده: لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین را فساد فرامی‌گرفت.»[1] در حقیقت آیه این نکته را متذکر می‌شود که حیات نظم و عدالت جهان به مو می‌رسد، ‌اما به لطف خداوند پاره نمی‌شود. 

کدام طرف ایستاده‌ایم؟

ما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم و بدانیم که در کدام طرف ایستاده‌ایم؛ یا باید با سکوتمان از جبهه ظلم و فساد حمایت کنیم و یا باید در مقابل مفسدین اجتماعی، اقتصادی و ی بایستیم و برای برقراری عدالت تلاش کنیم. به تعبیر رهبری با » گفتن، از ی دست برنمی‌دارد؛ باید رفت، وارد میدان مبارزه شد. مردم باید از مسئولانشان مقابله‌ى با ظلم، ظالم و مفسد را بخواهند و این برائت نباید فقط جنبه زبانی داشته باشد، بلکه در عمل خلاف شیوه مفسدین باید رفتار کنند.
اما ازآنجاکه بیشتر مردم، هرچند اصرار داشته باشی، ایمان نمی‌آورند!»[2] و بیشتر به سمت تمایلات نفسانی خود کشیده می‌شوند، باید برخی افراد در قالب نهادهای برقراری امنیت و مبارزه با فساد وجود داشته باشند تا جامعه به تعادل برسد و فساد جامعه را پر نکند.

با توجه به این آیه، چون خداوند به‌وسیله خود انسان‌ها جلوی فساد را می‌گیرد، می‌توان گفت نهادهایی مثل قوه قضاییه و قضات عادل و باتقوا، نیروهای نظامی و انتظامی،‌ نهادهای امنیتی و . وسیله‌های خداوند برای انتشار عدالت در جوامع هستند.
همچنین وقتی روزی دشمنان اسلام، با تقویت گروه‌های تکفیری، داعش را در منطقه ایجاد کردند، تا فساد کنند و کشورهای منطقه را به آشوب بکشند، ‌افرادی با گذشتن از مال، همسر و فرزند خود به جنگ با مفسدان و ظالمان رفتند و ‌وسیله خداوند شدند برای اینکه توطئه دشمنان خنثی شود. اگر این جوانان نبودند بی شک آتش این فساد دامن همه کشورهای جهان را می‌گرفت.

اگر اولیاء خدا نبودند

ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که خداوند همان‌گونه که به‌وسیله گروه‌هایی نظیر آنچه در بالا اشاره شد راه انتشار فساد را سد می‌کند، به برکت وجود اولیائش نیز فساد را از انسان‌های دیگر دور می‌سازد.
پیامبر(ص) فرموده است: خداوند به‌وجود یک مسلمان نیکوکار، بلا را از صد هزار خانه‌ای که در همسایگی او هستند، دور می‌کند. سپس تلاوت کردند: وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ.»[3]
امام علی(ع) نیز فرمودند: به سبب وجود افراد نیکوکار [در یک جامعه]، خداوند [عذاب و] هلاکت را [از همه و] از ستمکاران [آن جامعه] دور می‌کند.»[4]
پی‌نوشت‌ها:
[1] سوره بقره، آیه 251
[2] سوره یوسف، آیه 103
[3] تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۲۷۸
[4] مجمع البیان، 2/621


عرفه روز همراهی و هم صداییِ با یا ربّ» یا ربّ» های امام حسین(علیه السلام) است. روز معراجِ دل های کربلایی است که همنوا با کاروان سالار عشق عاشورا، می خوانند: لااِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ المُستَغفِرینَ . . روز پالایش وجود از هر گونه تعلّق و شرک و گناه است، روز توبه!

عرفه

ای سالار شهیدان، از تو چه پنهان که دلم هوای کربلا کرده است. می خواهم با پای دل به کربلا بیایم. مرا با زمزمه های دعای عرفه ات هم سفر کن! و ای دل، برای منا؟ نه؛ برای مشعر؟ نه؛ برای مکّه؟ نه؛ برای میهمانی پرشکوه دعای عرفه! خود را آماده کن و این گونه همانند امام شهیدمان، در محضر پروردگار حاضر شو و با پنج فراز عارفانه دعای عرفه، پروردگار خود را عاشقانه و صادقانه بخوان:

 به مجلسی برو و تنها این دعا را نخوان

امام حسین علیه السلام با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیانشان دعای عرفه را خواندند و معلوم است که خواندن این دعا به صورت جمعی و شرکت در مجالس عمومی خودش فضیلت است. زیرا امام صادق علیه السلام می فرمایند: شیوه پدرم(امام باقر علیه السلام) این بود که چون از امری غمگین می شد، ن و کودکان را جمع می کرد، سپس دعا می کرد و آن ها آمین می گفتند.(1)

جای این پرسش است که از طرفی فضیلت دعا کردن پنهانی هفتاد برابر یا بیشتر از دعاهای دیگر است، از سویی می بینیم دعا در اجتماع مستجاب است. پس کدام بهتر است؟ در پاسخ این پرسش مرحوم مجلسی می فرماید: اول این که اجتماع در اجابت موثر است؛ اگر چه ثوابش کمتر است. دوم این که اهمیت دعای دسته جمعی در صورتی است که از ریا و خودنمایی به دور باشد.(2)

 در مسیر حرکت به مجلس به یاد خدا باش

وقتی امام حسین(علیه السلام) به سمت جبل الرحمه که در صحرای عرفات است در حال حرکت بودند، در نهایت تضرع و خشوع حرکت می کردند. پس بهتر است تا رسیدن به مجلس دعای عرفه و خواندن این دعا از بیان برخی حرف های بیهوده و یا رفتارهای نامناسب پرهیز کنیم و بر اساس سنتی که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) داشتند، خضوع و خشوع را در خود نهادینه کنیم که این خود یک فضیلت است.

امام حسین(علیه السلام) در دعای عرفه، مکرر با بیان لفظ یارب» پروردگار را صدا می زدند تا این گونه انسان به جنبه ربوبی و تربیتی خدای متعال به عنوان مربی انسان ها توجه کند. گویی روز عرفه روز تربیت و مودب شدن به آداب الهی است

زیر سقف آسمان و رو به قبله بنشین

حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) زیر سقف آسمان روی مبارک را به سمت قبله کرده و دست هایشان را در مقابل صورت خویش قرار دادند؛ گرچه دعا خواندن در هر حالتی ان شاء الله پذیرفته است؛ اما حالت کاملش این است که انسان رو به قبله باشد.

دست هایت را رو به آسمان کن

دست هایت را رو به آسمان کن؛ مانند مسکینی که طعام می خواهد؛ چرا که حضرت هم این گونه دست به دعا می برند.

 متوجه جسم و روحت شو

امام حسین(علیه السلام) فراز اول دعای عرفه را با حمد خدای متعال آغاز می کند و به اعضا و جسم و روحش توجه می کند و نعمت هایی که خداوند در این رابطه به او عطا کرده است را یادآوری می کند. زیرا هركس كه نفس خود را شناخت؛ ربّ» خود را شناخته است: "فقد عرف نفسه فقد عرف ربه"(3) بخشی از این فرازها جنبه های علمی و پزشکی و نکات دقیق اعضا و جوارح انسان را که می گوید حکایت از علم لدنی امام دارد.

دعا

خاضعانه شکر پروردگار را به جای آور

سالار شهیدان پس از حمد الهی برای نعمت های خداوند؛ در فراز دوم اظهار ناتوانی و تقصیر در شکر این نعمت ها به درگاه الهی می کند. مضمون یکی از دعاهای اباعبدالله الحسین(علیه السلام) این است کهخدایا! من سپاسگزارم كه مرا در عصر جاهلیّت به دنیا نیاوردی. تو را شاكرم كه مرا آن زمان به دنیا آوردی که عصر جاهلیّت به عصر علم و تمدّن اسلامی تبدیل شده است؛ وحی ای آمده و جاهلیّت را از بین برده، پیامبری مبعوث شده و زمینه ظهور حكومت اسلامی مهیا شده است.

 رنگ زندگی خود را الهی کن

فراز سوم دعای عرفه نه درخواست معمولی، بلکه توجه به نیازهایی است که انسان دارد. دعاهای این بخش مضامین عالیه ای دارد به گونه ای که بینش انسان ها را تنظیم می کند که چگونه در زندگی حرکت کنند. مثل تعبیر ".اللهم اجعلنی اخشاک کانّی اراک." یعنی خدایا به گونه ای مرا در مقام خشیت قرار ده مثل اینکه تو را می بینم.

 به مهمانی اولیای الهی برو

فراز چهارم دعای عرفه، متوجه مکان های مقدس و انسان هایی است که از اولیاء الهی هستند. گویی انسان خود را حاضر در آن مکان های مقدس می بیند و خودش را سر سفره ای می بیند که میهمانان آن اولیاء خدا هستند. لذا در این بخش اشاره به انبیاء الهی و الطاف خداوند به امت های خویش را می بینیم. نکته دیگر در این فراز از دعای عرفه مقایسه بین عبادت و بندگی ما و ربوبیت خدای متعال است به این معنی که خدا چه کرد و ما چه کردیم و در واقع فاصله بین عبد بودن و رب بودن را بیان می کند که باید این فاصله از سوی خدا کم شود و بنده را به سوی خود بخواهد.

 اگر کوچکی خود را درک کردی گریان شو

در فراز پایانی دعا جملات خداحافظی است، مثل کسی که در لحظات پایانی و در خوف و رجا خود را می بیند. نقل شده است که در بخش هایی از قرائت دعا اشک از دیدگان مبارک اباعبدالله(علیه السلام) جاری بود و حتی در اواخر دعای روز عرفه آنقدر گریه حضرت شدید شد که تعبیر راویان این است که از دیدگان مبارکش به مانند دو مشک، اشک می ریخت! این تعبیر گرچه مبالغه است اما شدت اشک را نشان می دهد.

خدایا! من سپاسگزارم كه مرا در عصر جاهلیّت به دنیا نیاوردی. تو را شاكرم كه مرا آن زمان به دنیا آوردی که عصر جاهلیّت به عصر علم و تمدّن اسلامی تبدیل شده است؛ وحی ای آمده و جاهلیّت را از بین برده، پیامبری مبعوث شده و زمینه ظهور حكومت اسلامی مهیا شده است

گرچه اشک نشانه است اما هر حالی به اشک نیست و هر اشکی حال نیست. اما اشک یک نشانه است. امام علی علیه السلام می فرمایند: گریه چشم ها و ترس دل ها نشانه رحمت خداى بلند مرتبه است. هرگاه این دو را در خود یافتید دعا كردن را غنیمت شمرید.(4)

 

تا غروب آفتاب، ندای با رب یا رب سر بده

امام حسین(علیه السلام) در دعای عرفه، مکرر با بیان لفظ یا رب» پروردگار را صدا می زدند تا این گونه انسان به جنبه ربوبی و تربیتی خدای متعال به عنوان مربی انسان ها توجه کند. گویی روز عرفه روز تربیت و مودب شدن به آداب الهی است.

حضرت در آخر دعا یا رب» می گفتند و اصحاب و همراهان ایشان آمین می گفتند و در همان مکان ماندند تا غروب آفتاب شد. برخی دعای عرفه را زود تمام می کنند در حالی که بهتر است تا غروب آفتاب این دعا ادامه پیدا کند.

مهربانا، اگرچه در ماه رجب به تو نپرداختم، اگر چه شب های جمعه ام تباه شد، اگر چه لذت رمضان را نچشیدم و اگر چه شب های قدر از کفم رفت، اکنون به عرفه خشنودم. از رحمت خود ناامیدم مساز. مرا به قافله توبه کنندگان رمضان برسان و از گناهانم درگذر و ابر رأفت خویش را بر کویر تشنه دل من ببار و مرا در خلوت انس خود پناه ده. باشد که عرفاتِ دلم همیشه سرسبز بماند؛ به حق محمد و آله الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و عجل فی فرج مولانا صاحب امان.

 پی نوشت ها:

1.کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 241 و257.

2.همان، ص 242.

3.شرح غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد بن محمد تمیمى، ص 232.

4.مكارم الأخلاق،ج 2، ص 96، ح 10.                         


روز نهم ماه ذی الحجه الحرام را روز "عرفه"  نامیده اند ، روز عرفه خصوصیات منحصر به فردی دارد ، اگر چه این روز بزرگ عید نیست ؛ اما از آن به عنوان یکی از اعیاد بزرگ یاد می شود ؛ چرا که در این روز بزرگ خالق مهربان، نگاهی ویژه به بندگان خود دارد ، روزی برای درخواست کردن و جواب گرفتن ، روز پاک شدن از گناهان بسیار، روز رهایی از آتش

دعا

روز عرفه جایگاه ویژه ای در میان روزهای دیگر سال دارد به دلیل چند خصوصیت ویژه :

1-  روز اختصاصی دعا !

امام صادق علیه السلام : تَخَیَّر لِنَفسِكَ مِنَ الدّعاءِ ما أحبَبتَ واجْتَهِد ، فإنَّه (یَومَ عَرَفَة) یَوم دعاءٍ و مَسألَةٍ ؛ (التهذیب الأحكام ، ج 5 ، ص 2) ؛ هر چه مى خواهى براى خود دعا بخوان و [در دعا كردن] بكوش كه آن روز [روز عرفه] روز دعا و درخواست است.
خداوند مهربان ما همیشه و در هر زمانی اجازه دعا کردن را به ما داده است ، وقتی امام صادق علیه السلام ، به ما سفارش می کنند که در این روز در دعا کردن تلاش کنیم ، و هر چه حاجتی داریم بخواهیم ، لابد سِرّی در پرده هست که امام علیه السلام با علم غیب خود می بینند ، چه بسا  که در روز عرفه بی حساب نامه سیاه اعمال ما ، به دعایمان رسیدگی شود؟ سخن امام بزرگوار ما که درود خدا بر او باد ، لحنی مژده گونه دارد ، گویا نوید استجابت می دهند. 
پس بخواهیم از خداوند مهربان ، هر خواسته مادی و معنوی که داریم ، خداوندی که بی حساب می بخشد و از گنجینه عرش او هیچ کم نمی شود، بخواهیم و شاد باشیم، که امروز ، روز دعا کردن و پاسخ شنیدن است.

خوب می دانیم که ماه مبارک رمضان ، فرصت طلایی آمرزش و مغفرت است ، اما خداوند مهربان ما می داند که بندگانش همه قدرشناس فرصت ها نیستند ، به بازندگان و جاماندگان ماه رمضان ، یک فرصت طلایی دیگر داده می شود ، روزی برای جبران مافات .

2- روز عرفه هم پایه ماه مبارک رمضان

خوب می دانیم که ماه مبارک رمضان ، فرصت طلایی آمرزش و مغفرت است ، اما خداوند مهربان ما می داند که بندگانش همه قدرشناس فرصت ها نیستند ، به بازندگان و جاماندگان ماه رمضان ، یک فرصت طلایی دیگر داده می شود ، روزی برای جبران مافات .
امام صادق علیه السلام فرمودند: مَنْ لَمْ یغْفَرْ لَه فِی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ یغْفَرْ لَه اِلی قابِلٍ اِلاَّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ»( دعائم الاسلام  ج 1 ، ص 269 ) ؛ کسی که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمی شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.
روز عرفه آنقدر جایگاه والایی دارد که با ماه رمضان که هنگامه نزول کلام وحی است ، با ماه رمضانی که شب با عظمت قدر را در خود دارد ، برابری می کند ، و ما چه می دانیم که روز عرفه چه روزی است ؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ما مِن یَومٍ أكثَرَ أن یعتِقَ اللّه  فِیهِ عَبدَا مِنَ النّارِ مِن یَومِ عَرَفَةَ ؛ (صحیح مسلم، ج 4 ، ص 107) ؛ خداوند در هیچ روزى به اندازه روز عرفه ، بندگان را از آتش دوزخ نمى رهاند.
از این فرصت دوباره استفاده کنیم ،  یکی از نجات یافتگان از آتش ، در این روز ما باشیم، هم خودمان را دعا کنیم که عاقبت به خیر باشیم و هم اسیران خاک را که سخت محتاج این دعاها هستند و آرزومند این فرصت .

3- روز رهایی از بار سنگین گناهان

تا اسم گناه می آید ، هزاران گناه ریز و درشت، جلوی چشممان ردیف می شوند ، آنقدر زیادند که نمی دانیم برای کدام یک باید اول توبه کنیم ، چقدر خدای بزرگ ما رازدار است، اگر ستارالعیوبی خداوند یگانه نبود ، با این همه گناه ،جای ما در جهان هستی کجا بود ؟

روز عرفه آنقدر جایگاه والایی دارد که با ماه رمضان که هنگامه نزول کلام وحی است ، با ماه رمضانی که شب با عظمت قدر را در خود دارد ، برابری می کند ، و ما چه می دانیم که روز عرفه چه روزی است ؟

روز عرفه فرصت رها شدن از کوله بار سنگین و ننگین گناهان است ، برویم به درگاه باری تعالی و بخواهیم به حرمت این روز بزرگ و به یمن بشارتی که به ما داده اند ، رهایمان کنند از بار این گناهان .
امام على علیه السلام فرمودند: مِنَ الذّنوبِ ذنوبٌ لاتغفَر إلاّ بِعَرَفَاتٍ» ؛ (دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 294 )  برخى از گناهان جز در عرفات بخشوده نمى شوند .

4- روز همنوایی با امام حسین علیه السلام

بهره کامل و کافی از روز عرفه وقتی نصیب ما می شود که در عصر روز عرفه، دعای امام حسین علیه السلام، در روز عرفه را هم صدا و همنوا با ایشان زمزمه کنیم، دعایی که فراز به فراز آن مرتبه ای عالی از عرفان و معنویت است، امام حسین علیه السلام هنگام این دعا در صحرای عرفات با چشمانی اشکبار و در نهایت خضوع و خشوع بوده اند.
چقدر خوب است که با تأسی از ایشان به درگاه خداوند تبارک و تعالی رو کنیم، و با ادب امام حسین علیه السلام و با عبارات جاری شده بر زبان مبارک ایشان با خداوند خود راز و نیاز کنیم، دعای عرفه یک دوره کامل خودشناسی و خداشناسی است .
عصر روز عرفه فرصت هم صدا شدن با امام حسین علیه السلام است، بیایم برای ساعاتی همه دل مشغولی های خود را فراموش کنیم و سرتا پا توجه شویم در مضامین والای دعای عرفه، تا لذت یک مناجات عاشقانه را درک کنیم، تا ادب چگونه دعا کردن را از حضرتش بیاموزیم، و باشد که به حرمت امام حسین علیه السلام همه دعاهای ما به اجابت برسند و در پایان روز عرفه با قلبی پر از نورانیت و معنویت ، و دل و جانی پر شور از نوید استجابت ، راهی فرداهای روزگارمان شویم . إن شاء الله تعالی


به فقرا کمک کنیم یا به حج برویم؛ آیا واقعاً مسئله این است؟!

این‌یک واقعیت است که سفر حج هزینه‌های بسیار سنگینی دارد، و مردم هم حق دارند، باوجود مشکلاتی که مردم داخل کشور با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، مطالباتی برای اهتمام بیشتر مسئولین به مسائل داخلی کشور داشته باشند. با این وجود چه راهکاری می‌توان پیشنهاد کرد که هم حج تعطیل نشود و هم به نیازمندان کمک شود؟نویسنده : علیرضا پیوگانیمکه
این سؤال پرتکرار هرسال در ایام حج نقل مجالس بسیاری از مردم می‌شود که به حج برویم یا به فقرا کمک کنیم؟ ریشه بسیاری از این حرف و حدیث‌ها به شبکه‌های مجازی و سایت‌هایی برمی‌گردد که با خبرسازی‌های دروغ این شبهه را تقویت می‌کنند که حج اولویتی ندارد و هزینه‌های آن، چراغی است که به مسجدالحرام روا نیست؛ مثل خبری که اخیراً درباره انصراف برخی از حجاج به نفع نیازمندان منتشر شده بود، ولی سازمان حج و زیارت آن را تکذیب کرد. 
اما در حقیقت این دو گزاره هیچ منافاتی باهم ندارند؛ یعنی این‌طور نیست که یا باید حج را به‌جا بیاوریم و یا به نیازمندان کمک کنیم، بلکه می‌توان هر دو را با هم داشت و اصلا باید هر دو را با هم داشت.

چرا حج تعطیلی بردار نیست؟

بیاییم بدون پیش‌فرض و منصفانه به مسئله نگاه کنیم. حج از واجبات قطعی اسلام است و از نظر دینی بر هرکسی که استطاعت مالی دارد -یعنی علاوه بر نیازهای عادی زندگی خود مانند مسکن، اثاث منزل و مخارج کسانی که عرفا و شرعاً نفقه آن‌ها بر عهده اوست توان پرداخت هزینه سفر حج را داشته باشد- یک‌بار واجب می‌شود.(رجوع شود به آیه 97 آل‌عمران)
در روایات معصومین همچنین تأکید زیادی بر برپایی حج شده است، تا جایی که وقتی شخصی از پیامبر(ص) سؤال کرد که اگر ثروتم را در راه خدا انفاق کنم و صدقه دهم ثواب حج را می‌برم؟ پیامبر فرمود: به كوه ابوقبیس بنگر، اگر این كوه برایت طلای سرخ شود و آن را در راه خدا خرج كنی به ثواب یك حاجی نخواهی رسید.»[1]
بنابراین از نگاه دینی حج تعطیلی بردار نیست و این اصرار دین برای برپایی حج هم به جهت منافعی است که زیارت هر ساله خانه خدا برای جامعه مسلمین به همراه دارد: و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیات‌بخش) باشند»[2]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، منافع حج را به دو گونه دنیوی و اخروی تبیین می‌کند. ایشان درباره سودی که حج برای آبادانی دنیای مسلمین به همراه دارد معتقد است که با گردهمایی مردم از مناطق مختلف زمین، با نژاد، رنگ و آداب مختلف، با وحدت آیین و گفتاری به وحدت در عمل و همیاری و همکاری مسلمین و رفع مشکلات یکدیگر می‌انجامد و به این وسیله توده‌ای عظیم از جامعه‌های کوچک تشکیل می‌شود که قدرتش سر به فلک کشیده و هیچ‌کس در برابر آن تاب مقاومت نخواهد داشت. درنتیجه وقتی مسلمین به امتی واحد و قدرتمند تبدیل شوند می‌توانند هر ناممکنی را ممکن کنند.
اما فارغ از مسئله منافعی که برای حج وجود دارد، امروز حضور حجاج ایرانی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و تنها برنده تعطیلی حج، دولتمردان آل سعود خواهند بود که در نبود ایران هم حاکمیت خود را بر جهان اسلام تثبیت کرده و هم بهانه‌ای برای متهم کردن ایرانِ شیعی به ضداسلام بودن و تعطیل کردن واجبات دینی پیدا می‌کنند تا  ایران را در جهان اسلام منزوی کنند. بی‌تردید اگر ما حج واجب را تعطیل کنیم، مفتی‌های وهابی آل سعود خواهند گفت؛ شیعیان می‌خواهند سفر اربعین را جایگزین حج کرده‌ و بدعتی در دین ایجاد کنند.

چند راهکار، به جای تعطیل کردن حج

باوجود اینکه ترک حج تمتع نه به لحاظ دینی و نه از جهت دیپلماتیک به‌ حق و به صلاح ملت ایران نیست، و همچنین مردم متدین ایران خودشان هم حاضر نیستند این واجب دینی ترک شود، بهتر است به‌جای پیشنهاد تعطیل کردن حج که راه‌حلی امکان‌ناپذیر است، به راهکارهایی فکر کنیم که خلأهای حج را جبران کند.
به‌هرحال این‌یک واقعیت است که سفر حج هزینه‌های بسیار سنگینی دارد، و مردم هم حق دارند، باوجود مشکلاتی که مردم داخل کشور با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، مطالباتی برای اهتمام بیشتر مسئولین به مسائل داخلی کشور داشته باشند. چند راهکار برای کم شدن ضررهای مالی حج ارائه کرد:
1. اولین نکته این است که مردمی که یک‌بار به حج واجب رفته‌اند، در این شرایط کنونی بهتر است از سفر چندباره خود به نفع مردم نیازمند انصراف دهند که این اقدامی موافق با اعتقاد علما است.
امام خمینی(ره) روز بیست و ششم خردادماه سال 1358 در پیامی به مردم ایران از کسانی که برای استحباب و ثواب به سفرهای مکه و عتبات می‌روند می‌خواهد که انصراف دهند و عنوان کردند: ‎‏امروز ثوابی بالاتر از اینکه به برادرهای خودتان کمک کنید ‏‏[‏‏نیست‏‏]‏‏ و این سازندگی را‏‎ ‎‏همه با هم شروع کنید که ایران خودتان درست ساخته بشود، و برادرهای خودتان نجات‏‎ ‎‏پیدا بکنند.»
2. باید حجاج و خانواده‌هایشان از هزینه‌های غیرضروری پرهیز کنند. مثلاً لازم نیست چند دام برای یک حاجی کشته شود و یا ولیمه‌های اعیانی که در شان حجاج نیست گرفته شود.
3. باید مرزهای مطالبات مردم گسترده‌تر شود. یعنی مردم بدانند فقط با تعطیلی حج و عتبات مشکلات کشور حل نمی‌شود، بلکه ثروتمندان زیادی در کشور زندگی می‌کنند که علی‌رغم اعتقاد نداشتن به حج و نرفتن به سفرهای مذهبی، باز هم آب از دستشان نمی‌چکد و خیرشان به کسی نمی‌رسد. باید مطالبه کمک به فقرا و نیازمندان به آن حاجی که فقط 25 میلیون تومان در تمام عمرش برای یک سفر هزینه می‌کند محدود نشود. 
4. مردم از متدینین توقع بیشتری برای کمک کردن به فقرا دارند، بنابراین حجاج نباید به یک حج رفتن اکتفا کنند، بلکه بعد از بازگشت به وطن باید بیشتر از سایر مردم حواسشان به نیازمندان باشد؛ چراکه حجاج استطاعت مالی داشته‌اند که توانستند به مکه بروند.
پی‌نوشت‌ها:
[1] وسائل الشیعة، ج 11، ص 113 
[2] سوره حج، آیه 8

آیت الله العظمی مکارم تبیین کردند؛

مسئله حجاب را می‌توان از ادارات، بیمارستان‌ها و مراکزی که مستقیم یا غیرمستقیم زیر نظر دولت است، شروع کرد. دولت باید مسائل فرهنگی و حجاب را از کارمندان خود شروع کند تا به جامعه نیز تسری پیدا کند.آیت الله مکارم شیرازی

 همزمان با 21 تیرماه، سالروز سرکوب خونین قیام مردم علیه کشف حجاب در مسجد گوهرشاد حرم رضوی در سال 1314 شمسی که به روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است، ضرورت واکاوی شاخصه های تحقق حجاب و عفاف در نظام اسلامی بیش از پیش آشکار می گردد؛ از این رو در این نگاشته با بهره گیری از اندیشه های ارزشمند مرجع عالیقدر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مهمترین شاخصه ها برای تحقق حجاب و عفاف در نظام اسلامی مورد واکاوی قرار می گیرد.
 
1. تعالیم اسلامی

امروز حجاب به عنوان نماد و دروازه ورود به اسلام شناخته شده است تا حدی که در به اصطلاح مهد آزادی؛ یعنی کشور فرانسه، یک روسری را تحمل نمی کنند و از آن می ترسند!


در یک نظرخواهی از افراد سؤال شده بود که عمده ترین مشکل فرهنگی کشور چیست؟ عده زیادی جواب داده بودند: مواد مخدر و اعتیاد؛ جمعی دیگر گفته بودند: مشکل مهم فرهنگی جامعه، ماهواره ها و رسانه های فاسد و مفسد غربی هستند. گروه دیگری نیز پاسخ داده بودند که بدحجابی و بی حجابی ها مشکل مهم فرهنگی است و دسته ای دیگر بالا رفتن سن ازدواج جوانان را یادآوری کرده بودند.
همه اینها صحیح است؛ لیکن باید گفت، مهمتر از همه اینها، دور ماندن از تعالیم اسلامی است. آموزه های اسلام اگر در جامعه حاکم باشد. مشکلات فرهنگی حل می شود.

2. نقش دولت و دیگر نهادها در تحقق حجاب و عفاف

مسئله حجاب را می توان از ادارات، بیمارستان ها و مراکزی که مستقیم یا غیرمستقیم زیر نظر دولت است، شروع کرد. دانشگاه ها و مدارس و دیگر ارگان ها نیز باید مسئله حجاب را بیش از پیش جدی بگیرند؛ صدا و سیما نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم باید مبلغ این مسئله باشد؛ چراکه بی حجابی و بدحجابی باعث مفاسد اخلاقی و اجتماعی و ناهنجاریهای زیادی شده است.
 دولت باید مسائل فرهنگی و حجاب را از کارمندان خود شروع کند تا به جامعه نیز تسری پیدا کند.
بحث حجاب در کتاب های درسی به صورت منطقی وارد شود و ضرر و زیان های بی بندوباری تبیین شود تا همه بدانند که این یک مسئله مهم است و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت؛ لذا همه از دولت اسلامی انتظار دارند که در این مسئله جدی تر باشد و از کنار آن ساده عبور نکند؛ زیرا این موضوع یک مسئله حیاتی و کلیدی است که مربوط به کیان خانواده و امنیت کشور اسلام است.
بحمدالله مردم ما همت مضاعف خود را در این راستا انجام دادند و اکنون مسئولان و دستگاه ها باید با کار مضاعف در این راستا اقدام جدی انجام دهند و همت مردم را تکمیل کنند.

حجاب براى حفظ شخصیت زن، جلوگیرى از انحراف جوانان و گسترش فساد در جامعه اسلامى است و همان‏گونه که اصل پوشیدن لباس براى ن و مردان منافات با آزادى آنها ندارد، حجاب نیز چنین است.

 

 3. کار گروهی؛ ضرورت بنیادین در امر حجاب و عفاف

باید دولت موظف شود که از نهادها و ارگان های زیرمجموعه خود اصلاح این وضعیت را شروع کند. از سویی دیگر مجلس نیز باید طرحی کاربردی برای مبارزه با مفاسد اخلاقی تصویب کند که باید افکار فردی را در این خصوص کنار گذاشت و به صورت گروهی و دسته جمعی کار کرد تا بتوانیم مشکلاتی را که داریم، پشت سر بگذاریم.
لذا باید با بخشنامه از طریق ادارات، ارگان ها، مدارس و . این مسئله رواج یابد و جلوی بدحجابی گرفته شود؛ طرح آمرین به معروف نیز می تواند در این راستا راهگشا باشد.

4. نیروی انتظامی؛ بازوی اجرایی تحقق طرح عفاف و حجاب

برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی، مورد حمایت و قدردانی است؛ زیرا مأموران نیروی انتظامی ابتدا تذکر می دهند و در صورتی که تذکر آنها مؤثر واقع نشود و موجب عکس العمل نامناسب باشد، با آن شخص قاطعانه برخورد می کنند و اینگونه افراد نباید انتظار تشویق داشته باشند.
 
5. تحقق حجاب و عفاف و رسالت ون
همه مردم مسئول امر به معروف و نهی از منکر هستند؛ لکن ت مسئولیت مضاعف و بیشتری دارد. باید در مقابل منکرات ایستاد؛ چراکه اگر تبدیل به عرف شود و بدحجابی رواج یابد نمی شود، برای آن کاری کرد؛ لذا باید حجاب و عفاف و دیگر مسائل اعتقادی را در جامعه گسترش داد؛ چون مشکلات اجتماعی و فرهنگی، می تواند باعث مشکلاتی در زمینه اقتصادی، ی و امنیتی نیز بشود.
بنابراین خطباى محترم از متون آیات قرآنى و روایات اسلامى براى تقویت مبانى اعتقادى و آشنایى با احکام و اخلاق اسلامى و تقویت حجاب و عفاف»، حداکثر استفاده را بنمایند و مردم را به اتحاد و هوشیارى در برابر دشمنان نظام دعوت نمایند.
مراجع، علما و حوزه های علمیه همه مسئولیت سنگینی دارند و باید رسالت خود را ایفا کنند. اگر بخواهیم تمام عمر در حوزه علمیه قم بمانیم و درس بخوانیم و نتیجه را در طریق نشر اسلام و مکتب اهلبیت(ع) و اصلاح فرهنگی جامعه نگذاریم، چه فایده دارد؛ باید جامعه از علم ما استفاده کند.

  دولت باید مسائل فرهنگی و حجاب را از کارمندان خود شروع کند تا به جامعه نیز تسری پیدا کند.

6. تحقق حجاب و عفاف، نیازمند اقدامات فرهنگی نه برخوردهای قهری و سلبی

ما اهل خشونت و زد و بند نیستیم. باید از راه ها و کارهای فرهنگی و تدبیر وارد شد. اگر تدبیر و قاطعیت باشد و خشونت نباشد، کارها درست می شود.
ما حرف خود را منطقی، مؤدبانه، شفاف و صریح می زنیم و از اینکه برخی نق می زنند و می گویند نباید درباره حجاب و ماهواره صحبت کنیم، هراس و خوفی نداریم.
لذا برخوردهای خشن با بدحجابی کارساز نیست. کار فرهنگی و موعظه، بهترین روش در این زمینه به شمار می رود که بحمدالله همت رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجلس شورای اسلامی و دیگر قوا نیز در این جهت معطوف است. از این رو ما نباید از مسائل فرهنگی از جمله عفاف و حجاب غافل شویم؛ زیرا حجاب سمبل اسلام است؛ لذا باید این پرسش را مطرح نمود که چرا مسئله عفاف و حجاب در محاق مانده است؟ باید عوامل آن را تجزیه و تحلیل کرده و ببینید چه افکاری مانع اجرای آنها شده است.
حجاب یک فرهنگ است و باید در جامعه گسترش یابد. در گذشته حجاب خیلی مورد توجه غرب نبود؛ ولی امروز حجاب به عنوان نماد و دروازه ورود به اسلام شناخته شده است تا حدی که در به اصطلاح مهد آزادی؛ یعنی کشور فرانسه، یک روسری را تحمل نمی کنند و از آن می ترسند!
اگر خدای نکرده روزی در داخل کشور موفق بشوند که جلوی حجاب را بگیرند، به عقیده بنده پنجاه درصد نظام به خطر می افتد؛ لذا لازم است بیش از یک مسئله اسلامی روی حجاب سرمایه گذاری کنیم.

7. حجاب ضامن امنیت

رعایت حجاب اسلامی در جامعه ضامن امنیت خواهد بود. قرآن می فرماید: ن باید خود را بپوشانند؛ چون سبب می شود که شناخته شوند تا افراد بفهمند که آنها ن محترمی بوده و آلوده نیستند و امنیت پیدا می کنند.
قرآن کریم از هزار و 400 سال قبل، مسئله امنیت را در سایه حجاب ن بیان کرده است. بی حجابی به زن ناامنی می دهد؛ اما حجاب برای زن امنیت و شخصیت ایجاد کرده و در برابر مزاحمت ها او را حفظ می کند.
وقتی به صفحات رومه مراجعه می کنیم، می ینیم که بر اثر بی حجابی چه مشکلاتی برای خانواده ها پیدا شده است و چه مزاحمت هایی ایجاد کرده اند.

8. رعایت حجاب؛ تبلیغ عملی تشیع

در سفرهای اولیه حج که حجاب به خوبی رعایت می شد، برخی خطبای آنها به مردمشان می گفتند: حجاب را از ایرانی ها یاد بگیرید؛ اما اکنون برعکس شده و می گویند: مبادا حجاب ایرانی ها در شما تأثیر بگذارد. ون و مدیر کاروان ها باید با زبان خوب همه را وادار به رعایت حجاب و عفاف کنند.

سخن آخر

تصور دشمنان نظام این است که با رواج بی حجابی ضربه کاری را بر پیکره نظام وارد کنند؛ لیکن ما معتقدیم اگر بی حجابی را برطرف کنیم، نظام را حفظ و تقویت کردیم.
حجاب براى حفظ شخصیت زن، جلوگیرى از انحراف جوانان و گسترش فساد در جامعه اسلامى است و همان‏گونه که اصل پوشیدن لباس براى ن و مردان منافات با آزادى آنها ندارد، حجاب نیز چنین است.
خداوند در قرآن کریم رعایت حجاب و عفاف را سبب طهارت قلب و دوری از وسوسه های شیطان و هوای نفس می‌داند.

اهمیت فرهنگ کار در قرآن و روایات؛

عبادت هفتاد جزء دارد، اما جالب است که برخلاف تصور بیشتر مردم، هیچ‌کدام از ادعیه و نمازها، از لحاظ فضیلت و ارزش به رتبه کار کردن، تلاش برای کسب روزی حلال و تامین معیشت خانواده نمی‌رسد.نویسنده : علیرضا پیوگانی

اهمیت کار
خداوند در آیه 56 سوره ذاریات، دلیل خلقت انسان را تعبد و عبادت کردن معرفی می‌کند: من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند(و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!»

عبادت کردن، انسان را به کمال می‌رساند و مقدمات پیشرفت مادی و معنوی او را فراهم می‌سازد، اما منظور از عبادت چیست؟ وقتی واژه عبادت را می‌شنویم، یاد حرکات خاصی مثل رکوع و سجده می‌افتیم و بی‌درنگ نماز، مناجات و دعا در ذهنمان نقش می‌بندد، ولی عبادت کردن محدود به همین افعال و حرکات خاصِ مرسوم نیست و دایره‌ای وسیع‌تر برای آن در اسلام تعریف شده است.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءا، أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَال؛ عبادت هفتاد جزء دارد که برترین جزء آن، کسب روزی حلال است.»[1]

با توجه به این حدیث نبوی، عبادت هفتاد جزء دارد، اما جالب است که برخلاف تصور بیشتر مردم، هیچ‌کدام از ادعیه و نمازها، از لحاظ فضیلت و ارزش به رتبه کار کردن، تلاش برای کسب روزی حلال و تامین معیشت خانواده نمی‌رسد.

علت برتری کار و تلاش این است که اگر کار و همت نباشد، تنبلی و کم‌حوصلگی جایگزین می‌شود و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که این دو خصلت، مانع بهره‌گیری از دنیا و آخرت می‌شوند.[2] به همین دلیل پیامبر(ص) فرموده است: گروهی از امت من دعایشان پذیرفته نمی‌شود، از جمله مردی که در خانه بنشیند و بگوید پروردگارا! روزیم ده و در پی کسب روزی نرود.[3] 

پیشرفت جوامع، فقط در سایه کار و تلاش محقق می‌شود

مسئله ارزش فرهنگ کار و تلاش، فقط یک مسئله فردی نیست، بلکه اگر میزان کار و همت افراد یک جامعه پایین باشد، تمام کشور آسیب دیده و کشوری ایستا و عقب افتاده به وجود می‌آید. بنابراین اگر مردم جامعه‌ای به هیچ دین و مذهبی هم گرایش نداشته باشند، اما شبانه‌روزی برای پیشرفت کشور تلاش کنند،‌ قاعده و قانون دنیا این است که از جوامع تنبل و تن پرور مترقی‌تر و توسعه یافته‌تر می‌شوند؛ زیرا ان لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست.»[4] 

یکی از خطراتی که جامعه امروز ما را تهدید می‌کند،‌ ثروت بادآورده را انتظار کشیدن و کسب پول و سرمایه، آن هم بدون کار و تلاش است. بسیاری از سود سپرده‌های بانکی ارتزاق می‌کنند، برخی هم دائما شانس خود را برای برنده شدن در قرعه‌کشی‌های مختلف، که متاسفانه امروز صداوسیما طلایه‌دار آن شده، محک می‌زنند، عده‌ای هم با خرید دلار و سکه در وقت ارزانی و فروش آن در شرایط گرانی می‌خواهند یک شبه، ره صد ساله را بروند؛ امام صادق(ع) به شدت این کار را تقبیح کرده و می‌فرماید: انسان از خود چیزی دردناک‌تر از مال صامت(پول نقد، طلا یا نقره) بر جای نگذاشت. راوی پرسید: پس چه کند؟ فرمود: آن را در تولید باغ و مزرعه یا خانه به کار گیرد.»[5] 

پی‌نوشت‌ها:
[1] اصول کافی،‌ ج5، ص 78
[2]همان، ص 85
[3]همان، ص 67
[4]نجم/ 39 
[5] اصول کافی، ج 5، ص 91

از بازاری که اکثر اهالی آن مسلمانند،‌ می‌توان گوشت و سایر محصولاتی که از اجزای حیوان به دست می‌آید را خریداری کرد، بدون آنکه در شرعی بودن ذبح حیوان دچار شک و تردید شویم.نویسنده : علیرضا پیوگانیبازار

یکی از قواعد فقهی پرکاربرد، قاعده "بازار مسلمین" است. بنابراین اصل، اگر گوشت، پوست و سایر اجزای حیوانی در بازار مسلمانان خریداری شود، پاک و طاهر بوده و باید آن را در حكم گوشت حیوان ذبح شده‌ قرار داد و لازم نیست از ذبح شرعی آن حیوان سوال کرد. از امام باقر(ع) در مورد خرید گوشت از بازار مسلمانان سوال پرسیدند و حضرت در جواب فرمودند: اگر از بازار مسلمین خریداری شده، آن را بخور و از طهارت آن سوال نپرس.»
دو شرط اصلی این قاعده، آن است که اكثر اهالی بازار مسلمان باشند، اگرچه این بازار در سرزمین كفار باشد؛ و اینکه از دست مسلمان یا شخصی كه ظاهرش به مسلمانان شباهت دارد خریداری شود.
دانستن این قاعده، بسیاری از سوالات فقهی ما را پاسخ می‌دهد، بدون اینکه نیاز باشد به متخصص مراجعه کنیم.
مثال1با وجود اینکه امروزه حیوانات را در کشتارگاه‌ها ذبح می‌کنند و سپس گوشت آن را در بازار عرضه می‌کنند، آیا می‌توان به شرعی بودن ذبح اعتماد کرد و از آن گوشت استفاده کرد؟
برخی از مردم در خریدن گوشت وسواس به خرج می‌دهند و به بهانه اینکه نمی‌دانند ذبح شرعی صورت گرفته یا نه، از هرجایی گوشت تهیه نمی‌کنند. با توجه به قاعده بازار مسلمین، نباید در این مورد وسواس داشته باشیم و باید بدون پرسش از مسلمان ها خرید کنیم.

مثال2استفاده از ماهی که از بازار مسلمین خریداری می‌شود و در حال حاضر در آن فلس یافت نمی‌شود، یا به صورت بسته بندی شده است و نمی‌دانیم چگونه بوده است چه حکمی دارد؟
اگر راهی برای تشخیص نوع ماهی و اینکه پولک دار است یا نه وجود نداشته باشد، می‌توان از این قاعده استفاده کرد و گفت چون از بازار مسلمان‌ها خریداری شده، حلال است.
مثال3آیا می‌توان از کیف و کفش چرمی که از بازار اسلامی خریداری می‌شود، ولی نمی‌دانیم چرم آن در کشور اسلامی و به روش شرعی تهیه شده یا نه استفاده کنیم؟
بنابر این قاعده، هرآنچه از اجزا حیوانات تهیه می‌شود و در بازار اسلامی عرضه می‌شود محکوم به طهارت است. 

نتایج فردی و اجتماعی قاعده بازار مسلمین

1. تقویت اعتماد و تحکیم روابط مسلمان‌ها: اصل در اسلام اعتماد به یکدیگر است و نباید تا دلیل محکمی وجود نداشته باشد، به کسی بدگمان شد.
2. جلوگیری از وسواس پیدا کردن.
3. جلوگیری از تضعیف بازار مسلمین: بازار در اسلام اهمیت ویژه ای دارد، بنابراین اصل در اعتماد کردن به بازاریان است.

در گوشی همسرت تجسس نکن!

گوشی همراه از بارزترین موارد حریم خصوصی مردم محسوب می‌شود و همه مراجع اتفاق نظر دارند که تجسس در گوشی دیگران، بدون اجازه صاحب آن گناه و حرام است، هرچند آن شخص همسرمان باشد.نویسنده : علیرضا پیوگانیتجسس
خداوند در قرآن ما را از تجسس در زندگی مردم و داشتن سوءظن به انسان‌ها منع کرده است: اى كسانى كه ایمان آورده‌‏اید! از بسیارى از گمان‌ها بپرهیزید، چراكه بعضى از گمان‌ها گناه است؛ و هرگز(در كار دیگران) تجسّس نكنید.»[1]
گوشی همراه  از بارزترین موارد حریم خصوصی مردم محسوب می‌شود و به حکم آیه‌ای که گذشت، همه مراجع اتفاق نظر دارند که تجسس در گوشی دیگران، بدون اجازه صاحب آن گناه و حرام است، هرچند آن شخص همسرمان باشد. 

پاسخ مراجع تقلید درباره چک کردن گوشی همسر

سوال: اگر کسی گوشی همسرش را چک کند و پیغام‌هایی را که با خانم‌ها و آقایان داشته بخواند، شرعاً اشکال دارد؟
پاسخ مراجع:
آیت‌الله‌العظمی ‌ای: بدون اذن و رضایت ایشان جایز نیست.
آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی: تجسس در گوشی دیگران حرام است.   
آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی: تصرف بوده و بدون رضایت صاحب آن جایز نیست.
آیت‌لله‌العظمی سیستانی: جایز نیست.

به جای چک کردن گوشی، صحبت کنید

بنابراین اگر مرد یا زنی به روابط همسرش مشکوک شد، اجازه ندارد بدون اجازه او مکالمات همسرش را وارسی کند؛ البته اگر مکالماتی را از او مثلا در شبکه‌های اجتماعی مشاهده کرد که از نظر عرفی و شرعی ناپسند بود، باید به او تذکر دهد و با صحبت کردن جلوی آسیب‌های خانوادگی را بگیرد، اما چک کردن گوشی همسر نه تنها از لحاظ شرعی حرام است،  مشکلی را هم از خانواده‌ها حل نمی‌کند، بلکه تنش‌ها را افزایش داده و اعتمادها را نابود می‌کند.
البته ن و مردان متاهل باید مراقب روابط خود در اجتماع باشند تا همسرشان را به شک نیندازند؛ امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: کسی که خود را در موضع تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او گمان بد برده است، نکوهش کند.»[2]
پی‌نوشت‌ها:
[1] سوره حجرات، آیه 12
[2] نهج‌البلاغه، حکت 151

امام صادق

پیشوای ششم شیعیان در عصری می زیست كه شور علمی فراوانی در جامعه اسلامی وجود داشت و علوم مختلفی همچون تفسیر، حدیث، فقه، كلام، طب، فلسفه، نجوم و. به بازار علم عرضه شده بود. علاوه بر این، عصر امام صادق علیه السلام را می توان عصر برخورد اندیشه ها و پدید آمدن فرقه ها و مذاهب مختلف دانست. در آن زمان فرقه هایی مانند معتزله، جبریه، مرجئه، غلات، دقه و . به وجود آمدند و هر یك به تبلیغ اندیشه های خود پرداختند. و این موضوع می توانست جامعه اسلامی را از یافتن معارف حقیقی اسلام محروم كند و مردم را به گمراهی بكشاند اما خورشید شخصیت علمی جعفر بن محمد علیه السلام چنان بر آسمان اندیشه حقیقت جویان تابید كه دوست و دشمن را در هاله ای از شگفتی فرو برد. آن حضرت در عرصه دانش و فرهنگ و تبلیغ باورهای درست دینی بسیار كوشید كه به چند نمونه از آن اشاره می شود.

امام صادق علیه السلام دانشگاه عظیمی در رشته های مختلف علوم عقلی و نقلی آن روز بنیان گذارد و شاگردان بزرگی تربیت كرد كه تعدادشان به چهار هزار نفر می رسید.گروهی از آنان علاوه بر تربیت شاگردان فراوان دیگری، آثار علمی متعددی پدید آوردند مانند جابرن حیان که بیش از دویست جلد كتاب در موضوعات گوناگون نگاشت و كتاب هایش در قرون وسطی به زبان های مختلف اروپایی ترجمه شد.

دانشگاه عظیم جعفری

جابربن حیان

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از فرصت ی مناسبی كه پدید آمده بود به شایستگی بهره برد و به لحاظ نیاز شدید جامعه اسلامی به مقوله فرهنگ، نهضت علمی پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام  را پی گرفت و دانشگاه عظیمی در رشته های مختلف علوم عقلی و نقلی آن روز بنیان گذارد و شاگردان بزرگی تربیت كرد كه تعدادشان به چهار هزار نفر می رسید. گروهی از آنان علاوه بر تربیت شاگردان فراوان دیگری، آثار علمی متعددی پدید آوردند مانند جابرن حیان که بیش از دویست جلد كتاب در موضوعات گوناگون نگاشت و كتاب هایش در قرون وسطی به زبان های مختلف اروپایی ترجمه شد. البته شاگردان دانشگاه حضرت صادق علیه السلام  به شیعیان اختصاص نداشت بلكه بین اهل سنت نیز اشخاص متعددی مانند پیشوایان مشهور آنان وجود داشتند. مثلا ابوحنیفه كه از جمله رهبران اهل سنت است دو سال از محضر امام بهره علمی فراوان برد و به اقرار خودش آن دو سال، او را از هلاكت نجات داد. حسن بن علی بن زیاد وشاء از شاگردان امام رضا علیه السلام  می گوید: خودم در مسجد كوفه نهصد نفر استاد حدیث دیدم كه همگی از حضرت صادق علیه السلام  حدیث نقل می كردند.

 جهاد علمی

در عصرى که از یک سو دروازه هاى قلمرو اسلامى بر روى دانش هاى گوناگون گشوده شده و از سوى دیگر جنجال مکتب داران عقاید و مذهب سازان مختلف بلند بود، مکتب تشیع به آموزگارى حضرت صادق علیه السلام  موجودیت و اعتباری بى مانند یافت. فقه جعفری، در برابر فقه فقیهان رسمی یا درباری، تنها تجلی بخش نوعی مخالفت عقیدتی با آنان نبود بلكه با وجود این، دو مضمون معترضانه داشت. نخست این كه بی نصیبی حكومت وقت را از آگاهی های لازم دینی ثابت كرد و دوم این كه موارد تحریف دین در فقه رسمی را كه از مصلحت اندیشی های فقیهان درباری نشأت گرفته بود، مشخص نمود. عظمت علمی و فقهی حضرت صادق علیه السلام  آنچنان است كه بسیاری از فقیهان و دانشمندان بنام از او به بزرگی یاد كرده اند.

مالك، پیشوای فرقه مالكی می گوید: هیچ چشمی، برتر از جعفر بن محمد را در علم و عبادت ندیده و هیچ گوشی نشنیده و هیچ قلبی نیافته است.

یکى از برترین وسائل تبلیغى در عصر امام صادق علیه السلام ، تشکیل محافل علمى و مناظره است. در واقع بخشی از شخصیت بزرگ علمی امام در مناظرات علمی او یا برخی شاگردان برجسته اش با دیگران، تجلی یافته است

ابوبحر جاح 1 یكی از دانشمندان مشهور قرن سوم می گوید: جعفر بن محمد كسی است كه دانش او، جهان را پر كرده است و گویند ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او به شمار می آیند و این موضوع در اثبات عظمت علمی او كافی است.

ابن خلكان، مورخ مشهور درباره حضرت صادق علیه السلام  نوشته است: او یكی از امامان دوازده گانه در مذهب امامیه و از بزرگان خاندان پیامبر است كه به علت راستی و درستی گفتار، صادقش نامیده اند، فضل و بزرگواریش مشهورتر از آن است كه به توضیح نیاز داشته باشد، . او در صنعت کیمیا (شیمی) از مهارت خاصی بهره مند بود، ابوموسی جابربن حیان طرطوسی، شاگرداو بود. جابر کتابی شامل هزار ورق تالیف کرد که تعلیمات جعفربن صادق را در برداشت و حاوی پانصد رساله بود.

ابوحنیفه، پیشوای فرقه حنفی می گوید: من دانشمندتر از جعفربن محمد ندیده ام.

 مناظرات علمی

مناظره امام صادق

یکى از برترین وسائل تبلیغى در عصر امام صادق علیه السلام ، تشکیل محافل علمى و مناظره است. در واقع بخشی از شخصیت بزرگ علمی امام در مناظرات علمی او یا برخی شاگردان برجسته اش با دیگران، تجلی یافته است.

از جمله مناظرات آن حضرت با ابوحنیفه پیشوای مشهور حنفیان است. ابوحنیفه می گوید: منصور دوانیقی مرا خواست و گفت: مردم شیفته جعفربن محمد شده اند، باید از او مسائل پیچیده ای بپرسی تا در پاسخ به آنها درمانده و محكوم شود. من چهل مسئله مشكل آماده كردم تا آن كه روزی منصور كه در حیره» بود احضارم كرد، وقتی به مجلس او رفتم دیدم جعفربن محمد، جانب راست او نشسته است، از دیدنش بسیار مبهوت شدم، حالتی كه هیچ گاه حتی از دیدن منصور در من پدید نیامده بود. او می گوید به دستور منصور پرسش هایم را یكی یكی از او پرسیدم، و او به جملگی آنها، با متانت تمام و با تسلط خاصی که داشت پاسخ گفت، او بر آراء و نظریه های مختلف دانشوران در مسائل علمی احاطه و تسلط داشت، مثلا درباره فلان مسئله می فرمود: در این باره، عقیده شما چنین است و باور اهل مدینه چنان و نظر ما چیز دیگری است. در برخی مسائل، با ما و در بعضی دیگر با اهل مدینه موافق بود اما گاهی نیز با ما و آنان هر دو مخالفت می كرد.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، این آموزگار بزرگ بشریت، در آشفته ترین اعصار تاریخ اسلامى و در هنگامه بحرانها و انقلابات ى و اختلافها و آشفتگى هاى فکرى و مذهبى، وظیفه اى الهى و امر مقدسى را که برعهده داشت چنان پیش برد که در آن عقل و اندیشه به حیرت و شگفتى مى ماند

امام صادق علیه السلام شاگردان بسیار با فضیلت و دانشمندی داشت كه در برخی مناظرات علمی آنان را مشاركت می داد. هشام بن سالم» می گوید: روزی با یاران آن حضرت در محضرش نشسته بودیم، مردی شامی با اجازه گرفتن از امام به مجلس وارد شد، امام به او فرمود: بنشین! آنگاه از او پرسید: چه می خواهی؟ مرد شامی گفت: شنیده ام شما پرسش های مردم را پاسخ می گویی؟ آمده ام با شما مناظره كنم. امام فرمود: درباره چه موضوعی؟ او گفت: درباره چگونگی قرائت قرآن. امام به یكی از شاگردانش به نام حمران رو كرد و فرمود: حمران! جواب این شخص با تو است. مرد شامی گفت: می خواهم با خود شما مباحثه كنم نه حمران. امام فرمود: اگر حمران را محكوم كردی، مرا محكوم كرده ای! مرد شامی با حمران مناظره كرد و هرچه از او پرسید، پاسخ مستدلی شنید تا این كه از بحث فروماند. امام به او فرمود: (حمران را) چگونه دیدی؟ گفتم: به راستی حمران چیره دست است، هرچه پرسیدم به شایستگی پاسخ داد. مرد شامی سپس درباره لغت و ادبیات عرب با ابان ابن تغلب»، درباره فقه با زراره» و درباره كلام با مؤمن طاق» مناظره كرد و در تمام آنها مجاب شد.

ابن ابی العوجا» كه از دقه عصر امام صادق علیه السلام بود در رابطه با فرهنگ مناظره علمی امام علیه السلام می گوید: جعفربن محمد الصادق بارها سخنان ما را می شنود ولی دشناممان نمی دهد و از مرز ادب پا فراتر نمی گذارد. او آرام، بردبار و متین است و هرگز مغلوب خشم و سفاهت نمی شود. سخنان و دلایلمان را می شنود، هر آنچه در دل داریم بیان می كنیم و می پنداریم بر او پیروز شده ایم اما او با كمترین سخن، استدلال هایمان را باطل می كند و چنان حجتش بر ما تمام می شود كه دیگر نمی توانیم پاسخش دهیم.

مالك بن انس، پیشوای فرقه مالكی در این راستا می گوید: من ندیدم که آن حضرت سخنی بی فایده و گزاف بگوید. او از عالمان زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فراگرفته بود.

آری! حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، این آموزگار بزرگ بشریت، در آشفته ترین اعصار تاریخ اسلامى و در هنگامه بحرانها و انقلابات ى و اختلافها و آشفتگى هاى فکرى و مذهبى، وظیفه اى الهى و امر مقدسى را که برعهده داشت چنان پیش برد که در آن عقل و اندیشه به حیرت و شگفتى مى ماند.

ابوالفضل صالح صدر



ابلیس همان موقعی که به خاطر تکبر و خود بزرگ بینی‌اش نسبت به انسان از درگاه قرب الهی رانده شد، از خداوند خواست که به او تا قیامت فرصت دهد و مرگش را نرساند. اما خداوند متعال به او فرمود که تا وقت معلومی زنده خواهی ماند. و او نیز پس از اخذ فرصت قسم یاد کرد که نوع بشر را اغوا» خواهد کرد و با توجه به شناختی که از حرص بشر برای بقای در دنیا، استفاده از متاع دنیا و بالتبع نفرت از مرگ داشت افزود: در اغوای همگان به جز بندگان مخلصت، موفق خواهم بود و خداوند کریم نیز فرمود: صراط مستقیم من، همین اخلاص است. قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ * إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ * قالَ فَبِعِزَّتِکَ َلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ * إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» (78ص، به بعد) ترجمه: گفت: پروردگارا! مرا تا روزی که انسان‌ها برانگیخته می‏شوند مهلت ده! * [خدا] فرمود: تو از مهلت داده شدگانی * تا روزی که وقت آن معلوم است (نه تا قیامت) * (ابلیس) گفت: پس به عزت خودت قسم که همگان را اغوا خواهم کرد * به غیر بندگان مخلصت را.


سازمان‌های اداره‌ کننده‌ی جهان: Illuminati - ایلومیناتی، اتاق فکر شیطان/ 


ساده انگاری است اگر کسی گمان نماید که تصمیم‌گیری‌های ی و اقتصادی در امریکا و انگلیس، در روال معمول دیپلماسی و یا در ساختارهای متعارف تشکیلات حکومتی چون مجلس و دولت اخذ شده و سپس جهت اجرا به وزارتخانه‌ها و یا سایر سازمان‌ها و نهادهای ذیربط ابلاغ می‌گردد.


همین طور [هر چند که این مجالس و دولت‌ها هیچ کدام تصمیم‌گیر نیستند] سطحی‌نگری است اگر کسی گمان کند که احزاب، مجالس و دولت‌ها، فقط عروسک‌های روی سن هستند و فقط چندنفر سرمایه‌دار به عنوان کارگردان پشت پرده نشسته و به آنها دستور می‌دهند و آنها نیز اجرا می‌کنند، بلکه سازمان اداره‌ی جهان»  بسیار گسترده‌تر، پیچده‌تر و سری‌تر از ساز و کارهای ساده و علنی می‌باشد.


شیطان نوع بشر را اغوا کرده که فقط وقتی می‌تواند بر اراده‌ی خدا غالب آید که بر زندگی و مرگ» خود و دیگران حاکم گردد. فرعون هم همین فریب را خورد و گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم، پس رب و الهی برتر از خود نمی‌شناسم».


ابر قدرت‌ها و در رأس آنها امریکا و انگلیس نیز بر همین باورند که جهانیان باید به تصمیم و اراده‌ی آنها زنده بمانند و یا کشته شوند تا در جنگ با خدا پیروز شوند.


فراماسون و صهیونیسم بین‌الملل، بر اساس اغوای شیطان، به این نتیجه رسیده‌اند که دست خدا را در تمامی شئون ربوبیت (اداره جهان) بسته‌ است، لذا شعار [وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ – و یهود گفتند: دست خدا بسته است]، سر می‌دهند.


اما می‌دانند که مقوله‌ی زندگی و مرگ» امری علی‌حده است و قدرت خدا در آن بیش از رزق و روزی مشهود است، لذا اگر بتوانند به اذهان عمومی القا کنند که حتی مرگ و زندگی در اختیار آنهاست، این سلطه به طور کامل صورت پذیرفته است.


قدرت و ثروت:


آری، سلطه بر طبیعت و نیز مرگ و زندگی خود و سایر انسان‌ها، همان اغوای بزرگی است که ابلیس لعین بر نوع بشر القا می‌کند.


اما این سلطه به خودی خود محقق نمی‌گردد و مستم در اختیار گرفتن دو عامل مهم قدرت» و ثروت» جهانی می‌باشد.


لذا تمامی تلاش‌های اتاق فکر شیطان، به تحقق این هدف مهم معطوف شده است.


اما، سلطه بر قدرت و ثروت جهانی» نیز با یک وسوسه و اغوای شیطانی و یا اوامر ملوکانه از رأس هرم فراماسون محقق نمی‌گردد، بلکه مستم ساز و کارهایی است که بتواند زمینه را برای حکومت جهانی» مساعد و شرایط را برای تملک بر ثروت جهانی» فراهم آورد. و این تصمیمات، ت‌گذاری‌ها، سازماندهی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، همه در ایلومیناتی (Illuminati) – اتاق فکر شیطان» صورت می‌پذیرد و جهت پیاده‌سازی در سطح جهان در کنفرانس بیلدر برگ (Bilderberg) طرح و ابلاغ می‌گردد و از آن پس، تمداران، بانکداران، نظامیان و رسانه‌ها، مأمور اجرا و تحقق آن در کشورهای خود هستند.



تشکیلات:


ایلومیناتی مانند سازمان‌ها و نهادها، تشکیلات محدود و معینی ندارد که کسی بتواند آن را ترسیم نموده و بگوید این است و غیر از این نیست. اما از چارت‌های گوناگونی که هر کدام در جایگاه خود قابل تعریف و گویای اهداف و برنامه‌ها هستند، برخوردار می‌باشد و شناخت واقعیت‌های این تشکیلات مخوف فقط از راه نشانه شناسی» محقق می‌گردد

عقیده و توان:

سلطه بر قدرت و ثروت» جهانی، نه با اتکای صرف به نیروی نظامی و جنگ ممکن است و نه با به غارت بردن نفت کشورهای نفت خیز. بلکه هر حرکتی باید ابتدا مبتنی بر نوعی جهان‌بینی باشد و بر فلسفه‌ای استوار گردد و بر آن اساس بایدها و نبایدها»یش تبیین شده و سپس از توان اجرای آنها نیز برخوردار باشد. لذا دو محور عقیده و توان»، زیر ساخت سلطه بر قدرت و ثروت» جهانی قلمداد می‌گردند.


از این رو دو ساختار تشکل‌های سری» که جنبه‌ی عقیدتی را پوشش می‌دهد و نیز بانک‌داری و پول» که کنترل ثروت را میسر می‌سازد، دو بازوی اصلی تشکیلات پنهان ایلومیناتی محسوب می‌شوند. که در ذیل شرح مختصر آنها ایفاد می‌گردد:


تشکل‌های سری:


همان‌طور که در چارت شماره یک مشهود است، سازمان‌های مخوف اطلاعاتی و امنیتی و یا تشکیلات‌های پیچیده، آشکار و پنهان مافیای قدرت و ثروت، هیچ کدام بازوی اصلی و محورهای تشکل‌های سری» نیستند، چرا که آنها فقط مجری‌اند و تشکل‌های سری، فقط و فقط  به ساختارهای عقیدتی و فکری تعلق دارد.


فراماسون - تشکیلات و برنامه‌ریزی - برترین لژ (خلیفه اول ابلیس در زمین و میان انسان‌ها، که شاید در حال حاضر ملکه الیزابت دوم باشد) – لژهای برتر – شوالیه معبد – صدور اوامر ملوکانه – جایگاه تصمیم‌گیری و در نهایت فلسفه پنهان، ساختار بازوی اول و عقیدتی ایلومیناتی را تشکیل می‌دهند.


و بانک‌های مرکزی بین‌المللی (امریکا و انگلیس و سوئیس) – بانک‌های مرکزی ملی قدرتمند (کشورهای عضو اتحادیه اروپا به ویژه آلمان و فرانسه) – صندوق بین‌المللی پول – بانک جهانی – بانک‌های بین‌المللی مسکن و شهرسازی – بانک جهانی حفاظت از محیط زیست – شرکت‌های چند ملیتی و در نهایت سایر منابع اصلی ثروت، بازوی دوم و اقتصادی ایلومیناتی را تشکیل می‌دهند.



نگاهی اجمالی به عملکرد بازوی اول (عقیدتی):


توضیح و تشریح مباحث عقیدتی فراماسون (شیطان پرستی) از حوصله و امکان این مقوله خارج است و به علاقمندان توصیه می‌گردد قبل از مطالعه‌ی هر کتاب یا نوشتاری در این زمینه، به آیات قرآن کریم در خصوص ابلیس (شیطان) و سایر شیاطیناما نکته مهم این است که سلسله ساختار عقیدتی یا همان تشکل‌های سری، به فلسفه پنهان» ختم می‌شود، چرا که حلقه‌ی اتصال اندیشه (جهان بینی و ایدئولوژی) شیطان‌پرستی با بدنه‌ی جامعه بشری، همین فلسفه» [و البته به معنای عام آن] می‌باشد.


انس و جن مراجعه کرده و فرازها و نکته‌های آن را با واقعیات جهان امروز تطبیق دهند، تا هم بیشتر به معجزه بودن قرآن کریم پی‌ببرند و هم به شناختی اصولی و متقنی نسبت به ت‌ها و روش‌های شیطان دست یابند.


بشر بر اساس عقیده‌هایش سمت و سو گرفته و حرکت می‌کند و این فلسفه‌ها هستند که عقیده سازی و توجیه منطقی یا سفسطه و اغوا می‌کنند.


چرا فلسفه پنهان؟


ذات انسان بر اساس بدیهیات اولیه عقل و فطرت، عاشق کمال است و با هرگونه انحراف و اعوجاج که منجر به سقوط او می‌شود مخالف است. و کار شیطان سوق دادن انسان از نور هدایت به ظلمات انحراف، اعوجاج و هلاکت است. لذا انسان عقلاً و فطرتاً با شیطان و شیطان پرستی و تمامی مظاهر آن نه تنها مخالف، بلکه دشمن است.


از این رو ترویج شیطان پرستی» به صورت آشکار و علنی محکوم به شکست است و انسان سلطه‌ی هیچ طاغوتی را نمی‌پسندد و از جهل و ظلم نیز بیزار است.


اما القای زیرساخت‌های فکری، عقیدتی و فرهنگی که منجر و منتج به شیطان پرستی می‌گردد، به صورت پنهان و غیر مستقیم، ممکن است و اغوا» یعنی همین. یعنی زینت دادن انحرافات و جعل بدلیات به جای اصلی‌ها.


جهان امروز سراسر جنگ و خونریزی است. نسل کشی‌ها و تروریسم دولتی بیداد می‌کند، اما اگر خوب بنگریم، جنگ اصلی، همان جنگ عقیدتی است که از آن به جنگ نرم» نیز یاد می‌شود.


جنگ سرد علیه نفوس و جان‌هاست، اما جنگ نرم فقط به تفکرها، باورها، عقاید و فرهنگ‌ها اختصاص دارد و تلفات آن نیز به مراتب سنگین‌تر، عمیق‌تر و گسترده‌تر است.


آن چه که امروزه در قالب فلسفه‌های نوین عرضه می‌شود، و ذیل تابلوهایی چون: سکولاریسم، لائیسم، لیبرال دموکراسی، فمینیسم، ناتورالیسم، پست مدرنیسم و . مطرح می‌گردند و با شعارهایی چون: آزادی، جدایی دین از ت، تعریف رفاه و لذت، عدم وجود مفاهیم کلی، نسبی بودن ارزش‌ها، مرگ مؤلف – طبقه‌بندی انسان‌ها – حقوق بشر – جهانی سازی – جنگ‌های  پیش‌گیرانه – جنگ‌های اخلاقی و بشر دوستانه (ظاهراً دکترین اوباما) – مالکیت عمومی محیط زیست (سبزها) و . تزئین می‌گردد، همگی به رغم نام‌های زیبای و فریبنده‌ای که دارند، متدها، مدل‌ها، الگوها و در یک جمله مومات شیطان پرستی جهت سلطه است که توسط فلسفه پنهان» به اذهان عمومی القا می‌شوند.


نگاهی اجمالی به عملکرد بازوی اقتصادی:


پیش از این بیان شد که عقیده ابلیس و شیطان پرستان، مبتنی بر سلطه» بر جهان طبیعت است که بدون در اختیار داشتن قدرت و ثروت» عمومی محقق نخواهد شد. و البته در نگاه ماتریالیستی، قدرت نیز مبتنی و متکی به ثروت است. چرا که حتی اگر قرار باشد سلطه و قدرت با نیروی نظامی حاکم گردد، مستم برخوداری از ثروت، لازم است.


شاخصه یا تجلی ثروت، در پول» است. منابع سطحی چون کشاورزی یا صنعت و یا منابع زیر زمینی چون نفت، گاز و طلا نیز تا پول نباشد حاصل نمی‌گردد و تا تبدیل به پول نشود، بهره‌ای نمی‌رساند.



لذا تملک بر ثروت جهانی، مستم سلطه و کنترل نظام پولی جهان است که توسط بانک‌ها و بر اساس سیستم ربوی (ربا) صورت می‌پذیرد.


از این رو ایلومیناتی، نه هر بانکی، بلکه بانک‌های مادر که ثروت‌های جهان در قالب پول در آنها ذخیره می‌شود را به عنوان بازوی توان و امکان سلطه، به موازات بازوی فکری و عقیدتی ایجاد کرده است.


امروزه نقش بانک‌هایی چون: بانک مرکزی امریکا و انگلیس، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی که به زودی و به بهانه‌ی ضرورت ایجاد هماهنگی‌های پولی در جهان» به جهانیان تحمیل خواهد شد و هم چنین شرکت‌های چند ملیتی، در ت جهانی و هموار نمودن نظام سلطه کاملاً مشهود است.


گروه‌ها:


پس از دو بازو یا دو بال اصلی قدرت و ثروت»، نوبت به چهار ستون اجرایی تشکیلات می‌رسد که عبارتند از گروه‌های: گروه آموزش – گروه مذهبی – گروه سازمان‌های اطلاعاتی- گروه ی.


شاید در نگاه اول ساختار این گروه‌ها، طبیعی به نظر رسد. اما اگر کمی دفت شود، نکات خاصی در ترکیب آنها وجود دارد که ذیلاً به دو نکته‌ی آن در گروه‌های مذهبی و ی اشاره می‌شود:


گروه مذهبی:


اگر به ترکیب گروه مذهبی ایلومیناتی دقت شود، نکاتی مهم در آن جلب نظر می‌نماید:


الف – یهودیت:


به هیچ وجه یهودیت در ترکیب آن وجود ندارد. شاید برخی گمان کنند که علت اصلی قلت جمعیت یهود در جهان است، ولی این گمان صحیح نیست. بلکه علت اصلی آن است که اساساً یهودیت تحت سلطه سازمانی به نام صهیونیسم» قرار دارد که خود قدرتمندترین شاخه فراماسون است.


ب – با حذف یهودیت، سه دین غالب باقی می ماند که در جهان بشری همیشه دارای اکثریت بوده و هستند که عبارتند از: اسلام، مسیحیت و ادیان و فرقه‌های دیگر مثل: هندوئیسم، بودائیسم، صوفیسم، و . .


ج – مسیحیت:



عمده‌ی تشکیلات گروه مذهبی، بر محور مسیحیت است، چرا که جامعه‌ی امریکا و اروپا با کشور پهناوری چون روسیه و .، همه مسیحی هستند. مضافاً بر این که ریشه و بنیان فراماسون»، پس از هبوط دوران سلطه کلیسا و  در مقابله با کلیسا و مسیحیت به وجود آمد و نکته‌ی مهم دیگر آن که معنویت خداگرایانه در مسیحیت و اعتقاد به حضرت عیسی‌(ع) و انجیل می‌شناسند.


مسیحیت یک اصالت مذهبی به نام کاتولیک» دارد که از سازماندهی و تشکیلات خاصی به محوریت واتیکان و پاپ برخوردار است و در مقابل آن مسیحیت پروتستان (مسیحت روشنفکر، بدعت‌گذار و هنجار شکن) با مرکزیت امریکا پدید آمد. حال با توجه به خلاصه‌ای که بیان شد، به جایگاه‌های مندرج در جدول توجه شود.


د – اسلام:



اسلام به هیچ شکل و مدلش برای فراماسون و سازمان ایلومیناتی (Illuminati) پسندیده، مقبول و قابل تحمل نمی‌باشد.


نه اسلام امریکایی و نه اسلام ناب محمدی‌(ص) که اسلام ولایتی» است. چرا که اولاً خواه ناخواه محور اعتقادی همه‌ی آنها توحید و معاد» می‌باشد که مستم دشمنی مستقیم با شیطان است و سنگسار شیطان (رمی جمرات) یکی از مناسک واجب عبادی همه آنها در حج است و ثانیاً به رغم تفاوت و حتی اختلاف مذاهب، از مشترکاتی چون: قرآن، کعبه، نماز، روزه، حج و . برخوردارند که ضمن قرار دادن آنان در یک صف، می‌تواند موجب اتحادشان در دراز مدت گردد. و نکته‌ی سوم آن که مهم‌ترین منابع قدرت و ثروت جهان، اعم از منابع زیر زمینی نفت و گاز یا موقعیت ژئو پلیتیک یا مهمرین شاهراه‌ها و بنادر آبی و .، متعلق به ممالک اسلامی است. و آخرین نکته‌ی محوری آن که اسرائیل» برای مقابله و تصاحب جهان اسلام پدید آمده و تنها دشمنش در جهان، همان جهان اسلام است. از این رو در دیدگاه ایلومیناتی، اسلام به هر شکلش باید پایان یابد.


د/1 – بهائیت:



در گروه مذهبی شاهدیم به رغم حذف اسلام با کثرت جماعت پیروانی که دارد (برابر مسیحیت)، بهائیت که از جمعیت قابل توجهی [حتی در مقابل فرقه‌های نوپا] قرار گرفته و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است(؟!) علت آن است که اساساً بهائیت، زاده و ساخته فراماسون برای اعلام ختم اسلام است.


سید باب، بنیان گزار اولیه که از لژیونر‌های فراماسون بود، ابتدا به نام اسلام و ادعای نیابت امام زمان‌(عج) به میدان آمد و پس از مدتی ادعای امام زمانی و البته در نهایت خدایی کرد.


پس از اعدام او، شاگردش حسینعلی نوری عبدالبهاء» که او نیز از لژیونر‌های فراماسون بود پا به عرصه ظهور گذاشت. حوزه مأموریت و مخاطب وی مسلمانان و به ویژه شیعیان که معتقد به امامت، انتظار و ظهور (بزرگ‌ترین مشکل شیطان پرستان) بودند.


او مدعی شد که ما اسلام را قبول داریم. اما اسلام راستین به ظهور حضرت مهدی‌(عج) ختم می‌شود و او نیز سید باب بود که آمد و رفت. پس من پیامبر جدید هستم و دین اسلام خاتمه یافته است.


فعالیت بهائیت از همان ابتدا و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در هندوستان به مراتب بیشتر از ایران بوده و هست. اما قبر بهاء» در شهر عکا واقع در اسرائیل بوده و لَجنه‌ی مرکزی بهایئت نیز در اسرائیل قرار دارد. چرا که بهائیت فراماسون‌زاده، یکی از شاخه‌ها و ابزار زیر مجموعه‌ی صهیونیسم می‌باشد و توسط اسرائیل تغذیه و اداره می‌شود.


ﻫ – فرقه‌ها و معابد:


پس از اسلام، مسیحیت و یهودیت، دیگر دینی باقی نمی‌ماند، بلکه هر چه هست فرقه»‌هایی است که یا از قدمت تاریخی برخوردار هستند و یا جدید ایجاد می‌شوند. مثل هندوئیسم، بودائیسم یا صوفیسم که قدیمی هستند و یا وهابیت، القاعده، فرقه‌های شیطان‌پرستی مدرن و . که جدید هستند.


گروه ی:



در تشکیلات گروه ی نیز خبری از جمهوری‌خواه‌ها، دمکرات‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، احزاب، پارلمان‌ها یا سایر مدل‌های حکومتی که ظاهراً ساختار ی و اجرایی کشورها را تشکیل می‌دهند نیست.


چرا که اینها همه نمایش است و در واقعیت هیچ کاره هستند. بلکه رهبران ملی (که محبوب بین مردم هستند و اداره امور داخلی به دست آنهاست) و سپس سازمان ملل که بزرگ‌ترین ابزار و توجیه‌گر نظام سلطه است و پس از آن بزرگ‌ترین تصمیم‌گیران ت جهانی چون: کنفرانس بیلدربرگ، کمیسیون سه جانبه، شورای روابط خارجی و . قرار گرفته‌اند (چارت شماره 2).


و امروزه شاهدیم که تمامی تصمیمات قانونی و غیر قانونی جهانی، در همین مجموعه‌ها اتخاذ می‌گردد و اگر دقت شود، عمده‌ی آنها فاقد سازمان یا تشکیلات خاصی هستند، بلکه فعالیت‌ها، گفتگوها و تصمیم‌گیری‌هایشان در غالب نشست» انجام می‌پذیرد.


لذا تصمیم‌های نشست‌هایی چون: بیلدربرگ، شورای امنیت، 1+5، گروه 8‌، EEC   و . می‌باشد که در عالم ت محقق می‌گردد و نه تصمیمات ملی و داخلی کشورها و یا تصمیمات مشترک دول در سازمان ملل متحد.



حجت‌الاسلام حامد کاشانی در یک ویدیوی شخصی که در نقد سخنان مولوی عبدالحمید ضبط شده است، اظهار داشت: زمانی که بیماری کرونا در چین شایع شد، مولوی عبدالحمید فرمود ما وضو می‌گیریم و هیچ‌طوری‌مان نمی‌شود، اما زمانی که بیماری به ایران آمد و حتی نماز جمعه اهل سنت هم تعطیل شد، با این که ایشان معتقد بود در فضای باز است و نباید تعطیل شود، دچار فشار افکار عمومی شد.

 

وی تصریح کرد: آن‌ها گفتند مردم چین گناه کرده‌اند؛ لذا کرونا به عنوان لشکر خداوند در حال عذاب آنان است اما زمانی که به ایران آمد، اعلام شد به دلیل حضور طلاب چینی در ایران است و به این دلیل که جامعةالمصطفی با شست‌وشوی مغزی آن‌ها گناه می‌کند باید تمام قم عذاب شود. بعد که ایران را فرا گرفت، اعلام کردند به دلیل بی‌احترامی مردم ایران به اصحاب پیامبر (ص) است.

 

کاشانی گفت: عبدالحمید دقت نکرد که الان بیش از ۱۷۰ کشور مبتلا شده‌اند. آیا همه گناه کرده‌اند؟ آیا تنها دلیل ایجاد بلا، گناه کردن است؟ در طول تاریخ صدها نفر از محدثین اهل سنت و اصحاب پیامبر (ص) براثر طاعون از دنیا رفتند، این ناشی از گناه آنان بود؟ پیامبر (ص) بارها بیمار شدند. معاذالله دلیل آن چیست؟ دلیل گاهی گناه، ابتلا و امتحان است. این چه فهمی است که از دین دارید؟

 

این سخنران مذهبی تصریح کرد: زمان سیل و زله کردستان هم از همین جنس مطالب گفتید و موجب ناراحتی آنان شدید. سیل سیستان و بلوچستان ناشی از کدام گناه شماست؟ خشکسالی چندسال اخیر این گناه نیز ناشی از کدام گناه شماست؟

 

وی اضافه کرد: مولوی عبدالحمید، یکی از گناهان مردم را حضور در اماکن دینی و زیارتی و طلب شفا از اهل بیت (ع) عنوان کردند و گفتند که شما از این کارها نتیجه نمی‌گیرید؛ زیرا صاحب شفا خداست. شما به تمام عقاید اسلامی، علمای اهل سنت و کتب حوزه‌های علمیه خود حمله کردید! اولا اگر ما در یک مکان مقدس درخواست شفا کردیم، هیچ مسلمانی اعتقاد ندارد که حضرت پیامبر (ص) یا امام رضا (ع) مستقلا صاحب اثر هستند، بلکه اعتقاد داریم خداوند باید اذن دهد. همانطور که خدا به قرص برای درمان اذن می‌دهد به حرمت و دعای پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) اثر می‌بخشد.

 

کاشانی افزود: در طول تاریخ داریم ابن هبّان به محضر امام رضا (ع) مشرف می‌شد و حاجات خود را می‌گرفت. در کتاب کاندهلوی» که مطالعه آن را توصیه کردید، آمده است: در کتاب صحیح بخاری داریم خاک مدینه شفابخش است. آیا دعای پیامبر (ص) از خاک بالاتر نیست؟ ما قائل به اثر مستقیم نیستیم و نمی‌گوییم درمان را باید کنار گذاشت.

 

این سخنران مذهبی گفت: خداوند، کریم، رحیم و حکیم است و حاجات ما را عطا می‌کند، اما گاهی به آن شکل که می‌خواهیم عطا نمی‌کند. طلب دعا و استشفا نسبت به اهل بیت (ع) و مزارهای متبرکه نیز همین گونه است و شاید از سر مهربانی دعا کنند و ما حاجات را بگیریم و شاید گاهی گونه دیگری محقق شود.

 

وی گفت: نباید به گونه‌ای اظهار کرد که بعد از اتمام کرونا، یاران و نزدیکان شما دعا و زیارت را قبول نداشته باشند. شما مگر نفرموده بودید مشاور اصلی من ملاعمر سربازی بود و من باید بیشتر مطالعه کنم. یک کرونا نباید باعث شود شما از اعتقادات خود برگردید. مسئله شفا خواستن از اولیا خدا یک امر شیعی نیست. به آثار ذهبی» و سایر نویسندگان خود نگاه کنید که چه میزان درباره قبور اولیاء خدا سخن گفته‌اند. آن‌ها از قبر ابوحنیفه اهل سنت تا حرم امام رضا (ع) پرداخته‌ و درباره آن‌ها سخن گفته‌اند.

 

کاشانی گفت: احتمالا استرس ناشی از کرونا موجب شده تا از مبانی اعتقادی برگردید و یا ممکن است از جانب عربستان، تهدید یا تطمیع شده باشید.


چگونه کرونا را شکست دهیم؟!

انسان باید بداند که بدون اجازه خداوند هیچ برگی بر زمین نخواهد افتاد و هیچ ذره‌­ای تغییر نخواهد کرد. اگر چنین اندیشه‌­ای در وجود آدمی نهادینه شود، آرامش وجودش را فراخواهد گرفت و در مقابل بزرگ­ترین بلاها نیز سر خم نخواهد کرد.نویسنده : زینب مجلسی رادامید، یاد خدا،
کرونا! ذره‌ه­ای بسیار کوچک در عالم هستی که موضوع روز تمام جهان شده است و متأسفانه به عنوان چالشی ایران را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. به منظور برون­‌رفت از این چالش، راهکارهایی ارائه شده است که یکی مهم­ترین آنها رعایت اصول بهداشت فردی و ماندن در خانه­‌هاست که در مقالات و پیام­های متعدد مورد توجه قرار گرفته است. لکن آنچه در این مجال مورد بررسی قرار داده می‌­شود ارائۀ راهکارهایی دینی با بهره‌­گیری از آیات و روایات است.

توجه به سنت ابتلا

ابتلا و آزمایش سنتی رایج در خلقت آدمی است که به طرق مختلف در آیات و روایات مطرح شده است. بر طبق آیۀ 35 سورۀ انبیاء این آزمایشات گاه با امور خوب و گاه با بدی­‌ها انجام می‌­شود. در این میان تنها صابران‌­اند که سربلند از 
فتنه‌ها بیرون آمده و از آزمایشات الهی به عنوان فرصتی در جهت رشد و تعالی نفس خویش بهره خواهند گرفت. در حقیقت این ابتلائات وسیله‌­ای در جهت غربال پاکان از دیگران است:
امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: همانا شما در هم آمیخته و غربال خواهید شد تا آنکه پایین است به رو آید و آنکه بالاست به زیر رود». (1)   

بر اساس روایات موجود، این ابتلائات در آخرامان بیشتر شده و فتنه‌­ای پس از فتنۀ دیگر ظهور خواهد کرد. اما علت چیست؟ شاید بتوان پاسخ آن را در یک کلمه خلاصه نمود: اضطرار». مردم باید با تمام وجود نیاز به حجت خدا را حس کنند. باید بدانند که نیروهای زمینی و مردان عادی توان ادارۀ زمین را نداشته و نه تنها شرایط را بهتر نکرده بلکه روز به روز بر وخامت اوضاع افزوده می‌­شود. همان طور که در زمان کنون به خوبی شاهد آن هستیم و نمونه بارز آن را در کرونا می­‌بینیم. ویروسی بسیار کوچک که جهانی را سردرگم کرده است. ذره‌­ای ناچیز که بزرگ­ترین دانشمندان را مبهوت ساخته است. اما بی ­شک این بلا نیز به پایان خواهد رسید. به فرمایش امیرالمومنین: در نهایتِ بلا، گشایش حاصل می‌شود».(2) و در این میان آنانی سربلند خواهند بود که فریب شیطان و طاغوتیان را نخورده، هراس به دل راه ندهند و با اتکا به قدرت لایزال الهی، ضمن حفظ تمام موازین بهداشتی و اخلاقی، به زندگی عادی خویش ادامه دهند.

پرستارانی که بی­‌منت در صف مقدم مبارزه ایستاده‌­اند. طلبه‌ها، سربازان و داوطلبانی که در بیمارستان­ها مشغول کمک‌­رسانی‌اند. افرادی که با کمک­های مالی خویش در این شرایط سخت کسادی بازار و فشار اقتصادی، باری از دوش دیگران برمی­دارند. بی‌­شک خداوند، با دیدن این گونه از برادری­ها ابواب رحمت خویش را بر ما گشوده و این بلا را از کشورمان دور خواهد کرد.


اما در این میان این سؤال مطرح است که چگونه می‌­توان در این آزمون سربلند شد؟

توکل بر خدا

راه اول توکل است. آدمی باید با تمام وجود به نیروی لایزال خدا ایمان داشته و بداند در این جهان بی اذن خداوند هیچ اتفاقی نمی‌­افتد. هیچ برگی بر زمین نخواهد افتاد و هیچ ذره‌­ای تغییر نخواهد کرد. اگر چنین اندیشه‌­ای در وجود آدمی نهادینه شود، آرامش وجودش را فراخواهد گرفت و در مقابل بزرگ­ترین بلاها نیز سر خم نخواهد کرد.


چنین انسانی فریب دروغ‌­پردازی­های رسانه­‌ای را نمی‌­خورد و با سپردن خود و خانواده‌­اش به ذات احدیت پیروز میدان مبارزه با کرونا خواهد بود. آزمایشی که به مراتب از بسیاری از ابتلائات گذشتۀ این سرزمین آسان­تر بوده است. در سورۀ طلاق آیۀ 3 چنین آمده است: و هر کس بر خدا توکل کند او برای وی بس است».

دعا کردن

راه دوم دعا کردن است. خداوند متعال در آیه 60 سورۀ غافر فرموده است: و پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا شما را پاسخ گویم». امیرالمومنین دعا را سپری برای مردم دانسته(3) و کلید رحمت و چراغ تاریکی می­‌دانند.(4)      

پس در این شرایط که بسیاری از قلوب لرزان گشته و شماری از افراد آرامش خویش را از دست داده‌­اند باید دست به دامان حضرت ختمی مرتبت شده و از او طلب عافیت کرد. همچنان که در این میان اذکار و ادعیۀ فراوانی برگرفته از احادیث معصومین علیهم‌السلام از سوی عالمان توصیه شده است. قرائت هفت مرتبه آیة‌الکرسی (فقط آیۀ اول) در روز و هفت مرتبه در شب، خواندن هفت بار حمد در طول روز، گفتن 100 مرتبه ذکر لا حول و لا قوة الا بالله» در طول روز، مداومت بر ذکر یا رئوف یا رحیم»، خواندن دعای هفتم صحیفۀ سجادیه، قرائت زیارت عاشورا (ترجیحا با صد لعن و سلام)، مداومت بر ذکر صلوات و استغفار از جملۀ این موارد هستند.

بر اساس روایات موجود، این ابتلائات در آخرامان بیشتر شده و فتنهای پس از فتنۀ دیگر ظهور خواهد کرد. اما علت چیست؟ شاید بتوان پاسخ آن را در یک کلمه خلاصه نمود: اضطرار». مردم باید با تمام وجود نیاز به حجت خدا را حس کنند.


به ویژه استغفار از گناهان در این برهه از زمان بسیار کارساز خواهد بود. چرا که بسیاری از بلاها و فتنه­‌ها به سبب گناهانی است که افراد مرتکب شده­اند. در سورۀ شوری آیۀ 3 آمده است: و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیاری از شما درگذرد». پس چه نیت که عاجزانه از خداوند متعال به خاطر گناهانمان پوزش خواسته و با او عهد بندیم تا تلاش می‌­کنیم از این پس گناهان عامدانه انجام ندهیم. به امید آنکه باران رحمت الهی بر ما باریدن گیرد.
همزمانی این چالش با ماه­های رجب، شعبان و رمضان فرصتی است مغتنم برای مؤمنان تا دست بر آستان حضرت احدیت بلند کرده و از فیوضات این ماه­های مبارک بهره گیرند.
امام صادق(علیه‌السلام) به هشام بن سالم عرض کردند: آیا طولانی بودن بلا را از کوتاهی آن می‌شناسید؟ گفتند: خیر! فرمودند: اگر در هنگام بلا به کسی از شما الهام شد که دعا کند، بدانید که بلا کوتاه است.(5)     
با توجه به اینکه مردم دست به پیشگاه خدا بلند کرد‌‌‌ه‌اند و ندای یا رب یارب از هر کوی و برزنی شنیده می­‌شود، گروه‌های مجازی فراوانی به منظور دعای دسته جمعی (در زمانی که امکان تجمع در مکان واحد وجود ندارد) تشکیل شده است و وعدۀ معصومین علیهم‌السلام قطعا محقق خواهد شد، این بلا نیز ان شاء الله به زودی مرتفع خواهد گشت.

مودت و مواسات میان مردم

راه سوم مودت و مواسات میان مردم است. در این شرایط بحرانی وظیفۀ تک تک مردم است که به فکر یکدیگر بوده و از هر طریق می­توانند شرایط را برای اطرافیان خود آسان کنند. همچنانکه شواهد بسیاری از آن را در جامعه به خوبی شاهدیم. پرستارانی که بی‌­منت در صف مقدم مبارزه ایستاده‌­اند. طلبه­‌ها، سربازان و داوطلبانی که در بیمارستان­ها مشغول کمک‌­رسانی هستند. افرادی که با کمک­های مالی خویش در این شرایط سخت کساد بازارها و فشار اقتصادی باری از دوش دیگران برمی­‌دارند و ده­ها مورد دیگر که ذکر تمام آنها در این مجال ممکن نیست. بی ­شک خداوند رحمان، با دیدن این گونه از برادری­‌ها ابواب رحمت خویش را بر ما گشوده و این بلا را از کشورمان دور خواهد کرد.
بگذریم از آنانی که در این وانفسا دندان طمع تیز کرده و به فکر پر کردن جیب­‌‌های خویشند که بدا به حالشان. چه آسان آخرت را به بهائی ناچیز فروختند.

خواهران و برادران عزیز! به یاد داشته باشیم کرونا ذره‌­ای ناچیز در این جهان هستی است که چه عامدانه و چه به طور طبیعی ایجاد شده باشد، در برابر قدرت خداوند هیچ است، هیچ. قطعا این آزمایش که دامن‌گیر تمام جهان شده است چون سایر ابتلائات تمام خواهد شد. عبور از این فتنه با توکل، دعا، توسل و همیاری یکدیگر آسانتر و سریعتر محقق می­گردد. بیایید فریب دروغ‌­پردازی­ها و شایعات را نخوریم و با یاد خدا، ضمن رعایت موازین بهداشتی و ماندن در خانه‌­ها، آرامش را به خود و خانواده­‌هایمان بازگردانیم.

پی‌نوشت:
1- بحارالانوار، ج5، ص2.  
2- بحارالانوار،ج78، ص12.
3- الکافی، ص 468، ح7.
 4- بحارالانوار، ج93، ص300.
5- کافی، ج2، ص471.   


با نزدیک شدن به نوروز همه ما برای شروع یک سال جدید آماده می‌شویم سالی که دوست داریم بهتر از سال قبل باشد.

متن و تفسیر دعای تحویل سالبا نزدیک شدن به نوروز همه ما برای شروع یک سال جدید آماده می‌شویم. سالی که دوست داریم بهتر از سال قبل باشد. در ادامه دعای لحظه سال تحویل را با ترجمه فارسی برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم:


متن دعای تحویل سال 

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

ترجمه و معنی فارسی دعای تحویل سال 

ای تغییر دهنده دلها و دیده‏‌ها؛  ای مدبر شب و روز؛ ای گرداننده سال و حالت‌ها؛ بگردان حال ما را به نیکوترین حال.

تفسیر دعای تحویل سال نو 

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ»

قلب و بصیرت قلبی، از مؤلفه‌های مهم معنوی در مسیر کمال انسان است که در قرآن کریم و روایات ناب اسلامی تأکید بسیاری بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامی جوشش‌های و خیزش‌های وجود آدمی است.

یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»

انسان، به تصریح قرآنی إنی جاعل فی الارض خلیفة»،‌ جانشین خدا بر روی زمین است و این شایستگی را دارد که مرآت تمام‌نمای ربوبی و مجلای ظهور و بروز اسما و صفات الهی شود. یکی از اسمای حق تعالی مدبّر» است که پروردگار عالمیان به وسیله آن، به تدبیر روز و شب یا تدبیر نظام زمین و آسمان و به طور کلی، نظام خلقت می‌پردازد. انسان نیز باید خویشتن را متخلق به اخلاق الهی نماید و تدبیرگر روز و شب خویش باشد.

َیا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ»

حَول» در دعای عید نوروز، به معنای سال» است و احوال» جمع حال، به معنای طبیعت و ضمیر یا تغییر و دگرگونی وضعیت انسان است. از این رو، خداوند تغییر دهنده سال و یا دگرگون کننده طبیعت مربوط به مخلوقات است و این ضرورت تحول در مسیر رشد و کمال موجودات، لازمه امر زندگی و حیات است. در این دعای شریف از درگاه ربوبی می‌خواهیم که طبیعت وجود ما را به بهترین و نیکوترین طبیعت‌ها تبدیل کند و این تغییر باطنی یا ظاهری وجودی ما را همسو با تغییر و دگرگونی طبیعت ظاهری، در مسیر شکوفایی و بالندگی قرار دهد.

 دوستان مسجدی سال خوبی داشته باشید


اعمال و مستحبات ماه رجب

ماه رجب از شرافت بالایی برخوردار بوده و فرصتی برای خودسازی است. معمولا افراد از اول ماه رجب چله می‌گیرند و وجود و باطن خود را با استغفار پاکیزه کرده و خود را آماده مهمانی خدا می‌کنند.ماه رجب، این الرجبیون، فصل رحمت

ماه رجب از شرافت بالایی برخوردار بوده و فرصتی برای خودسازی است. معمولا افراد از اول ماه رجب چله می‌گیرند و خود را آماده مهمانی خدا می‌کنند.
از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده: ماه رجب، ماه بزرگ خدا است که ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است. رجب ماه خدا و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می‌گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

رسول اکرم(ص) فرمود: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من سرازیر مى‏شود. پس بسیار بگوئید: أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.»

 ثواب روزه گرفتن در این ماه

امام کاظم(علیه‌السلام) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می‌شود.

سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود که ثواب نهصد سال عبادت دارد.


ابن بابویه از سالم روایت می‌کند در اواخر ماه رجب، خدمت امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم. حضرت فرمود: آیا در این ماه روزه گرفته‏ اى؟ گفتم نه. فرمود آنقدر ثواب از تو فوت شده كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند. خدا این ماه را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت و حرمت داده و گرامی داشتن روزه‌دار را در این ماه بر خود واجب کرده است.
گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بگیرم به ثواب روزه‏داران آن می‌رسم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بگیرد خدا او را از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر ایمن گرداند و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند.
اگر شخصی قادر به روزه گرفتن نبود؛ هر روز 100 مرتبه تسبیحات ذیل را بگوید تا ثواب روزه آن روز را دریابد:
سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
 

اعمال مشترك ماه مبارک رجب

 اعمالی كه متعلق به همه ماه است و اختصاص به روز معینی ندارد :
1-  در تمام ایام ماه رجب دعای روایت شده از امام سجاد(علیه‌السلام) خوانده شود:
"یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیر ."  

2- دعای روایت شده از امام صادق(علیه‌السلام) خوانده شود:
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ.»
3- در ماه رجب 100 مرتبه بگو: 
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» پس از آن صدقه بدهید.
4- در ماه رجب 1000 مرتبه ذکر "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگویید.
5-  در ماه رجب هر صبح 70 مرتبه و هر شب نیز 70 مرتبه ذکر زیر را بگویید:
  "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كرده و بگو: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ"
6- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُاللهَ ذَاالْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ» گفته شود.
7- در روز جمعه ماه رجب 100 مرتبه سوره توحید را بخوانید.
8- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود که ثواب نهصد سال عبادت دارد.

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .
-  دعای رویت هلال ماه:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
پیامبر اکرم(ص) وقتی هلال ماه رجب را مى‏دید مى‏گفت:
اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.
خدایا، برای ما در ماه رجب و شعبان برکت قرار ده و ما را به ماه رمضان برسان و بر روزه رمضان و بیداری شب و نگهداری زبان و فروبستن چشم کمک فرما و بهره ما را از ماه رمضان، گرسنگی و تشنگی قرار مده.

امام کاظم(علیه‌السلام) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می‌شود.


-  غسل
رسول اکرم(ص) فرمودند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول، وسط و آخر آن ماه را غسل کند، از گناهان خود پاک شده مانند روزى كه از مادر متولد شده است.
- زیارت امام حسین(علیه‌السلام)
- بعد از نماز مغرب 20 ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.
- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود:
در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، 30 مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ گفته و 30 صلوات بفرستید تا خداوند گناهان شما را بیامرزد .

روز اول رجب

برای روز اول اعمالی ذکر شده است:
- روزه
هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .
- غسل
- زیارت امام حسین(علیه‌السلام)
از امام صادق(ع) روایت شده: هر كس امام حسین(ع) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.
                                                                      
برگرفته از مفاتیح الجنان
نویسنده : مهری هدهدی

۱- ظاهراً و بر اساس شواهد و قرائن موجود، حدس‌زده می‌شود که میزان مشارکت مردم در انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی نسبت به دوره قبل، چند درصد کمتر باشد. درصد بیشتر مشارکت اگرچه اهمیت قابل توجهی دارد ولی نوسان در میزان مشارکت نیز طبیعی است و عوامل متعددی می‌تواند در افزایش یا کاهش مشارکت نقش داشته باشد که طی ۴۱ سال گذشته و در جریان برگزاری ۱۰ دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد این نوسانات بوده‌ایم.

و اما، دشمنان بیرونی و برخی از دنباله‌های داخلی آنها اصرار دارند این کاهش چند درصدی مشارکت را به حساب ناامیدی مردم از انقلاب و نظام بنویسند که باید گفت؛

۲- طی چند سال اخیر (از انتخابات دوره دهم مجلس در سال ۱۳۹۴‎ تاکنون) شاهد رخدادهای فراوانی بوده‌ایم که از آن میان چند رخداد از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نقش تعیین‌کننده و مثال‌زدنی داشته‌اند.

مردم، سردار سلیمانی را فدایی اسلام و انقلاب می‌دانستند و از راه و روش و خصوصیات آن شهید بزرگوار با خبر بودند. حضور چند ده میلیونی و بی‌نظیر مردم از همه اقشار اجتماعی در تشییع پیکر پاک و مطهر سردار و مراسم یادبود آن عزیز، بدون کمترین تردید و شائبه‌ای نه فقط از اعتقاد قلبی، بلکه از دلباختگی مردم به اسلام و انقلاب و نظام و مقاومت و. حکایت می‌کرد. از این روی، بی‌آنکه پای شعار و اغراق در میان باشد به جرأت و با اطمینانی بدون کمترین خدشه، می‌توان نتیجه گرفت که مردم به اسلام و انقلاب و نظام وفادار بوده و هستند. بنابراین نسبت دادن کاهش چنددرصدی مشارکت به ناامیدی مردم از اسلام و انقلاب و نظام علاوه‌بر آنکه یک دروغ شاخدار است، اهانت به توده‌های چند ده میلیونی مردم نیز هست. آیا می‌تواند غیر از این باشد؟!

اکنون سؤال این است که اگر ناامیدی مردم از نظام! علت کاهش چند درصدی مشارکت نبوده است، پس این کاهش چه علتی داشته است؟!

۳- نیم نگاهی به عملکرد دولت مدعی اصلاحات و تدبیر بیندازید. غیر از تحمیل ده‌ها و حتی صدها مشکل به مردم و کشاندن معیشت ملت به مرز فلج شدن چه دستاورد قابل‌توجهی داشته است؟! گرانی لجام گسیخته کالا و خدمات به‌گونه‌ای که همه روزه شاهد افزایش نجومی و سرسام‌آور آن بوده‌اند، تورم بالای ۴۳ درصد، تعطیلی ده‌ها کارخانه بزرگ و صدها مرکز تولید، افزایش ۱۰۶ درصدی قیمت مسکن فقط طی یک سال، افزایش نقدینگی از ۴۷۰ هزار میلیارد تومان -هنگام تحویل دولت- به ۲هزار هزار میلیارد تومان، افزایش نرخ بیکاری و اضافه شدن انبوهی از جوانان جویای کار به خیل بیکاران، فساد اقتصادی هزاران میلیارد تومانی و نه فقط بی‌توجهی دولت به آن بلکه در مواردی حمایت از مفسدان، کاهش غیرقابل تصور ارزش پول ملی، افزایش قیمت دلار از ۳۲۰۰ تومان به ۱۴ هزار تومان، برباد دادن تاسیسات هسته‌ای و خروج شماری از دانشمندان هسته‌ای از کشور، هزینه کردن امکانات و ظرفیت‌های ۶ ساله کشور در مذاکرات هسته‌ای با هدف اعلام شده لغو تحریم‌ها که نه فقط هیچ دستاوردی نداشت بلکه فاجعه برجام را به ملت و نظام تحمیل کرد، و ده‌ها تحریم دیگر نیز به بار آورد، درپیش گرفتن دیپلماسی التماسی و بازی با حیثیت ملی در عرصه بین‌المللی، دهن‌کجی به مردم با پرداخت حقوق‌های نجومی به نورچشمی‌ها و ذخیره نظام! نامیدن آنها و. باعث دلسردی مردم و پاشیدن بذر ناامیدی در میان آنها نبوده است؟!

۴- بی‌توجهی دولت به نقد خیرخواهانه و مستند دلسوزان نظام و سرازیر کردن انواع ناسزاها و تهمت‌ها به آنان نظیر بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب‌تحریم‌، کودک‌صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف‌فکری، بیکار، متوهم، غوطه‌ور در فساد، سوءاستفاده‌گر، خرابکار، عقب‌مانده، تازه به دورانرسیده، عصرحجری، هوچی‌باز، منفی‌باف، یأس‌آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند»! و. اخیرا انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!. و ده‌ها نمونه دیگر که فقط شرم‌آور است.! و این همه در حالی است که تمامی پیش‌بینی‌های آنها به حقیقت پیوست ولی آقایان هنوز هم دنبال آب و صابون برای منتقدان هستند که صورت خود را بشویند! به این فهرست باید ‌ صدها وعده بر زمین مانده و خلاف‌گویی‌های آشکار را نیز اضافه کرد و از حضرات پرسید آیا جایی برای امیدواری مردم باقی گذاشته‌اید؟!

۵- رئیس‌جمهور محترم کشورمان که خود ۱۰ بار، با رای مردم و در همین ساز و کار انتخاباتی به مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان راه یافته است، طی چند هفته نزدیک به انتخابات از انتخابات مهندسی شده و انتصابات به جای انتخابات سخن گفت! و -انشاءالله- بی‌آنکه متوجه باشد، به عملیات روانی دشمنان علیه انتخابات مجلس یازدهم دامن زد! آیا این اقدام ایشان را نمی‌توان در کاهش چنددرصدی مشارکت موثر دانست؟!

۶- مجلس دهم با حضور اکثریت مدعیان اصلاحات که حامیان سینه‌چاک دولت بوده‌اند اگرچه برخی از اقدامات شایسته و مفید نیز داشته است ولی در مجموع نه فقط خروجی قابل قبولی نداشته است بلکه با حمایت‌های بی‌چون و چرا از اقدامات خسارت‌آفرین دولت و رها کردن وظیفه نظارتی و تقنینی خود آسیب‌های بعضاً غیرقابل جبرانی هم به مردم تحمیل کرده است. تصویب برجام فاجعه‌بار آنهم بی‌اعتنا به ده‌ها روز بررسی دقیق و کارشناسانه کمیسیون ویژه با مدیریت برادر کارشناس و متعهدمان آقای دکتر زاکانی که بعدها معلوم شد بسیاری از انتقادات آن کمیسیون بجا بوده است، ظاهرشدن برخی از نمایندگان در نقش وکیل‌الدوله و بی‌توجه به سوگندی که برای حمایت از نظام و مردم یاد کرده بودند، که به عنوان یک نمونه -و فقط یک نمونه- می‌توان از استیضاح وزرای ناکارآمد از سوی نمایندگان متعهد و بازگرداندن آنها به پست وزارت با لابی‌های وکیل‌الدوله‌ها یاد کرد! ماجرای استیضاح وزیر مسکن سابق یکی از آن نمونه‌هاست! ایشان بعد از آنکه به میل خود -و نه وظیفه‌شناسی مجلس دهم- کنار رفت، با صراحت گفت افتخارم آن است که یک مسکن هم نساختم! و نمایندگان مدعی‌اصلاحات و تدبیر! نه برای تائید قبلی او توجیهی داشتند و نه به روی خود آوردند که با این بینش و منش چرا چند سال وزیر مسکن! بوده است؟! آیا تعجب‌آور است که عملکرد اکثریت مجلس کنونی باعث ددگی مردم و کاهش چند درصدی مشارکت آنان شده باشد؟!

۷- در جریان بررسی صلاحیت نمایندگان کنونی مجلس، معلوم شد که ۷۵ تن از آنها به علت آلودگی به فساد اقتصادی رد صلاحیت شده‌اند. یعنی ۲۵ درصد از ۲۹۰ نماینده مجلس. به آسانی می‌توان حدس زد که این ۷۵ نماینده می‌توانسته‌اند چه نقش مخربی در مواضع و عملکرد مجلس کنونی داشته باشند؟! این وضعیت پلشت نمی‌تواند در کاهش میزان مشارکت موثر بوده باشد؟!

 ۸- دقیقاً ۴۸ ساعت مانده به روز رای‌گیری به ناگاه برخی از مقامات مسئول درباره خطر شیوع ویروس کرونا سخن می‌گویند! و رومه‌های زنجیره‌ای و رسانه‌های بیرونی وابسته به دشمن که گویی منتظر صدور فرمان بوده‌اند، به جوسنگین و بزرگنمایی شده‌ای پیرامون خطر هولناک این ویروس دامن می‌زنند و ترجیع‌بند همه این فضاسازی‌ها به این نقطه ختم می‌شود که حضور مردم در پای صندوق‌های رای خطر ابتلای آنان به ویروس کرونا را در پی دارد!.
آیا این فضاسازی کاذب بی‌حساب بوده است؟!

۹- حالا کلاه خود را قاضی کنیم. حضور توده‌های چند ده میلیونی در شهادت سردار بزرگوارمان حاج قاسم سلیمانی به وضوح از اعتقاد راسخ مردم به اسلام و انقلاب و نظام که از ویژگی‌های بارز سردار سلیمانی بوده است خبر می‌دهد، بنابراین کاهش چند درصدی مشارکت اگرچه بسیار طبیعی و متداول است ولی چنانچه بخشی از آن را ناشی از دلسردی برخی از مردم بدانیم، با توجه به موارد یاد شده، این دلسردی! برخلاف اصرار دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها، از عملکرد ناهنجار، شماری از دولتیان و برخی از مجلس‌نشینان کنونی ریشه می‌گیرد که ترکیب مجلس آینده باطل‌السحر آن است.

از قرآن بپرسیم

انسان برای رسیدن به خواسته‌هایش طبیعتا عجول است و تمایل دارد که ره صد ساله را، یک شبه طی کند. این عجله داشتن نه تنها راه را هموار نمی‌کند، بلکه در صورت دیر رسیدن به حاجاتش، ناامیدی را در پی دارد. در حالی که تنها با کار و تلاش باید به خواسته‌ها رسید و عجله کردن را فراموش کنید.ناامید، ناامیدی، فرد ناامید
امید هدیه الهی به انسان است که بوسیله آن چرخه‌ی زندگی به گردش در می‌آید و موتور تلاش و انگیزه‌ی افراد را در زندگی پر شتاب می‌کند. حاصل ناامیدی، خمودگی و بی‌حالیست و بالعکس امید، پویایی و حرکت را به زندگی انسان، ارمغان می‌دهد. 
در این دنیای پرهیاهو و با وجود مشکلات پی در پی، اگر امید نباشد انسان، سرگردان می‌شود. جای پای امید در نقطه نقطه زندگی بشر دیده می‌شود که اگر نباشد پوچی گریبان انسان را می‌گیرد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مى‌فرماید: امید و آرزو براى امت من رحمت است؛ و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى‌داد و هیچ باغبانى نهالى نمى‌کاشت.(1)  

راههای غلبه بر ناامیدی

در اسلام، امید و آرزو جایگاه رفیعى دارد؛ تا جایى که در روایات از امید به عنوان رحمت الهى» یاد شده است. برخی خیلی زود از رحمت خدا ناامید شده و دست از تلاش برمی‌دارند. هرگز از تلاش برای رسیدن به اهدافتان مایوس نشوید، چون کسی که به خدا و رحمتش اعتقاد داشته باشد ناامید نمی‌شود. زیرا فرد مأیوس شده، در درون خود مى‌گوید: قدرت خدا تمام شده است.(2) خداوند برای غلبه بر ناامیدی و یاس راههایی پیشنهاد داده است. با صبر و مقاومت(3)، توکل به خدا(4) و یادآورى نعمت‏هایی که دارید(5) بر ناامیدی غلبه کنید. یکی از راههای امید داشتن، یادآوری نعمت‌هایی است که شما دارید و چه بسا دیگران حسرت نداشتن آنها را می‌خورند.
یادآوری نعمت‌ها در دل انسان نور امید ایجاد می‌کند و به زندگی دلگرمی می‌بخشد. به زندگی کسانی که بسیاری از نعمت‌هایی که شما دارید و آنها ندارند؛ بنگرید تا یاس از وجودتان رخت بربندد. 

خداوند در آیه 119 سوره نساء به سقف بلند آرزوهای انسان که یکی از دسیسه‌های شیطان برای ناامید کردن آنهاست اشاره می‌کند. میدان آرزوی‌های انسان فراخ است و شیطان برای مایوس کردن انسان از این خصلتش برای گمراه و مایوس کردن بشر استفاده می‌کند.


فرمول شیطان برای ناامید کردن انسان

انسان برای رسیدن به خواسته‌هایش طبیعتا عجول است(6) و تمایل دارد که ره صد ساله را، یک شبه طی کند. این عجله داشتن نه تنها راه را هموار نمی‌کند، بلکه در صورت دیر رسیدن به حاجاتش، ناامیدی را در پی دارد. در حالی که تنها با کار و تلاش باید به خواسته‌ها رسید و عجله کردن را فراموش کنید.(7) پس با صبر و سعی و تلاش، منتظر رسیدن به نتیجه باشید. امام على(علیه‌السلام) مى‌فرماید: از کسانى مباش که بدون عمل، به آخرت امیدوار است. اگر انسان به چیزى امید دارد، باید خود را براى رسیدن به آن آماده کند. کسى که ادعا مى‌کند انتظار چیزى را می‌کشد، ولی اثرى در عمل او نمایان نیست در واقع ادعاى دروغی کرده است.

بارها شنیده‌ایم در ناامیدى، بسى امید است»؛ ولى نباید با این بهانه دست از کار و تلاش کشید. میوه شیرین و گواراى درخت امید، آن گاه به بار مى‌نشیند که با تلاش و فعالیت آبیارى شده باشد.
روزی حضرت عیسی(ع) پیرمردى را دید که زمینی را شخم می‌زند. حضرت عیسی(ع) دست به دعا بلند کرد و گفت: خدایا، امید و آرزو را از او بگیر. ناگهان پیرمرد دست از کار کشید و خوابید. کمى بعد، حضرت مسیح(ع) گفت: بارالها، امید را به او برگردان. عیسی(ع) دید که پیرمرد دوباره مشغول کار شد.
حضرت عیسی(ع) از او علت این کارش را پرسید. پیرمرد گفت: بار اول، فکر کردم که پیر و ناتوان شده‌ام؛ چرا این همه به خود زحمت دهم و تلاش کنم؟ بیل را کنار گذاشته و خوابیدم، ولى چیزى نگذشت که این فکر به ذهنم آمد که از کجا معلوم سالهای زیادى زنده نمانم؟ انسان تا زنده است، باید براى خود و خانواده‌اش تلاش کند؛ از این رو، برخاستم و مشغول کار شدم.(8)   
خداوند در آیه 119 سوره نساء به سقف بلند آرزوهای انسان که یکی از دسیسه‌های شیطان برای ناامید کردن آنهاست اشاره می‌کند. میدان آرزوی‌های انسان فراخ است و شیطان برای مایوس کردن انسان از این خصلتش برای گمراه و مایوس کردن بشر استفاده می‌کند.
خداوند در آیه131 سوره طه توصیه‌ای می‌کند که برای حفظ امید، چشم به امکانات دیگران ندوزید و کاری به داشته‌های مردم نداشته و با تلاش و کوشش بدنبال بدست آوردن خواسته‌های خود باشید.

چرا خدا دستمان را نمی‌گیرد؟

مایوس نبودن از رحمت خدا و امید به اجابت، دعا را بالا می‌برد.(9) دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیك هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مى‌كنم. این ارتباط محبّت‌آمیز در زمانی است كه انسان با خداوند مناجات كند. پس با اطمینان از خدا درخواست کن تا خدا پاسخت را بدهد مگر این که خواسته‌ات به صلاح تو نباشد.(10) خداوند بر خودش واجب کرده که مومنین را از مشکلات نجات دهد(11)، اما به این شرط که خودشان هم حرکت کنند و به دنبال تغییر باشند.(رعد/11)

پی‌نوشت:
1- بحارالانوار، ج 74، ص 173.
2- یوسف/87.
3- بقره/153.
4- طلاق/3.
5- فاطر/3.
6- انبیا/37 .
7- نجم/39.
8- داستان پیامبران، اکبری، ص 245.
9- بقره/ 6.
10- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج1، ص290.
11- یونس/103.


از جوانان در امور نظام، به علت دارا بودن جسارت لازم برای ایجاد تغییر استفاده کنید. این خصلت جوانی است که به دنیا تعلقی ندارد و از مصلحت‌اندیشی بدور است و با شجاعت و جسارت بدنبال تغییر است. مانند کاری که حضرت ابراهیم(ع) در جوانی‌اش با جسارت انجام داد و بدنبال تغییر بود.نویسنده : مهری هدهدیپرچم ایران، پرچم سه رنگ،
هدف عالی و نهایی ائمه(علیهم‌السلام) تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام و مبانی اسلام و حفظ اسلام بوده است. متاسفانه فقط امیرالمومنین(ع) برای مدت کوتاهی حکومت تشکیل دادند و ائمه دیگر هر چند فرصت تشکیل حکومت را نداشتند اما گاهی از طریق صلح و گاه از راه شهادت‌طلبی و برخی اوقات از طریق کارهای علمی و فرهنگی برای اجرای موازین اسلامی تلاش می‌کردند.
در این زمان لطف خداوند شامل ما گشته و با تلاش مردم زمینه‌های تشکیل حکومت دینی امام زمان(عج) فراهم شده و سعی در اجرای احکام و موازین اسلامی شده است.
بدیهی است که برای حفظ هر نظام و حکومتی، باید آسیب‌شناسی کرد تا نقاط ضعف و قوتش شناخته شود. در قرآن کریم مولفه‌هایی جهت استقرار و حفظ یک نظام اسلامی ارائه شده که در اینجا به آن می‌پردازیم.

برای حفظ نظام اسلامی‌ چه کار کنیم؟

 ما به ولایت‌پذیری از پیامبر، ائمه و جانشینان ایشان امر شده‌ایم.(1) مردم باید از رهبران الهى در قول و عمل پشتیبانى و اطاعت کنند. اسلام مكتبى است كه عقاید و تش بهم آمیخته، و اطاعت از رسول و اولى‌الامر، كه امرى ى است، به توحید و قیامت كه امرى اعتقادى‌ است، آمیخته است.(2)   
تجربه تاریخ گذشته و معاصر نشان داده که اگر پیروی از پیامبر و ائمه و در زمان غیبت، از ولی فقیه داشته باشیم پیروزی و موفقیت را کسب می‌کنیم. در غیر این صورت شکست و ذلت حتمی است. مانند جنگ احد که تا زمانی که مسلمانان گوش به فرمان پیامبر اکرم(ص) بودند پیروز بودند ولی همین که دو دسته شده و از فرمان پیامبر(ص) سرپیچی کردند، با شکست روبرو شدند. 

تفکر و منش اشرافی‌گری آسیب دیگری است که جامعه و نظام اسلامی را تهدید کرده و به نابودی می‌کشاند. مانند زمان حکومت خلیفه سوم، عثمان که حکومتش به علت تجملگرایی و اشرافی‌گری به نابودی کشانده شد.


مولفه دیگر برای حفظ نظام، یادآوری روزهایی است که خداوند به مردم لطف کرده و صبور و شاکر بودن مردم است.(3) راهی که جامعه را زنده نگه می‌دارد و باعث پویایی آن می‌شود امر به معروف و نهی از منکر است(4) امر به نیکی‌هایی مانند توصیه به حفظ خانواده(5)، اعتلای فرهنگ، تکثیر نسل و تربیت آن، گسترش علم و فناوری و اقتصاد و تولید و نهی از منکراتی چون: تضعیف فرهنگ اسلامی، تضعیف جامعه و علم‌آموزی و تولید.
عدالت یکی از مهمترین فاکتورها برای حفظ نظام اسلامی است. قرآن فلسفه بعثت انبیاء را ایجاد عدالت بیان می‌کند. استقرار و گسترش عدالت قضایی، عدالت اقتصادی و شهروندی در جامعه، باعث محکم شدن پایه‌های حکومت می‌شود.(6) مورد دیگر بکارگیری جوانان در امور نظام، به علت دارا بودن جسارت لازم برای ایجاد تغییر است. خداوند در آیات 56 تا 60 سوره انبیاء داستان بت‌شکنی حضرت ابراهیم(ع) را بیان می‌کند. حضرت ابراهیم در جوانی به بتکده مردم دیارش رفته و با جسارت و شجاعت بت‌ها را شکست.
جوان چون در دنیا تعلقاتی ندارد پس، از مصلحت‌اندیشی بدور است و با شجاعت و جسارت بدنبال تغییر است. مانند کاری که حضرت ابراهیم(ع) در جوانی‌اش با جسارت انجام داده و بدنبال تغییر بود.     

چطور باید در حوزه‌های مختلف قوی شویم؟

در سوره انفال آیه 60 خداوند توصیه به ایجاد قوت نظامی کرده است تا دشمنان به ما طمع نکنند. اما تفاسیر، قوی شدن در همه حوزه‌ها، اعم از علمی، اقتصادی، پزشکی و . را مد نظر گرفته‌اند. قدرتمند شدن، آرامش، آسایش و امنیت را برای نظام در پی دارد.

تجربه این سالها به ما ثابت کرده که هر گاه به ستمگران جهان اعتماد کرده و خواستار کمک شدیم ضربه خورده و ضرر کرده‌ایم. نمونه بارز آن برجام است که طرفهای قرارداد ما بر سر عهد خود نمانده و قرار خود را شکستند و مسبب تحمیل ضررهای بسیار و عقب ماندگی کشور عزیزمان در برخی حوزه‌ها شدند.  


برای قدرتمند شدن باید تلاش بسیار داشت و از سستی دوری کرد(7) و در برابر فشارها و سختی‌ها استقامت داشته باشید.(8) یکی از فشارهایی که دشمنان به مردم می‌آورند ایجاد تحریم‌های مختلف است که خنثی کردن آن، استقامت مردم را می‌طلبد و باعث خودکفایی و روی پای خود ایستادن می‌شود.(9) چرا که نیاز باعث می‌شود دست به زانوی خود بگیریم و بلند شویم و از دیگران کمک نخواهیم و این تفکر، راههای تولید و خودکفایی را باز می‌کند.  

 چه چیزهایی به نظام اسلامی آسیب می‌زند؟

مواردی وجود دارد که اگر از آنها دوری نشود به پیکره‌ی نظام اسلامی آسیب وارد می‌شود. اولین مورد، تفرقه و گروه گروه شدن و دودستگی است که یقینا شکست را در پی خواهد داشت.(10) 
تفکر و منش اشرافی‌گری آسیب دیگری است که جامعه و نظام اسلامی را تهدید کرده و به نابودی می‌کشاند.(11) مانند زمان حکومت خلیفه سوم، عثمان که حکومتش به علت تجملگرایی و اشرافی‌گری به نابودی کشانده شد. توصیه دیگری که قرآن کریم در سوره هود آیه 113 به مسلمین کرده آنست که به هیچ‌ عنوان به ستمگران جهان تکیه، اعتماد و دل‌خوش نکنید که ضربه می‌خورید. تجربه این سالها به ما ثابت کرده که هر گاه به ستمگران جهان اعتماد کرده و خواستار کمک شدیم ضربه خورده و ضرر کرده‌ایم. نمونه بارز آن برجام است که طرفهای قرارداد ما بر سر عهد خود نمانده و قرار خود را شکستند و مسبب تحمیل ضررهای بسیار و عقب ماندگی کشور عزیزمان در برخی حوزه‌ها شدند.  

ژنرال بازنشسته صهیونیست وقتی در مورد ضعف سامانه‌های دفاعی رژیم صهیونیستی در برابر هزاران موشک نقطه زن مقاومت» صحبت می‌کرد گفت در صورت شروع جنگ جدید، اسرائیل به پایان خواهد رسید.»
فروپاشی اسرائیل» مسئله‌ای است که بسیاری از کارشناسان در کشورهای مختلف به آن اذعان دارند. رهبر معظم انقلاب نیز سال 94 تاکید کردند که این رژیم تا 25 سال آینده فرو می‌پاشد. حالا اسحاق بریک»، ژنرال صهیونیست پس از بازنشستگی اعتراف کرده که این رژیم از هم فروخواهد پاشید:
خانه همچنان سر جای خود قرار دارد اما شکاف در اوج خود است، این وضعیت امنیتی حال حاضر اسرائیل است، اسرائیل قدرت دفاع از جبهه داخلی را در جنگ آینده از دست داده است. آویو کوخاوی، رئیس‌ستاد ارتش دو هفته پیش،‌ بیانیه‌ای را برای عموم مردم صادر کرد که در آن تأکید شده بود، جبهه داخلی باید در زمینه آگاهی برای جنگی آماده شود که بسیار دشوار خواهد بود، به‌طوری که قابل مقایسه با جنگ‌های قبلی نیست.»
در مقاله بریک» که در رومه عبری زبان هاآرتص» آن را منتشر کرده همچنین می‌خوانیم: منظور کوخاوی، تهدید موشک‌های نوار غزه، لبنان، سوریه، عراق و ایران بوده است. ۱۵ سال از جنگ دوم لبنان و اینکه اسرائیل خودش را در تیررس شدید موشک‌ها از سمت شمال و جنوب می‌دید، گذشته است، از آن زمان به بعد مشخص شد که قواعد درگیری در منطقه تغییر کرده است، دشمن متوجه آن بوده و منتظر و سرشار از امیدهای جدید برای نابود کردن اسرائیل توسط ۲۰۰ هزار موشک و راکتی است که در انبارهای خود ذخیره کرده است.»
به گزارش ایسنا، بریک ادامه داد:این تهدید تنها شامل عدد و ارقام موشک‌ها نیست، بلکه توسعه و تحول دیگری در این راستا را در بر می‌گیرد که همان ویژگی دقت و نقطه‌زنی است. این ویژگی نقطه ضعف این سلاح بود که اکنون به یک سلاح ویرانگر تبدیل شده است طوری که در پی توسعه فناوری‌های GPS و تشخیص تصاویر می‌توان یک موشک با دقت اولیه» را تا مساحتی در حدود ۱۰ هزار متر مربع شلیک کرد.»
دسته جمعی فرار خواهیم کرد
وی در ادامه مقاله خود آورده: ارتش اسرائیل چه دفاعی در مقابل این تهدیدات دارد؟ گفتن اینکه دفاع ناچیز بوده آسان نیست. در صورت حمله قربانیان تنها شامل نظامیان و نیروهای ذخیره نخواهند شد بلکه خانواده‌ها در خانه، کارگران، مشتریان در مراکز تجاری، رانندگان در خیابان‌ها، دانش‌آموزان در مدارس و شهر بازی‌ها و عابران پیاده در خیابان‌ها را نیز دربر می‌گیرد. اهداف حملات مراکز شهرها، بیمارستان‌ها، ایستگاه‌های برق، وزارتخانه‌ها، کارخانه‌ها و پالایشگاه‌های نفت خواهد بود و هر برخوردی باعث فلج شدن دولت، کشتار جمعی و فرار دسته جمعی به مناطق دیگر و به خارج می‌شود.» ژنرال بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی همچنین فاش کرد: اسرائیل در حال حاضر در تیررس هزاران موشکی است که وجودش را در معرض خطر قرار خواهد داد و تنها گزینه پیش روی آن، واکنش به همان شدت است اگر در چنین وضعیتی قرار بگیرد، برای نخستین بار جنگی را با قدرت تهاجمی ویرانگر در کنار قدرت دفاعی صفر آغاز خواهد کرد.» آری شاویت، تحلیلگر ی اسرائیلی نیز یادداشتی را در سال ۲۰۱۷ در رومه‌هاآرتص منتشر کرده بود که در آن می‌گفت:اسرائیل به عنوان یک کشور آخرین نفس‌های خود را می‌کشد و اسرائیلی‌ها نتیجه دروغ‌هایی هستند که جنبش صهیونیستی درباره هولوکاست و سرزمین موعود آنها را اختراع کرده است.»


لقب سردار دلها را این روزها زیاد می‌شنویم. با فاصله زیاد، محبوبترین چهره در بین شخصیت‌های ی کشور بود که این محبوبیت به اذعان حرف و نظر سنجی نیست بلکه در کف خیابان‌ها مشاهده می‌شود. روزها است که مردم از هر قشر و با هر گرایش ی از او حرف می‌زنند. حتی برخی چهره‌ها که اختلاف زیادی با حاج قاسم سلیمانی هم دارند و اعتقادی به وی نداشتند، نمی‌توانند خدمات ارزنده و انقلابی وی را نادیده بگیرند و امروز حاج قاسم سلیمانی نماد مقاومت، نماد وحدت نیز شده است، هرچند هستند هنوز کسانی که نمی‌توانند در مقابل سیل اعتقادات مردم قرار بگیرند و به تظاهر بسنده می‌کنند. افرادی که رفتارشان به مصداق آیات قرآن، نفاق است. کم نیستند کسانی که در قالب عزاداران حاج قاسم تلاش می‌کنند تا خون ‌خواهان سردار را به جنگ طلبی متهم کنند اما این جریان هرگز با راه سردار توان مخالفت ندارد.نویسنده : نیره ساریمراسم تشییع

آیین تشییع پیکر شهید سردار قاسم سلیمانی با حضور میلیونی در شهرهای مختلف مردم برگزار شد. گفته می‌شود بزرگترین تشییع جنازه تاریخ، تشییع پیکر امام خمینی (ره) با شرکت ده میلیون جمعیت بود که این روزها پس از 30 سال تشییع پیکر شهدای مقاومت حضور تاریخی دیگری را رقم زده است.
برآوردها از میزان حضور جمعیت تنها در شهر تهران حکایت از حضور 7 میلیون جمعیت دارد که این رقم در کنار آمار سایر شهرها همچون اهواز، مشهد، قم و کرمان به بیش از 11 میلیون می‌‎رسد.
به راستی دلیل این محبوب القلوب بودن چیست؟ چرا مردم از هر جنس و با هر گرایش ی تعریف خاص خود را در این حضور داشتند؟ چرا روزها و ساعت‌ها چشمان کسی خشک نشد؟ در نهایت اینکه هدف مردم از این حضور میلیونی و تاریخی چه بوده است؟ آیا تنها تسکین قلب‌های دردمند می‌تواند توجیه و هدف آرمانی حضور مردم در میان خیل بدرقه کنندگان شهدا باشد یا مطالبه عمومی دیگری نیز در این بین وجود دارد؟
دلایل محبوبیت شهید سلیمانی  
سلامت، شخصیت، فضیلتهای اعتقادی و توانمندی شخصیتی شهید سلیمانی راز اصلی محبوب القلوب بودنش بود. ساده زیستی، تسلیم امر حق، تواضع و خدمت خالصانه از وی شخصیتی منحصر به فرد ساخته بود که وی را نزد مردم متمایز از دیگران ساخته بود. وی به مصداق آیه أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرینَ (مائده 54) در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومند بود.
او سرداری بود که شر عظیم حضور دشمن را از سر چندین مملکت کم کرد و همین امنیت با چیز دیگری قابل قیاس نبود.تک تک مردم باور داشتند که امنیت امروز در کشور را مدیون شهید سلیمانی است.
سردار ولایت، بازوی توانمند نظام، تسلیم اجرای فرامین ولایت در جبهه مقاومت و تاثیرگذاری مستقیم در بی خاصیت کردن نقشه جبهه مقاومت خلاصه ویژگی هایی است که مخالف و موافق را تسلیم عملکرد خود کرده است.
علیرضا دلبریان از غواصان و خط شکنان دوران هشت سال دفاع مقدس در وصف وی می‌گوید: نگاهش به تمام مسائل، خدایی بود و این موضوع تنها برای چند سال پیش نیست بلکه در دوران دفاع مقدس هم همین گونه رفتار کرد. به عنوان مثال خودش با صرف نظر از سردوشی‌ها و سلسله مراتب، از درجه روی دوشش به عنوان پارچه» یاد می‌کرد.
فراجناحی و فراحزبی بودن سردار
بخش جالبی در اظهارات وی وجود دارد که این روزها به چشم دیده می‌‌شود. وی می‌گوید: حاج قاسم به حزب یا جریان خاصی تعلق ندارد. آنچه این خط شکن دفاع مقدس بر آن استناد کرده است به نگاه همه جانبه حاج قاسم سلیمانی بر می‌گردد که هر کس را همانطور که بود، می‌پذیرفت.
مصداق این جمله را در اظهارات شهید سلیمانی در مورد حجاب دختران می توان یافت. صفحه توییتر منتسب به شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت روز حجاب در سال 98 متنی منتشر کرد؛ که در آن نوشته شده بود: "من اصلاً قبول ندارم در بین بچه‌حزب‌اللهی‌ها بگیم این آدم با اون شکل و قیافست.! همان دختر کم‌حجاب، دختر منه، دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه‌ ماست."
مصداق بازگشت این تفکر را در مراسم تشیعع وی به درستی مشاهده می کنیم که بسیاری از همین دختران از عشق به سردار در مراسم وی شرکت کردند.
علیرضا دلبریان در بخش دیگری از گفته های خود به نکته مهم دیگری در حوزه ی اشاره دارد و می گوید: "شهید سلیمانی در جریان و خط حزب یا گروه خاصی جز خداوند حرکت نکرد. رفتار حاج قاسم ریشه در صداقت و اخلاص داشت. حاج قاسم عالمانه و با محبت بحث می‌کرد و نفس خویش را در در تصمیم گیری‌هایش کنار می‌گذاشت و در راه رضای خداوند مخالفان را تحمل می‌کرد.  حاج در این راستا توجه نداشت که شخص مقابلش بسیجی است یا پاسدار."
تایید این گفته در پانزدهمین اجلاس روز جهانی مسجد - تهران ؛ مرداد 96 مشخص است که شهید سلیمانی می‌گوید: اینکه بگوییم من هستم و بچه‌های حزب اللهی خودم، اینکه نمی‌شود حفظ انقلاب.
نفاق گویان
این روزها حتی برخی چهره‌ها که اختلاف زیادی با حاج قاسم سلیمانی دارند و اعتقادی به وی نداشتند، نمی‌توانند خدمات ارزنده و انقلابی وی را نادیده بگیرند و امروز حاج قاسم سلیمانی نماد مقاومت، نماد وحدت نیز شده است، هرچند هستند هنوز کسانی که نمی‌توانند در مقابل سیل اعتقادات مردم قرار بگیرند و به تظاهر بسنده می‌کنند. افرادی که رفتارشان به مصداق آیات قرآن، نفاق است.
مسعود بهنود تحلیلگر بی‌بی‌سی فارسی و ساکن لندن در صفحه توییتر خود درباره تشییع پیکر سردار سلیمانی در تهران نوشت:
ترور قاسم سلیمانی خواهید دید که در سرنوشت ایران و منطقه تاثیری بزرگ خواهد گذاشت. ترامپ که زنگ تفریح تاریخ است، اما در سرنوشت او هم اثر خواهد داشت.
اردشیر زاهدی داماد وزیر امورخارجه حکومت پهلوی در گفت‌وگویی با بی بی سی ضمن تمجید شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی، او را در ردیف قهرمان نظامی دیگر کشورها نظیر برنارد لاو مونت‌گومری، شارل دو گل، داگلاس مک‌آرتور و دوایت آیزنهاور قلمداد کرد و تاکید کرد: قاسم سلیمانی یک سرباز وطن‌پرست بود».
قرآن درباره این افراد در آیه 47 سوره توبه می فرمایند: لَوْ خَرَجُوا فِیكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ یَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ اگر [هم] با شما بیرون می آمدند، جز شرّ و فساد به شما نمی افزودند و مسلماً خود را برای سخن چینی [و نمّامی] در میان شما قرار می دادند تا [برای از هم گسستن شیرازه سپاه اسلام] فتنه جویی کنند و در میان شما جاسوسانی برای آنان هستند [که به نفعشان خبرچینی می کنند]؛ و خدا به ستمکاران داناست.»
در این میان برخی دیگر چهره‌ها هستند که در قالب عزاداران شهید حاج قاسم سلیمانی تلاش می‌کنند تا خون ‌خواهان سردار را به جنگ طلبی متهم کنند. این افراد مصداق همان جریان نفاقی هستند تاب مخالفت با سردار را ندارد ولی امیدشان به متوقف کردن راه سردار است. امیدی که بی شک نا امید خواهد شد.

یکی از اعمالی که در شرایطی چون کسوف خورشید و خسوف ماه؛ زله و هر حادثه غیر عادى که باعث ترس بیشتر مردم شود، مانند بادهاى سیاه یا سرخ و یا زرد که غیرعادى باشند؛ تاریکى شدید، فرو رفتن زمین و ریختن کوه، صیحه آسمانى و آتشى که گاهى در آسمان ظاهر مى‏شود، در غیر از کسوف و خسوف و زله، باید آن حادثه موجب ترس و وحشت بیشتر مردم شود و حادثه‏اى که ترس آور نباشد و یا موجب ترس و وحشت افراد نادرى شود، اعتبار ندارد. واجب می شود خواندن نماز آیات می باشد.

ماه گرفتگی

چرا نماز آیات می خوانیم؟

قبل ار اسلام بسیاری از اقوام به هنگام خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی، طبل و دهل می کوبیدند، تا اژدهای غول پیکری که به گمان آنان درصدد بلعیدن ماه یا خورشید هستند، بترسانند. یهودیان به هنگام خسوف بر طبل می کوبیدند به تصور اینکه، ماه این صدا را می شنود و می ترسد و آشکار می گردد. ظهور اسلام این سنتهای جاهلی را دگرگون ساخت)

وقت خواندن این نماز از زمان شروع ماه ‌گرفتگی تا نقطه باز‌شدن ماه‌گرفتگی است؛ از زمانی که ماه ‌گرفتگی شروع می ‌شود تا زمانی که به نهایت می‌ رسد‌، ‌این نماز باید با نیت ادا خوانده شود؛ اما از هنگامی که ماه گرفتگی شروع به باز شدن می‌ کند تا پایان ‌ماه گرفتگی نماز آیات باید با نیت ما فی ‌الذمه خوانده شود و پس از ماه گرفتگی باید با نیت قضا خوانده شود. 

در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز وفات فرزندش ابراهیم، کسوف روی داد. مردم تصور کردند که گرفتگی خورشید در اثر وفات فرزند پیامبر است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای از بین بردن این افکار موهوم و خرافی بلافاصله جنازه فرزند خویش را رها کردند و در برابر مردم قرار گرفتند و پس از حمد و ثنای خداوند فرمودند:"ای مردم! ماه و خورشید دو آیت از آیات الهی هستند (نشانه ای از نشانه های قدرت و عظمت پروردگارند) بفرمان او جریان دارند و ا ز او اطاعت می کنند و برای مرگ یا حیات کسی کسوف روی نمی دهد. هرگاه خسوف و کسوف پدید می آید نماز بگذارید." آنگاه پیامبر به همراه مردم نماز آیات خواندند.( رساله نوین امام خمینی، ج1، ص109)

امام رضا (علیه السلام) در این باره می فرماید: " اقامه نمازتوجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است ." (تفسیر نمونه، ج 16، ص294)

قدر مسلم آن است که فلسفه نماز همان یاد خداست که بفرموده قرآن یاد خدا مایه اطمینان قلب هاست. (رعد، 28)

امام علی (علیه السلام) می فرماید: "نماز وسیله تقرب هر پرهیزگاری است به سوی خدا. " (تفسیر نمونه، ج 16 ص292)

امام صادق (علیه السلام) نیز می فرماید: "هنگامی که مشکل مهمی برای علی (علیه السلام) پیش می آمد، حضرت به نماز برمی خواست و آنگاه این آیه را تلاوت می فرمود: و استعینوا بالصبر و الصلوة." (تفسیر نمونه، ج1، ص 219)

امام رضا (علیه السلام) در این باره می فرماید: " اقامه نماز توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است ." (تفسیر نمونه، ج 16، ص294)

این روایات همه به این حقیقت اشاره دارند که نماز انسان را به قدرت لایزالی پیوند می دهد که همه مشکلات و سختی ها برای او سهل و آسان است. چنین احساسی موجب می شود که انسان در برابر حوادث و امور سهمناک، ترس و شکست و زبونی را از خود دور گرداند و با اتصال به قدرت لایزال الهی و اقرار به ربوبیت پروردگار، شکیبا و نیرومند گردد.

لذا اقامه نماز به هنگام خسوف و کسوف و .، نشانة خضوع و خشوع انسان است در برابر عظمت پروردگار و هم درخواست و دریافت آرامش و اطمینان قلبی از درگاه رب جلیل است. 

کیفیت نماز آیات

صورت اول خواندن نماز آیات : بعد از نیت و تکبیرة الاحرام، حمد و سوره خوانده شود و به رکوع برود، سپس سر از رکوع برداشته و دوباره حمد و سوره را بخواند و به رکوع رود و باز سر از رکوع بردارد و حمد و سوره بخواند و به رکوع رود و سپس سر از رکوع بردارد و همین طور ادامه دهد تا یک رکعت پنج رکوعى که قبل از هر رکوعى حمد و سوره خوانده است انجام دهد، سپس به سجده رفته و دو سجده نماید و بعد براى رکعت دوم قیام کند و مانند رکعت اول انجام دهد و دو سجده را بجا آورد و بعد از آن تشهد بخواند و سلام دهد. 

صورت دوم خواندن نماز آیات : بعد از نیت و تکبیرة الاحرام، حمد و یک آیه (البته احتساب بسم‌الله به عنوان یک آیه خلاف احتیاط است) از سوره‏اى را قرائت کرده و رکوع کند، سپس سر از رکوع بردارد و آیه دیگرى از آن سوره را بخواند و به رکوع رود، و بعد سر از رکوع برداشته و آیه دیگرى از همان سوره را قرائت نماید و همین طور تا رکوع پنجم ادامه دهد تا سوره‏اى که پیش از هر رکوع، یک آیه از آن را قرائت کرده، قبل از رکوع آخر تمام شود. سپس رکوع پنجم را بجا آورد و به سجده رود، و پس از اتمام دو سجده، براى رکعت دوم قیام نماید و حمد و آیه‏اى از یک سوره را بخواند و به رکوع برود و همین طور مانند رکعت اول ادامه دهد تا تشهد بخواند و سلام دهد و چنانچه بخواهد براى هر رکوعى به یک آیه از سوره‏ اى اکتفا کند، نباید سوره حمد را بیش از یک مرتبه در اول آن رکعت بخواند. 

اقامه نماز به هنگام خسوف و کسوف و .، نشانة خضوع و خشوع انسان است در برابر عظمت پروردگار و هم درخواست و دریافت آرامش و اطمینان قلبی از درگاه رب جلیل است. 

صورت سوم خواندن نماز آیات : یکى از رکعت ‌ها را به یکى از دو صورت و رکعت دیگر را به نحو دیگر بجا آورد. 

صورت چهارم خواندن نماز آیات : سوره‏اى را که آیه ‏اى از آن را در قیام پیش از رکوع اول خوانده، در قیام پیش از رکوع دوم یا سوم یا چهارم تکمیل نماید، که در این صورت واجب است بعد از سر برداشتن از رکوع، سوره حمد را در قیام بعدى اعاده نموده و یک سوره یا آیه‏ اى از آن را اگر پیش از رکوع سوم یا چهارم است، قرائت کند، و در این صورت واجب است که آن سوره را تا قبل از رکوع پنجم به آخر برساند.

احکام نماز آیات در شرایط ماه گرفتگی

تمام افرادی که از ماه ‌گرفتگی اطلاع پیدا ‌کنند اگر در منطقه‌ای باشند که آن ماه ‌گرفتگی قابل رؤیت است، نماز آیات بر آنها واجب م ی‌شود.

وقت خواندن این نماز از زمان شروع ماه ‌گرفتگی تا نقطه باز‌شدن ماه‌گرفتگی است؛ از زمانی که ماه ‌گرفتگی شروع می ‌شود تا زمانی که به نهایت می‌ رسد‌، ‌این نماز باید با نیت ادا خوانده شود؛ اما از هنگامی که ماه گرفتگی شروع به باز شدن می‌ کند تا پایان ‌ماه گرفتگی نماز آیات باید با نیت ما فی ‌الذمه خوانده شود و پس از ماه گرفتگی باید با نیت قضا خوانده شود.
منابع:

سایت خبر آنلاین

خبرگزاری حوزه

خبرگزاری فارس

کتاب های احکام معیاری، احکام دو دقیقه ای، از واجبات چه می دانیم و نگاهی به فلسفه احکام، حجت الاسلام محمود اکبری

 


حجت‌الاسلام عمادی گفت که مختار نامه‌ای برای دعوت امام ننوشت و پای نامه‌ای را هم امضا نکرد چون به مردم کوفه اعتمادی نداشت.حجت‌الاسلام عمادی

حجت‌الاسلام سیدرضا عمادی پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا به مناسبت فرا رسیدن سالروز قیام مختار به خونخواهی امام حسین علیه‌السلام گفت: مختاربن ابی عبید ثفقی از چهره‌های برجسته تاریخ تشیع و طرفدار خاندان اهل‌بیت ‌علیهم‌السلام بود و حتی در کودکی مورد علاقه و عنایت امیرالمومنین‌ علی‌ علیه‌السلام قرار گرفت و لقب کیّس» یعنی زیرک» از طرف آن جناب در حالیکه کودک بود به او داده شد. (1)

وی افزود: زمانی که او در مدینه بود با خاندان پیامبر‌(ص) رفت و ‌آمد داشت و از آنان حدیث می‌آموخت. او شیعه و معتقد به حقانیت اهل‌بیت‌ علیه‌السلام و خلافت امیرالمومنین‌ علیه‌السلام بود و دیگران را به رسمیت نمی‌شناخت. علّامه حلّی مختار را "مقبوله الروایه" می‌داند و امام باقر‌، امام صادق‌ و امام سجاد‌ علیهم‌السلام برای او طلب رحمت و دعای خیر کرده‌اند.

حجت‌الاسلام عمادی خاطرنشان کرد: مختار در دوران خلافت امیرالمومنین‌ علیه‌السلام و امام مجتبی‌ علیه‌السلام در کنار آن دو بزرگوار بود و پس از ماجرای صلح امام با معاویه و بازگشت امام مجتبی‌ علیه‌السلام از عراق به حجاز، خاندان مختار همچنان در عراق بودند و گاهی به طائف و مدینه می‌رفتند و مختار در مدینه خدمت اهل‌بیت پیامبر‌(ص) می‌رسید و از آنان کسب حدیث می‌کرد.

به گفته وی، پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، مختار در جبهه حق قرار داشت و حکومت یزید را به رسمیت نشناخت؛ او نامه‌ای برای دعوت امام ننوشت و پای نامه‌ای را امضا نکرد چون به مردم کوفه اعتمادی نداشت، اما مختار از بارزترین چهره‌های حقیقی شیعه در کوفه بود، به گونه‌ای که مسلم‌بن‌عقیل که به نمایندگی امام حسین‌ علیه‌السلام به کوفه آمد، وارد خانه مختار شد.

این پژوهشگر تاریخ اسلام اضافه کرد: با وجود اینکه سران شیعه چون هانی، سلیمان‌بن صُرَد، حبیب‌بن‌مظاهر و مسلم‌بن‌عوسجه از بزرگان کوفه بودند، او به خانه مختار رفت. شیخ مفید در ارشاد نقل کرده که مختار به مسلم‌بن‌عقیل گفت: زیاد روی مردم کوفه حساب نکن، چون سابقه عهد‌شکنی دارند. مختار برای جلب حمایت شیعیان و عشایر اطراف کوفه از مسلم‌بن‌عقیل و استقبال از امام حسین رهسپار اطراف کوفه شد و مسلم به خانه هانی‌بن‌عروه رفت و پس از مسلط شدن ابن‌زیاد به کوفه و شهادت مسلم‌بن عقیل، مختار به زندان افتاد و در روز واقعه کربلا در زندان بود و نتوانست به امام حسین‌ علیه‌السلام بپیوندد.

رهبر معظم انقلاب فرمودند: با وجود مخالفت‏‌هاى فراوان، این واقعه در طول زمان زنده مانده است و عاشورا در واقع، گنجینه‌‏اى پرقیمت است که همه افراد بشر، مى‏‌توانند از آن استفاده کنند.»



حجت‌الاسلام عمادی گفت: مختار از دوستان صمیمی میثم تمار و یار وفادار امیرالمومنین‌ علیه‌السلام دانست و افزود: میثم در زندان به مختار بشارت پیروزی داد و به او گفت: تو ابن‌زیاد را خواهی کشت و با چکمه‌ات پا بر صورت او خواهی گذاشت و این از اخبار غیبی امیرالمومنین‌ علیه‌السلام به میثم بود، مختار به این وعده اعتقاد راسخ داشت و همینطور هم شد.

وی خاطرنشان کرد: مختار جدای از رفاقت و همدلی با سران توابین، که پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام قیام کردند، روش مبارزه آنها را نپسندید و در ضمن تجلیل از شخصیت‌ سلیمان بن صُرَد رهبر نهضت توابین، او را فاقد شایستگی رهبری جهت قیام می‌دانست و معتقد بود نباید نیروها را به هدر داد و روش توابین یک نوع خودکشی است؛ هر چند او دوباره در این مرحله به زندان افتاد و در هنگام قیام توابین در زندان بود، اما به آنان پیام داد و آنها را به روش صحیح‌تری توصیه کرد و نیروهای زنده مانده از قیام توابین، به نهضت مختار پیوسته و نقش موثری داشتند.

حجت‌الاسلام عمادی تأکید کرد: کوفه، مرکز ثقل عراق پس از فاجعه عاشورا بود و زمینه از هر جهت مناسب قیام بود و فقط به رهبری کاردان، شجاع، و پیرو خاندان پیامبر‌(ص) نیاز داشت که با ورود دوباره مختار به کوفه و تزل حکومت مرکزی شام و افشا شدن چهره عبدالله‌بن زبیر، مختار توانست با جذب نیروهای مخلص شیعیان، به‌ویژه ایرانیان و با همراهی و فرماندهی شخصیت شجاع و مقتدر همچون ابراهیم فرزند مالک اشتر، قیامش به ثمر برسد و ضربه‌ای مهلک و کاری به نظام اموی و دشمنان اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام وارد کند.ن 

حضرت امام حسین علیه‌السلام خمیرمایه اصلی قیام‌های حق‌طلبانه و موفق شیعیان در تاریخ بود



این پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان اینکه طبق نقل بسیاری از علمای علم رجال، قیام مختار به إذن امام بود، گفت: بیشتر علمای شیعه تصریح به رضا و خشنودی امام سجاد علیه‌السلام و خاندان پیامبر(ص) بر قیام داشتند. مختار با این پشتوانه عظیم معنوی توانست مردم را صرفاً به قیام جهت خونخواهی سید‌الشهداء‌ علیه‌السلام و اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام بسیج کند و به پیروزی و اهداف چشمگیری نایل شود.

وی افزود: علامه مامقانی از متخصصان علم رجال می‌گوید: فان سلطنته برخصة من‌الامام؛ همانا حکومت مختار با اجازه امام معصوم‌ علیه‌السلام بوده است».(2)  آیت‌الله خوئی می‌نویسد: و یظهر من بعض الروایات ان هذا کان بإذن خاص من ‌السجاد‌ علیه‌السلام»(3) بنابراین از برخی روایات معلوم می‌‌شود قیام مختار به إذن امام سجاد‌علیه‌السلام بوده است.

حجت‌الاسلام عمادی عامل اصلی شکست مختار را دوررنگی و عهدشکنی کوفیان و عدم حضور ابراهیم اشتر در کوفه دانست و گفت: در زمان جنگ مصعب با مختار، ابراهیم اشتر در شمال عراق بود و مختار جهت حفظ مرزهای شمالی که مورد تهدید عبدالملک مروان خلیفه مروانی بود نمی‌خواست ابراهیم و نیروهایش را به کوفه برگرداند لذا حمایت آنان از مصعب و سستی مردم کوفه سبب شکست نهضت و شهادت مختار شد.

نهضت امام حسین علیه‌السلام خمیرمایه اصلی قیام‌های حق‌طلبانه و موفق شیعیان در تاریخ بود» وی با بیان این مطلب اظهار کرد: پس از نهضت توابین و قیام مختار، قیام حرّه» در مدینه، قیام زید بن علی، قیام فخ و دیگر قیام‌های مورد تأیید ائمه، همه از پیامدهای عاشورا بوده و پیروزی قیام مختار و انتقام او از جانیان کربلا نقش مؤثر و امیدوارکننده‌ای در نهضت‌های بعدی داشته است. همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند: با وجود مخالفت‏‌هاى فراوان، این واقعه در طول زمان زنده مانده است و عاشورا در واقع، گنجینه‌‏اى پرقیمت است که همه افراد بشر، مى‏‌توانند از آن استفاده کنند.»

1ـ معجم الرجال آیت‌الله خوئی، ج ، ص 10
2ـ در تنقیح المقال، ج٣، 
3ـ معجم الرجال الحدیث، ج١٨،

رهبر انقلاب در پاسخ به نامه‌ یک دختر نوجوان درباره موعد تکلیف الهی، توصیه‌هایی برای دختران و پسرانی که به این عرصه تکلیف الهی وارد می‌شوند، بیان داشتند.رهبری

حضرت آیت‌الله ‌ای در پاسخ به نامه‌ی یک دختر نوجوان درباره موعد تکلیف الهی، ورود به این وادی را تبریک گفته و توصیه‌هایی برای دختران و پسرانی که به این عرصه تکلیف الهی وارد می‌شوند، بیان داشتند.

متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
دختر خوبم! وارد شدن به وادی تکلیف الهی، بر شما مبارک باد. شما اکنون مخاطب خدای بزرگ و مهربان میباشید، و این شرف عظیمی است. سعی کنید دستورات خدا را یاد بگیرید و به آن عمل کنید. این، شما را خوشبخت و ارزشمند و مفید برای دیگران خواهد کرد. رهبران اسلام یعنی پیغمبر و ائمه‌ی معصومین علیهم السلام بهترین پیشوایان‌اند؛ سعی کنید آنها را بشناسید و پیروی کنید.

درس خواندن و تهذیب اخلاق و هوشیاری ی همراه با تلاش‌های انقلابی، وظائفی هستند که دختران و پسران این نسل باید آنها را هرگز فراموش نکنند. من سالگرد مکلف شدن شما را تبریک میگویم و برای شما دعا میکنم.
                                                                                                                    سیّدعلی ‌ای
نامه رهبری


منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی ای


به برکت تعالیم اسلامى مسلمانان به توفیقات بزرگى در علم طب، ترجمه و تألیف متون پزشکى دست یافتند. تلاش‌های علمی ‌‌آنان در این عرصه از سویی موجب ماندگاری آثار گذشتگان و از سوی دیگر باعث توسعه دانش پزشکی در شاخه‌های مختلف شد، چنانکه نگاه منصفانه به تاریخ تمدن بشری نشان می‌‌دهد پیشرفت غربیان در عرصه پزشکی در دوره‌های بعدی به شدت مرهون آثار طبی مسلمانان است و اگر چه دوران رنسانس غرب و توجه آنان به تحصیل دانش‌های مختلف ازجمله پزشکی، مصادف شد با دوران رکود تمدن اسلامی، اما سهم زیاد مسلمانان در تاریخ طب روشن‌تر از آن است که بتوان آن را انکار نمود.

اهمیت علم طب درتعالیم اسلامی


نگاهی گذرا به تاریخ تمدن اسلامی‌‌ نشان می‌‌دهد علم طب همواره از جایگاه رفیعی در بین مسلمانان برخوردار بوده است چنانچه کلمه حکیم» در تمدن اسلامی‌‌ هم به طبیب و هم به فیلسوف اطلاق می‌‌گردیده است.[۱] بی‌شک از مهمترین علل توجه مسلمانان به دانش طب، توجه پیشوایان دین به این دانش ارزشمند است. در حدیثی از پیامبر گرامی‌ ‌اسلام (صلی الله علیه وآله) دانش طب همسنگ با علم دین و در کنار آن مورد توصیه قرار گرفته است.[۲] و پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام خود در کنار رسالت تعالی روح افراد، با توصیه‌های طبی، آن‌ها را در نگه داشتن سلامت جسمشان نیز یاری می‌‌نمودند. شاهد این مدعا کتاب‌های روایی بر جای مانده در این موضوع با عنوان طب النبی، طب الائمه، طب الصادق و طب الرضاست.[۳]

آغاز تاریخ طب مسلمانان

علم طب در دوره اسلامی‌‌ با ترجمه کتاب‌های یونانی و هندی در این رشته آغاز شد. جندی شاپور از اولین مراکز علمی ‌‌مسلمانان است که طرفدار ترجمه کتب پزشکی یونانی و احتمالا سنسکریت بود.[۴]
شهر جندی‌ شاپور” را شاپور اول‌ ساسانی‌ (241-272 م‌) به‌ هم‌ چشمی انطاكیه‌” كه‌ از بلاد رومی‌ محسوب‌ می‌شد، در اهواز ساخت‌. بعداً انوشیروان‌ (531-579 م‌) كه‌ خود پادشاهی‌ عالم‌ و حكیم‌ بود، در آن‌ شهر مدرسه‌ و بیمارستان‌ عظیم‌ و نامدار جندی‌ شاپور” را تأسیس‌ كرد كه‌ هم‌ مدرسه‌ و مركز تحصیل‌ طب و فلسفه‌ بود و هم‌ بیمارستان‌ و دارالشفای‌ مریضانی‌ كه‌ بدان‌ جا رجوع‌ می‌كردند. قسمتی‌ از استادان‌ بزرگش‌ مسیحی‌ نسطوری‌ مذهب‌ بودند كه‌ پس‌ از بسته‌شدن‌ مدارس‌ فلسفی‌ یونانی‌ به‌ فرمان‌ امپراطور روم‌، از رُها” و دیگر مراكز علمی‌ و فلسفی‌ گریخته‌ بودند. انوشیروان‌ از وجود آن‌ها برای‌ تأسیس‌ مدرسه‌ی‌ جندی‌ شاپور استفاده‌ كرد و به‌ علاوه‌ جمعی‌ از مسیحیان‌ یعقوبی‌ مذهب‌ را نیز در آن‌ مدرسه‌ به‌ كار واداشت‌.[۵]
اساتید علمی‌ و طبی‌ جندی‌ شاپور هر كدام‌ كه‌ پس‌ از انقراض‌ دولت‌ ساسانی‌ و تشكیل‌ دولت‌ اسلام‌ باقی‌ بودند عموماً داخل‌ حوزه‌ی‌ اسلام‌ شدند و چه‌ از طریق‌ تعلیم‌ و ترجمه‌ی‌ كتب‌ علمی‌ و چه‌ از طریق‌ طبابت‌ و عمل‌ پزشكی‌ در خدمت‌ خلفا و وزراء و اعیان‌ اسلامی‌ خدمت‌ می‌كردند.[۶] به نظر دکتر علی‌اکبر ولایتی در کتاب "پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی" توجه و علاقه‌مندی به آثار علمی‌‌ و پزشکی فرهنگ‌های کهن‌تر به ویژه یونانی در دوران خلافت عباسی، به تشویق این پزشکان مسیحی درباری بود که به زبان یونانی و سریانی می‌‌خواندند یا سخن می‌‌گفتند.[۷]
در کتاب طب و طبیب و تشریح نوشته علامه بزرگوار حسن زاده آملی آمده است: در زمان ملوک بنی‌امیه و بنی‌عباس بعضی از اطبای یهود و نصارا از قبیل جویه یهودی و بختیشوع نصرانی را استخدام کردند و ترویج این فن شریف را می‌‌نمودند. هارون رشید و پسرش مامون را در طلب علوم فلسفه و طبیه رغبتی تمام بود، و مامون را بیشتر؛ چنان که از اطراف و اکناف عالم حکم به جمع آوری علماء و اصحاب معارف را می‌‌کرد و آن‌ها را بسیار گرامی‌‌ می‌‌داشت و کمال جدَ و جهد را در ترجمه کتب فلاسفه یونانی به زبان عربی می‌‌داشت. و مترجمینی که بر آن‌ها اعتماد بسیار می‌‌نمود چهار نفر بودند: حنین بن اسحاق عبادی، و یعقوب بن اسحاق کندی، و ثابت بن قره حرانی، و علم بن فرجان طبری. اینها مولفات فیثاغورس و افلاطون و ارسطاطالیس و بقراط و جالینوس را از زبان یونانی به زبان عربی ترجمه نمودند. و همچنین عبدالرحمن اموی ملقب به ناصر در اندلس نیز در ترجمه این علوم به نهایت راغب بود”.[۸]
در بین این‌ها حنین بن اسحاق جایگاه ویژه‌ای در ترجمه کتب طبی دارد. حنین ده سال پیش از مرگش نوشت که فقط از آثار جالینوس 95 اثر را به سُریانی و 34 اثر را به عربی برگردانده است.[۹]

سهم مسلمان در پیشرفت طب 

شكى نیست كه كلى ترین دانسته هاى نظرى پزشكى به ویژه از راه ترجمه آثار دانشمندان یونانى و از همه مهم تر بقراط و جالینوس به دست مسلمانان رسید. اما بسیارى از مسائلى كه پزشكان مسلمان در خصوص بیماران خود با آن روبه رو بودند، به سرزمینهاى اسلامى و شرایط خاص آن اختصاص داشت كه در نوشته هاى یونانى از آن ذكرى به میان نیامده بود. بدیهى است كه به صرف عدم ذكر این موارد در آثار پیشینیان، پزشكان اسلامى نمى توانستند به آنها بى اعتنا باشند. بنابراین، رویكردى ویژه درباره این موارد پدید آمد.
بیماریهایى كه در بخشهاى گوناگون کتاب الحاوى»، نوشته زکریای رازى بررسى شده، بسیار بیشتر از آن چیزى است كه در آثار جالینوس، بقراط و دیگر پزشكان یونانى آمده است.[۱۰]
یكى دیگر از نكات مهم و برجسته در تاریخ پزشكى اسلامى، كتاب قانون ابن سیناست. در همه دوران پزشكى غرب، هیچ كتابى كه چنین جامع و مانع و دانشنامه گونه مبادى و موضوعات پزشكى را دربرگرفته باشد، به وجود نیامده بود. بى دلیل نبود كه قانون» به سرعت و پس از ترجمه آن به لاتین، مورد توجه دانشمندان و پزشكان غرب قرار گرفت، و به عنوان كتاب درسى در دانشكده هاى پزشكى جهان تدریس شد.[۱۱] اما نوآورى در حیطه پزشكى اسلامى در این حد نیز متوقف نماند.

مهم ترین دستاوردهاى پزشكى اسلامى هنگامى به وجود آمد كه چند تن از پزشكان اسلامى توجه خود را به ناهماهنگى آراى جالینوس با آنچه خود بر اثر تجربه به دست آورده بودند منعكس كردند. یكى از نخستین ایرادهاى دانشمندان اسلامى بر جالینوس را ابونصر فارابى مطرح كرد. او در رساله خود با عنوان الرد على الجالینوس فیما نقض على ارسطاطالیس لأعضاء الانسان» به طور كلى ترتیب ساختارى اعضاى بدن انسان را بین آراى جالینوس و ارسطو مقایسه كرده و با توجه به آراى خود، حق را به ارسطو داده است. احتمالًا این نگرش فارابى منشأ همان انتقادهایى شد كه پس از او ابن سینا از جالینوس مطرح كرد.
زکریای رازى نیز در مقام پزشكى بزرگ، جامع نگر و صاحب نظر، به آراى جالینوس در پزشكى ایرادهایى مهم وارد كرد. مهم ترین نقد رازى بر آراى جالینوس هنگام طرح دیدگاههاى خود درباره دیدن، شنیدن و رسیدن پرتوهاى نورى از جسم به چشم ارائه شده است. رازى فرایند دیدن را درست برعكس آراى جالینوس بسته به پرتوهایى مى دانست كه به چشم مى رسند، نه آن گونه كه جالینوس گفته بود با پرتوهایى كه از چشم ساطع مى شود. در ادامه این انتقاد، ابن سینا نوشته هاى جالینوس در این زمینه را مشتى نوشته هاى مهمل نامید.
اما مهم ترین نقد آراى پزشكى جالینوس را در جهان اسلامى، كه مایه شهرت و افتخار براى پزشكى اسلامى به شمار مى رود، ابن نفیس دمشقى، پزشك سده ششم هجرى، مطرح كرد. ابن نفیس پزشكى تجربه گرا و اهل نظر بود كه یكى از بزرگ ترین كشفیات پزشكى اسلامى را صورت داد. از این رو او در قرون گذشته بین نویسندگان اسلامى به جالینوس عرب (اسلامى)، همان لقبى كه در مراجع مختلف به رازى نیز داده اند، مشهور شده است. ابن نفیس در دو اثرش، شرح تشریح قانون ابن سینا، شرحى كه بر كتابهاى اول تا سوم قانون نوشته شده است، و شرح قانون، شرحى كه به طور كلى بر موضوعات طرح  شده در قانون نوشته، كشف خود موسوم به گردش ریوى خون را شرح داده است. تنها در سده نوزدهم بود كه دانش جدید با این كشف مهم ابن نفیس آشنا شد.
بر اساس نظر جالینوس در مورد گردش خون، خون از راه شریان وارد بطن راست قلب شده و از راه منافذى كه بین بطنهاى راست و چپ قلب وجود دارد به بطن چپ وارد شده و در بدن مى چرخیده است، اما ابن نفیس نوشت كه خون از بطن راست و از راه ورید به ریه رفته و پس از آنكه در ورید با هوا آمیخته شد از راه وریدى دیگر به بطن چپ رفته و از آنجا در سراسر بدن پخش مى شود. بى شك، ابن نفیس این اطلاعات را از راه تشریح بدن انسان به دست آورده است. این كشف او سه سده پیش از آنكه میگل سروتو، پزشك ایتالیایى، آن را شرح دهد، به طور آشكار و روشن توضیح داده شد. بنابراین، لازم است در انتساب این كشف به سروتو تردید كرد. حتى درباره این موضوع كه سروتو از راه ترجمه هاى لاتین آثار پزشكى اسلامى با آراى ابن نفیس آشنا شده یا اینكه خود به توارد، این موضوع را دوباره كشف كرده، بحثهاى بسیارى در تاریخ پزشكى جهان پیش آمده است. با كنار هم قراردادن آراى ابن نفیس، فارابى، ابن سینا و چند پزشك دیگر نشان مى دهد پزشكى اسلامى بسیار جدى به دنبال طرح مدلى غیرجالینوسى از پزشكى بوده است.[۱۲]

در شاخه هاى علوم وابسته به پزشكى، مهم ترین سهم در ارائه پژوهشهاى اصیل و مبتكرانه متعلق به چشم پزشكى است. چشم پزشكان اسلامى افزون بر بسط آراى پزشكان و چشم پزشكان یونانى در مورد بیماریهاى چشم و راههاى درمان آنها، خود بیماریهاى متعددى را شناسایى و راههاى درمان آنها را ارائه كردند. انواع جراحیهاى چشم، برداشتن آب مروارید با بیرون كشیدن مایع جمع شده از قرنیه و طرح انواع داروهاى گیاهى، معدنى و حیوانى براى چشم ازجمله این نوآوریهاست. از بین چشم پزشكان اسلامى نیز سهم دو تن بیش از همه چشم گیر است، یكى حنین بن اسحاق، مؤلف العشر مقالات فى العین و دیگرى على بن عیسى مؤلف تذكرةالكحالین. هر كدام از این دو كتاب منشأ نوآوریهاى بسیارى در زمینه چشم پزشكى شد و نویسندگان آنها در زمره بزرگ ترین چشم پزشكان اسلامى درآمدند. باید اذعان كرد اروپا تنها پس از گذشت هفت سده از رواج چشم پزشكى در اسلام توانست از مجموعه دانسته هاى چشم پزشكان اسلامى گذر كند.

در زمینه گیاه شناسى و گیاه داروشناسى نیز وضع كمابیش به همین گونه است. مهم ترین اثر یونانى كه در این زمینه به دست گیاه شناسان اسلامى رسید، كتاب الحشائش، نوشته كوریدس، نویسنده اهل آسیاى صغیر در سده اول میلادى بود. این كتاب به قلم حنین بن اسحاق و چند تن دیگر از مترجمان نهضت ترجمه به عربى ترجمه شد. در سراسر این كتاب، تقریباً خواص دارویى پانصد گیاه مطرح شده است، در حالى كه تنها در بخش مربوط به گیاهان دارویى كتاب الحاوى» نوشته زکریای رازى، تقریباً خواص دارویى هفتصد گیاه بررسى شده است. این تعداد در دیگر اثر مهم گیاه شناسى اسلامى، كه نشانه بسیار مهم آشنایى پزشكان اسلامى با داروشناسى است، یعنى كتاب الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، نوشته ابن بیطار به 1400 فقره رسیده است؛ یعنى نزدیك به سه برابر بیش از آنچه در كتاب كوریدس ذكر شده است. این گسترش سریع و بى سابقه در شمار گیاهان، نشان مى دهد پزشكان و داروشناسان و البته گیاه شناسان اسلامى بسیار بیش از آنچه پیرو كوریدس به شمار آیند، خود به دنبال نوآورى و شناسایى خواص دارویى گیاهان بوده اند.[۱۳]

پی نوشت:
1. روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تاکنون، جلد دوم، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، ص 140.
2. عنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیَانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَان (بحارالانوار، ج 1، ابواب العلم، باب 6: العلوم التی أمر الناس بتحصیلها و ینفعهم، حدیث 52)
3. بنگرید: نگارش احادیث طبی، غلامرضا نورمحمدی، مجله پژوهش و حوزه، شماره 17 و .
4. پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، علی‌اکبر ولایتی، ص 8.
5. تاریخ‌ علوم‌ اسلامی‌، به‌ روایت‌ استاد همایی‌، تهران‌، نشر هما، 1363.
6. همان.
7. پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، علی‌اکبر ولایتی، ص 8.
8. طب و طبیب و تشریح، حسن حسن‌زاده آملی، نشر الف لام میم، چاپ اول، 1381، ص 61.
9. پزشکی، دانشنامه جهان اسلام.
10. فرهنگ و تمدن اسلامى، علی اکبر ولایتی، ص 45 تا 47
11. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ذیل ابن‏سینا»
12. همان، ج 5، ذیل ابن‏نفیس» (سید صادق سجادى)
13. ابوریحان بیرونى، الصیدنه، كراچى، 1973، ص 15-/ 3، 21، 126-/ 125
منبع: دانشنامه اسلامی


یک متخصص طب سنتی با بیان راه‌های درمان انواع سردرد هنگام روزه‌داری گفت: طب سنتی برای سردردهای میگرنی، کم‌خونی و سینوزیتی توصیه‌های ویژه دارد.
سحری

 غلامرضا کردافشاری، متخصص طب سنتی در رابطه با راه درمان انواع سردرد در هنگام روزه‌داری با استفاده از طب سنتی گفت: سحری نخوردن یکی از علل سردرد به هنگام روزه‌داری است به همین دلیل روزه‌داران هرگز بدون سحری روزه نگیرند و اگر خواب ماندند در افطار بعدی با آب گرم و خرما افطار را باز کنند و در خوردن وعده شام بعد از افطار، عجله نکنند. 

سید جواد علوی، کارشناس طب سنتی نیز درباره سردرد در ماه رمضان اظهار داشت: سردرد یکی از مشکلات شایع میان روزه‌داران است که با رعایت تدابیر خاص به رفع سردرد می‌توان کمک کرد. 

سردرد به چند دسته تقسیم می‌شود که از مهم‌ترین آن می‌توان به سردرد میگرنی و کلاه‌خودی، سردرد ناشی از کم‌خونی و سردرد سینوزیتی اشاره کرد. 

سردردهای میگرنی
* معمولاً درد شقیقه نشان از سردردهای میگرنی است که برای رفع آن بهتر است که یک قاشق عسل را با آب جوش مخلوط کرده و لیموترش به آن اضافه کنند و یک بار بعد از سحری و یک بار قبل از خواب مصرف کنند که خود به بهبود آن کمک می‌کند.
به‌گفته وی آب جوش و عسل خود به پاکسازی بدن از مواد زائد نیز کمک می‌کند.

 

سردرد ناشی از کم‌خونی
* برای رفع سردردهای ناشی از کم‌خونی عسل با آب‌جوش بدون لیموترش استفاده شود، به این صورت که مخلوط آب و عسل را یک بار قبل از خواب و یک بار بعد از مصرف سحری مصرف کنند.

 

سردردهای سینوزیتی
* برای رفع سردردهای سینوزیتی بهتر است که با بُخور به پاکسازی مغز و تخلیه سینوس‌ها بپردازند، به این نحو که بهتر است هر شب قبل از خواب از مخلوط چند گیاه مانند آویشن، پونه، نعناع، اسطوخودوس و مرزنجوش بُخور دهند.
می‌توان از هرکدام از گیاهان یادشده تهیه کنند و 3 قاشق غذاخوری از مخلوط آن در آب‌جوش ریخته و به‌مدت 20 دقیقه بُخور دهند و پس از اتمام بُخور سر و صورت خود را پوشانده سپس با روغن سیاه‌دانه یا کنجد، پیشانی، پشت گوش و روی گونه‌ها و بینی را ماساژ دهند، این کار به پاکسازی سینوس‌ها کمک می‌کند.

برای رفع سردردهای ناشی از کم‌خونی عسل با آب‌جوش بدون لیموترش استفاده شود، به این صورت که مخلوط آب و عسل را یک بار قبل از خواب و یک بار بعد از مصرف سحری مصرف کنند


* درباره روزه‌دارانی که دچار سردرد ناشی از سینوزیت شده‌اند و درد آن در هنگام روزه برایشان مشکل‌ساز شده است می‌توان از سیستم تخلیه بخور و مخلوطی از روغن بنفشه یا بنفشه بادام هر شب قبل از خواب استفاده کرد.


در نهایت این که
نوشیدن رقیق چای باعث کاهش سردرد در این ایام می‌شود و کم‌کم باید مقدار مصرف چای را کم کنند تا در زمان روزه دچار سردرد نشوند.
همچنین روزه‌داران باید حتماً وعده سحری بخورند تا طی روز احتمال سردرد کمتر شود.

 

فراوری: مریم مرادیان نیری

منابع
تسنیم - سید جواد علوی، کارشناس طب سنتی
افکارنیوز - غلامرضا کردافشاری، متخصص طب سنتی


اینفوگرافی بهترین نوشیدنی‌ها در روزه‌دارینویسنده : مریم مرادیان نیری

نوشیدنی‌ها برای رفع کم‌آبی بدن در ماه مبارک رمضان اهمیت ویژه‌ای دارند. مصرف کافی آب و مایعات در فاصله‌ی بین افطار تا سحر، موجب پیشگیری از عطش، سردرد، خستگی، بی‌حالی، یبوست و . در روزه‌داری می‌شود. بهترین نوشیدنی‌های سفارش شده در طب سنتی و جدید را در این اینفوگرافی ببینید.اینفوگرافی بهترین نوشیدنی‌ها در روزه داری

بررسی اولین سخنرانی قالیباف در مجلس جدید

امروز اولین نطق رئیس جدید مجلس خوانده شد و در لابلای صحبت های قالیباف قول هایی به مردم داده شد نویسنده : صادق وفاییقالیباف

اولین قول قالیباف مردمی سازی حکمرانی و اقتصاد» بود. ساده تر اینکه حکمرانی و مدیریت اقتصاد با اراده و حضور و سرمایه و فعالیت مستقیم مردم انجام شود.

دومین قول دوم قالیباف این بود که مجلس یازدهم به نسل جوان پر انگیزه میدان خواهد داد و برای توانمندسازی آنان برنامه دارد

سومین قول قالیباف توجه ویژه به عدالت است. ظاهرا محرومین و مستضعفین و همچنین طبقه ی متوسط ضعیف در اولویت قرار دارند. قالیباف حل مشکل محرومین را از بارهای بر زمین مانده ی انقلاب می داند

چهارمین قول رئیس مجلس این بود که سعی می کنند از ظرفیت مجلس در حوزه قانونگذاری و نظارت استفاده کنند تا دولت را به سمت مطلوب هدایت کنند. البته می گویند نه بنای مچگیری دارند و نه در پیگیری منافع مردم کوتاه می آیند.
پنجمین وعده پروپیمان قالیباف حل بیماری های اصلی اقتصاد ملی بود. رشد نقدینگی، بهینه نبودن قیمت های نسبی و تخصصی نبودن تولید از این مرض‌هاست که به نظر می رسد نسخه مجلس بعدی از این قرار است: حذف حضور موثر مردم، مداخلات غیرمنطقی دولت، انحصارات، امضاهای طلایی، پولی سازی کسری بودجه و نظام مالیاتی معیوب»

در ششمین وعده قالیباف حل آسیب های اجتماعی ناشی از فقر و محرومیت به چشم می خورد که ادامه همان بارهای بر زمین مانده ی انقلاب است.

هفتمین وعده رئیس مجلس سرکشی مستمر به نقاط مختلف کشور و حل مشکلات محلی مردم است. قالیباف می گوید با محوریت نماینده هر شهر باید مسائل و مطالبات محلی را حل و فصل کرد

هشتمین وعده ادامه همان وعده قبلی اما در سطح ملی است. ظاهرا قرار است با تشکیل کارگروه های موضوعی مشکلات ملی هم در دستور کار مجلس قرار بگیرد و حل آن از اولویت های سفرهای قالیباف شود

اما فرهنگ؛ در نهمین وعده قالیباف قرار شده تقویت نهاد خانواده و تقویت سبک زندگی اسلامی- ایرانی در برابر سبک زندگی غربی در دستور کار قرار بگیرد.

دهمین قول قالیباف اجرایی شدن سند تحول آموزش و پرورش است که ظاهرا قرار است نتایج آن به تحقق وعده نهم کمک کند.

وعده یازدهم قالیباف هم فرهنگی است. اصلاح و تقویت کمّی و کیفی رسانه ی ملّی اولویت بعدی مجلس است که رئیس آن را گفت.

دوازدهمین قول قالیباف در مورد شبکه ی ملّی اطلاعات است. یعنی چه؟ یعنی قرار است از ظرفیت مجلس برای قانونمندسازی فضای مجازی، و افزایش کیفیت خدمات زیرساختی و محتوایی در فضای مجازی استفاده شود

سیزدهمین وعده قالیباف رنگ و بوی ی دارد. او قول داده مجلس نماینده ی همه مردم ایران باشد. حتی کسانی که به هر دلیل ی، یا نیتی از شرایط کشور، به آن رای نداده اند. به قول رهبری خورشید هرصبح به همه یکسان می تابد

چهاردهمین وعده قالیباف هم مربوط به همان اصل دفع حداقلی و جذب حداکثری است. رئیس مجلس قول داده با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب مسامحه نکند ولی و با طرد نیروهای انقلابی، به دلیل اختلاف سلیقه های ی یا کارشناسی، با جدیّت مخالفت خواهد کرد.

پانزدهمین وعده قالیباف رنگ و بوی حاج قاسم دارد. مجلس یازدهم قول داده مسیر حاج قاسم را در جبهه مقاومت دنبال کند و برای همکاری با تمام جبهه مقاومت هرگونه همکاری را انجام دهد

اما آمریکا؛ رئیس مجلس در شانزدهمین وعده خود از تکمیل زنجیره انتقام خون شهید سلیمانی صحبت کرده و گفته مذاکره با آمریکا را پرهزینه و بی فایده می دانند و دنبال اخراج کامل ارتش آمریکا از خاورمیانه هستند

آخرین وعده قالیباف مربوط به دیپلماسی منطقه ای است. این طور که رئیس مجلس می گوید مجلس بعدی دغدغه اصلی اش تقویت رابطه با کشورهای منطقه و قدرت هایی است که با ایران منافع راهبردی دارند. بالاخره باید از این دیپلماسی مردم سود ببرند

قالیباف 4 کلید برای تحقق این شانزده وعده مجلس یازدهم دارد. شفاف سازی، هوشمندسازی، مردمی سازی و کارآمدسازی


سال 99 توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان سال جهش تولید» نامگذاری شد. در هر کشوری تولید، در اقتصاد حرف اول را می‌زند. مقام رهبری هم به نکته‌ای دقیق توجه کرده و دو سال است که برای نامگذاری سال، عنوان "تولید" را در نظر گرفته‌اند. چرا که تولید و سرعت در تولید، کشور را به خودکفایی نزدیک‌تر می‌کند و این مهم‌ترین اصل برای استقلال یک کشور است.نویسنده : مهری هدهدی

دکتر دوانی

دکتر رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام در گفت‌و‌گو یی سیره اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و نقش آنان را در تولید در مسیر خودکفایی جامعه را تبیین کرد که در ادامه آن را می‌خوانید.                           
ما یک اصل قرآنی داریم به نام اصل نفی سبیل "وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا"(1) نباید برای کافران نسبت به مسلمانان راهی وجود داشته باشد، به این معنا که برتری یافتن کافران و تسلط بر مومنان نباید اتفاق بیافتد. این اصل ابعاد گوناگونی دارد یکی از آن ابعاد می‌تواند به نیازهای مسلمین و آنچه در عرصه‌های گوناگون است برگردد که نباید از این حیث نسبت به کافران ضعف داشته باشند و آنها دست برتر را پیدا کنند. لذا مسلمین باید به نحوی اقدام کنند که جلوی برتری و سلطه کافران بر مسلمانان گرفته شود یعنی در تامین نیازهای گوناگون باید چنان اقدام کرده و تولیدات داشته باشند که بر مبنای قاعده نفی سبیل جلوی سلطه کافران بر خود را بگیرند.

اصل دیگری هم که به همین قاعده به نوعی برمی‌گردد "الاسلام یعلوا ولایُعلی علیه"(2)؛ اسلام برتر است و نباید چیزی بر آن برتری یابد. این برتری همه ابعاد ی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی شامل می‌شود و لذا مسلمانان باید با قدرت، نیازهای خود را تولید و تامین کنند که آن برتری را نسبت به دیگران پیدا کنند.
البته این قاعده نفی سبیل و برتری جویی اسلام نسبت به دیگران به معنای عدم تعامل با دیگران و حتی کافرانی که سر جنگ با مسلمانان ندارند نیست. در تعالیم دینی داریم که اگر مسلمان چیزی مورد نیازش است که ندارد، می‌تواند از دیگران تامین کند اما نه به این معنا که به طور دائم وابسته به آنها باشد بلکه باید در آن عرصه به خودکفایی رسد که نیازمند به دیگران نباشد.

امیرالمومنین به تعبیر امروز دستور برداشته شدن مقررات دست و پاگیر را صادر می‌کنند و می‌فرمایند: باید معاملات آسان جریان یابد و بر میزان عدالت استوار شود و با نرخ‌هایی که در آن زیاده‌روی و اجحاف نباشد، صورت گیرد تا فروشنده و تولیدکننده و خریدار زیان نبینند


سیره پیامبر اکرم(ص) در تولید و خودکفایی چگونه بود؟

در نقل تاریخی داریم که در هنگام غزوه طائف، پیامبر و سپاهش به سمت شهر طائف رفتند که مرکز دشمنان اسلام بود. جنگ به پا شد و شهر محاصره شد. این شهر برج و بارو داشت و مسلمانان امکانات کوبیدن برج و بارو را نداشتند. در مورد ادامه جنگ دو نقل روایت شده است. یک نقل این است که پیامبر از همانجا عده‌ای را به یمن که کشور کافری بود فرستادند که تجهیزات و منجنیق خریداری کنند چرا که نیاز فوری بود برای عملیات نظامی با کفار. نقل دیگر حاکی از آن است که سلمان فارسی در آن جنگ در معیت پیامبر اکرم(ص) بود، با فن ساخت منجنیق آشنایی داشت. پس همانجا این ابزار جنگی را تولید کرده و از تولید خود در جنگ استفاده کردند.
هر کدام از این نقل‌ها را بگیریم نشان می‌دهد در سیره رسول خدا(ص) اگر مسلمین به ابزاری نیاز داشتند به صورت موقت، از غیر مسلمان تهیه می‌کردند و اشکالی هم نداشت. اما بعد از آن باید در آن عرصه خودکفا می‌شدند.

روایت دیگری از زمان حکومت پیامبر اکرم(ص) در تاریخ نقل شده که پس از تشکیل حکومت اسلامی، مدینه مرکز اسلام می‌شود. عموم مردم این شهر، کشاورز بودند و فقط خرما تولید می‌کردند که البته به خاطر حجم بالای تولید، مازاد آن را با یهودیان و کاروان‌هایی عبوری از آن منطقه، مبادله کرده تا سایر نیازهای خود را برطرف کنند. لذا مردم مدینه قبل از تشکیل حکومت اسلامی و هجرت پیامبر اکرم(ص) به آنجا از نظر اقتصادی شدیداً وابسته به یهودیان بودند و یهودیان بازرگانی صنعت و تجارت داشتند.
در این شرایط پیامبر برای ایجاد تولید خوراک و نیازهای اولیه جامعه و قطع وابستگی از بیگانگان، دستورالعمل‌هایی ارائه می‌دهند. پیامبر فرمان می‌دهند هر کس زمینی دارد باید خود در آن زراعت کند یا به برادر دینی خود ببخشد تا در آن کار کند. یا هر کس زمینی که متعلق به کسی نیست را آباد کند، آن زمین متعلق به او می‌شود و باز فرمودند هر کس زمین موات(مرده) که چراگاه چهارپایان است را احیا کند، مالک زمین می‌شود.
این دستورات پیامبر بزرگوار اسلام باعث شد که همه مردم به کار و تولید واداشته شده و مزارع بدون استفاده، زیر کشت قرار گیرد و از تولید تک‌محصولی که قبل از هجرت داشتن، خارج شوند و با تدابیر پیامبر، مردم مدینه بسیاری از نیازهای خود را تولید کرده و از وابستگی رها شدند.

سیره امیرالمومنین علی(ع) در تولید و پیشرفت اقتصادی چگونه بود؟

پس از رحلت نبی مکرم و غصب خلافت، حضرت علی(ع) 30 سال امامت داشتند که فقط 5 سال آخر حکومت به دست ایشان افتاد. امام حسن(ع) هم فقط ۶ ماه در مسند حکومت بودند و به سبب جنایات معاویه مجبور به کناره‌گیری می‌شوند. ائمه دیگر هم هیچ یک بر مسند حکومت نبوده‌اند که بتوانیم سیره آنها را در مدیریت جامعه در امر تولید مورد بررسی قرار دهیم. اما به شهادت تاریخ، امیرالمومنین و سایر ائمه(علیهم‌السلام) از جمله امام حسین، امام باقر و امام صادق(علیهم‌السلام) در امر تولید، در عرصه کشاورزی از فعالان جامعه بودند و برای پیشرفت مسلمین فعالیت می‌کردند. چه بسا اگر حکومت دست ایشان بود قطعا مسلمانان در صنعت پیشرفت بسیاری می‌داشتند.

و اما امیرالمومنین(ع) در آن 25 سال به منطقه‌ای بنام "ینبوع" در 150 کیلومتری مدینه رفتند و زمین‌های بایر آنجا را آباد و چاه‌های زیادی حفر کردند و نخلستان‌های بسیار ارزشمندی را پدید آوردند که بعدها املاک قابل توجهی شدند. چون امیرالمومنین(ع) می‌دانستند که بعد از شهادتشان، توسط حاکمیت بنی‌امیه به خاندان حضرت و منصوبان ایشان ظلم خواهد شد و آنها حقوقی از بیت‌المال نخواهند داشت؛ این املاک وسیعی که با زحمت امام به تولید انبوه رسیده بود را وقف اولاد پدری خود کردند و چاه‌های متعددی که حضرت خود حفر کرده بودند را نیز برای مردم وقف کردند که هم برای شرب مردم و هم آبیاری مزارع استفاده شود. اکنون بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز آن چاه‌ها به آبار(چاه‌ها) علی(ع) معروف است.  

امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند در تجارت‌های گوناگون شرکت کنید که باعث غنا و بی‌نیازی شما از دیگران می‌شود 


ایجاد اشتغال حضرت علی(ع)

امیرالمومنین در دوران غصب خلافت، مناطق دیگری را نیز از جمله منطقه "وادی القری" را آباد کرده بودند. در زمان حکومت عمر، سردار بزرگ ایرانی به نام هرمزان اسیر شد و حکم اعدام او را صادر کردند که با تدبیر امام نجات یافت و مسلمان شد و به خدمت حضرت درآمد. حضرت در منطقه "وادی القری" ایجاد اشتغال کرده و هرمزان و چند تن دیگر را در آنجا در امر تولید به کار گماشتند.
زمانی که امیرالمومنین به خلافت و حکومت رسیدند متأسفانه توطئه و بحران‌ها و فتنه‌های متعددی به آن وجود مقدس تحمیل شد و جنگ‌هایی پدید آمد و امیرالمومنین آنگونه که خود در نظر داشت از اصلاح امور و رسیدگی به مسائل اساسی بازداشته شدند. با این حال با همه این مشکلاتی که وجود داشت حضرت دستورالعمل‌هایی جهت پیشرفت در تولید ارائه می‌دهند و می‌فرمایند: در تجارت‌های گوناگون شرکت کنید که باعث غنا و بی‌نیازی شما از دیگران می‌شود و یا در نامه خود به امام مجتبی(ع) می‌فرمایند: اشتغال به کار و تولید و داشتن حرفه‌ای همراه با عفت، بهتر از غنا و ثروتمندی همراه با فسق و فجور است.
امام در فرمان به مالک اشتر خطاب می‌کنند تو را در امور صاحبان صنعت و بازرگانان توصیه می‌کنم که به مدیران و مسئولان در مورد آنها توصیه خیر کنی. چه آن که در شهر خود اقامت دارد و چه آن که با سرمایه خود در رفت و آمد است و چه آن که با نیروی جسمانی تولید محصول می‌کند. چرا که در حقیقت این صنف‌ها مایه‌های منفعت و آسایش جامعه هستند.
امام در فراز دیگری به تعبیر امروز دستور برداشته شدن مقررات دست و پاگیر برای تولید کننده و عرضه کننده محصول را صادر می‌کنند و می‌فرمایند: باید معاملات آسان جریان یابد و بر میزان عدالت استوار شود و با نرخ‌هایی که در آن زیاده‌روی و اجحاف نباشد، صورت گیرد تا فروشنده و تولیدکننده و خریدار زیان نبینند.
این مواردی از سیره امیرالمومنین(ع) در نقل‌های تاریخی است که باقی مانده و به ما رسیده است.

تاسیس ضرابخانه‌ها در زمان امام باقر(ع) و ایجاد خودکفایی در ضرب سکه

ائمه ما اگرچه به سبب ظلم‌هایی که به ساحت آنها شد در مصدر قدرت، قرار نگرفتند اما در همان زمان خلفای غاصب هم به خاطر عزت اسلام اگر موقعیتی پیش می‌آمد که از وابستگی مسلمانان به بیگانگان جلوگیری کند دریغ نمی‌کردند.

حضرت امیر(ع) چاه‌های متعددی را که حفر کرده بودند را برای مردم وقف کردند که هم برای شرب مردم و هم آبیاری مزارع استفاده شود. اکنون بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز آن چاه‌ها به آبار(چاه‌ها) علی(ع) معروف است


در تاریخ نقلی است که در عهد سلطه بنی‌امیه یا مربوط به دوران امام سجاد(ع) و خلافت عبدالملک مروان، یا برخی هم گفته‌اند مربوط به زمان امام باقر(ع) در خلافت هشام بن عبدالملک است که متاسفانه با این که حکومت و دولت اسلام قدرت اول دنیا بود، ولی به خاطر جهالت خلفای غاصبی که در راس کار بودند، لباس‌های فرم برای دربار خلافت مسلمانان از امپراتوری روم که مخالف و دشمن اسلام بود وارد می‌شد. حتی سکه‌های عالم اسلام در روم، ضرب شده و وارد بلاد اسلامی می‌شد. یعنی در برخی امور اقتصادی، وابسته به بیگانگان بودند و این نشان می‌دهد که مسلمانان از حیث اقتصادی در ضعف بودند حال آن که از حیث قدرت نظامی و ی قوی بودند.

نقل است که در آن زمان خلافت عبدالملک و یا هشام بن عبدالملک بود که خلیفه متوجه شد که بر روی لباس‌های فرم سربازان و درباریان خلافت مسلمین، عبارت‌هایی به زبان رومی نقش بسته است. مترجم می‌طلبد که عبارات را ترجمه کند. متوجه می‌شود که نوشته، شعار تثلیث مسیحیان یعنی اب، ابن و روح‌القدس است. یعنی نشانه لباس دربار خلافت مسلمین، شعار معروف مسیحیان بود.
خلیفه خیلی ناراحت می‌شود و دستور می‌دهد که این لباس‌ها دیگر از روم وارد نشود. امپراتور روم اول سعی کرد که خلیفه را بفریبد و او را وادارد که لباس‌ها با همان شعار توسط مسلمین وارد شود و چون با مخالفت مواجه شد تهدید کرد که دیگر سکه برای شما ضرب نخواهیم کرد. در حقیقت تهدید کرد که اقتصاد شما را فلج می‌کنیم خلیفه هم نگران شد و از امام سجاد(ع) یا امام باقر(ع) تقاضا می‌کند که این امر مهم را تدبیر کنند.
در نقل تاریخی داریم امام با فرمول ریاضی دقیقی راهنمایی فرمود که سکه چگونه و با چه عیاری ضرب شود و چه نشانی داشته باشد و چه مواردی در رو و پشت سکه حک شود. در این زمان بود که ضرابخانه‌ها در عالم اسلام تأسیس شدند و به این ترتیب امام با این که در حاکمیت خلفای جبار اموی بودند؛ اما حکومت اسلامی را از وابستگی اقتصادی دشمن خارجی، رها کردند.
پی‌نوشت:
1- نساء، 141
2- بحارالانوار، ج 39، ص 47

کارهایی که صدقه محسوب می‌شود

وقتی صحبت از صدقه می‌شود اکثرا تصور می‌کنند صدقه پولی را به نیازمند دادن، است. حال آن که در روایات، مصادیق صدقه، گستردگی بسیاری دارد و فقط کمک مالی به نیازمند نیست. نویسنده : مهری هد هدیمحبت به پرندگان، پیرزن،

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر مسلمانی هر روز صدقه بدهد. از ایشان سوال شد که چه کسی توان این کار را دارد، همه نمی‌توانند هر روز صدقه پرداخت کنند. حضرت پاسخ دادند که برداشتن چیزهای آسیب‌رسان از سر راه مردم، صدقه است. خیلی از اوقات در حین راه رفتن تکه‌ای چوب، سنگ و یا خرده شیشه‌ای در پیاده‌رو می‌بینیم که ممکن است کسی به آن برخورد کند و آسیب ببیند. یا در خیابان میخ و یا تکه شیشه‌ای افتاده که باعث پنچر شدن لاستیک ماشین می‌شود. اگر این موانع را از سر راه مردم بردارید گویا صدقه داده‌اید.
رسول خدا(ص) در ادامه فرمود: نشان دادن راه به دیگری، سلام کردن و عیادت از بیمار صدقه است. حتما برای شما پیش آمده که کسی آدرس جایی را از شما جویا می‌شود. اگر آدرس را درست به فرد بگویید گویا صدقه داده‌اید. همچنین عیادت از بیمار و سلام کردن و پاسخ آن هم در حکم صدقه دادن است. رسول اکرم(ص) امر به معروف و نهی از منکر را نیز صدقه دانسته‌اند.(1)

پیامبر اکرم(ص) خودداری از هر بدی و انجام هر کار نیکی را صدقه می‌دانند.(2) همچنین نگه داشتن زبان از گناهانی چون غیبت، تهمت و دشنام مثل صدقه دادن است.(3) 

پیامبر اکرم به فردی فرمود به خانه‌ی خویش برو و خانواده خود را مورد توجه و مهربانی قرار ده که ثواب صدقه خواهد داشت


امام صادق(علیه‌السلام) اصلاح میان مردم و کسانی که رابطه‌شان تیره شده را صدقه‌ای معرفی می‌کند که خداوند دوست دارد.(4) حال این اصلاح می‌تواند بین دو دوست، خواهر و برادر، والدین با فرزند، زن و شوهر، دو همکار، بین اقوام و . باشد.
ایشان در جایی دیگر می‌فرماید احترام سواره به پیاده صدقه است. چرا که این ظلم است که سواره به پیاده بگوید برو کنار.(5)
مثلا موتورسواری که در پیاده‌رو حرکت می‌کند، کار حرام مرتکب شده است. چون حق ندارد مردم را در فشار بگذارد. سواره باید به حرمت کسی که روی خط عابر پیاده عبور می‌کند، توقف کند. اما می‌بینیم که ملاحظه افراد پیاده نمی‌شود و رانندگان فکر می‌کنند که دیگران باید از مسیر او کنار بروند، چون حق دارد هر طور که دلش خواست رانندگی کند.

قرض دادن به نیازمند

خداوند در آیه 245 سوره بقره می‌فرماید: من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضا عفه له اضغافاً کثیره؛ كیست كه به خداوند قرض‌الحسنه دهد تا خدا آن را برایش (در وقت پرداخت) چندین برابر فزونتر كند؟!» و خداست كه روزى را تنگ مى‏‌كند و مى‌گسترد، و همه شما به سوى او بازگردانده مى‏‌شوید. اگر به کسی که دچار مشکل شده و به پول نیاز دارد قرض دهی تا مشکلش حل شود گویا صدقه داده‌اید. 

نشر علم به دیگران

پیامبر اکرم(ص) یکی از انواع صدقات را فراگیری دانش و علم و آموزش به مردم بیان می‌کند.(6) هر علمی را که دارید به دیگران نیز بیاموزید، که این نوعی صدقه است. اینطور نیست که اگر چیزی را به کسی یاد بدهی، وقتت تلف می‌شود. انسان باید در یاد دادن، کریم و سخاوتمند باشد و علمی را در نزد خود ذخیره نکند.
برای راهنمایی بندگان خدا و آشنا کردن مردم با فرمول‌های درست زندگی، هر چه تلاش کنید، خداوند نیز بدون حساب به شما یاد می‌دهد و در موقعیت‌هایی که برای شما گرفتاری پیش می‌آید، بدون حساب، بدون استاد و معلم و مطالعه، به شما علم فراوان می‌دهد.

صدقه در قالب کلام نیکو

پیامبر اکرم(ص) در فرازی از توصیه‌ی طولانی‌ای که به جناب ابوذر دارند می‌فرمایند: الْکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ.(7) برای سخن گفتن با یکدیگر از کلمات نیکو، پاکیزه، زیبا و محبت‌آمیز استفاده کنید که صدقه محسوب می‌شود.

ترک بدی و شرارت

رسول خدا(ص) انجام ندادن هر نوع بدی و شرارت نکردن در حق دیگران را صدقه معرفی می‌کند. (8)     

آب دادن به تشنه

امام صادق(ع) بهترین صدقه را، آب دادن و خنک کردن جگر سوزان تشنه می داند. کسی که به انسان یا حیوان لب تشنه جگر سوخته‌ای، آب بنوشاند خداوند در روز قیامت که سایه‌ای جز سایه‌ی خدا نیست او را سایه اندازد.(9)  

کمک به ضعیفان

امام کاظم(ع) توصیه می‌کنند که کمک و یاری رساندن تو به ضعیف و ناتوان از بهترین صدقات است.(10)  

مهربانی با خانواده

امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود که از مردی پرسید: آیا روزه گرفته‌ای؟ عرض کرد: نه. فرمود: مریضی را عیادت کرده‌ای؟ عرض کرد: نه. پیامبر فرمود: جنازه‌ای را تشیع کرده‌ای؟ عرض کرد: نه. فرمود: مسکینی را غذا داده‌ای؟ عرض کرد: نه. فرمود: به خانه‌ی خویش برو و خانواده خود را مورد توجه و مهربانی قرار ده که ثواب صدقه خواهد داشت.(11)
پی‌نوشت:
1- بحارالأنوار، ج۷۵، ص۵۰
2- الخصال، ص ۱۳۴
3- الکافی، ج ۲، ص 114
4- الکافی، ج ۲، ص ۲۰۹
5- وسائل الشیعة، ج ١١، ص ٤٥٩
6- میزان الحكمة، ج ٣، ص٢٠٧٤

مصادیقی برای خوش‌روزی بودن؛

عده‌ای باآگاهی و توانایی موانع جلب روزی را کنار زده و عده‌ای دیگر با انجام کارهایی موانعی را برای رسیدن روزی ایجاد می‌کنند. درست است که روزی را خدا داده و بافراهم کردن زمینه و امکاناتی آن را تقسیم می‌کند اما این ما بندگان هستیم که با تدبیر و انتخاب خود مسیر را انتخاب می‌کنیم.نویسنده : زهرا اجلال گودرزی

افزایش روزی

شما با شنیدن عبارت "فلانی خوش‌روزی است" اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد چیست؟ آیا غیر‌از این است که روزی را در مصداق مادی، پول و ثروت تعبیر کرده‌اید؟
در موضوع رزق و روزی به دو نکته و مبنای مهم و اساسی باید توجه داشت؛ 
1- باور قلبی داشته باشیم روزی دست خداوند بوده و هرکسی هرچه دارد از خدا است.
2- روزی مصادیق زیادی داشته و تنها مادیات را شامل نمی‌شود. مصادیق معنوی و غیرمادی روزی فراوان‌تر و مهم‌تر است.

جریانات اجتماعی از جریان مالی مهم‌تر است، به این معنا که شما در شبکه‌های اجتماعی در ذهن آدم‌ها از خود چه نقشی برجای گذاشته و محبوب چه طیف از افراد هستید، از نفس پول درآوردن مهم‌تر است


مصادیق غیرمادی روزی

1- داشتن محبت خدا و اولیای الهی در دل
یقین داشته باشید وقتی دل ظرف محبت خدا و کسانی که خدا آن‌ها را دوست دارد باشد، روزی است.
2- تمایل داشتن به کار خوب
میل به انجام هرکار نیک و خوبی نعمت و روزی است. این که شما میل به انجام خوبی‌ها دارید؛ دوست دارید به کسی هدیه دهید، دل کسی را شاد کنید، گره کسی را باز کرده و دست کسی را بگیرید، همه این عشق و محبت‌ها روزی است.
3- دوست یا کتاب خوب
اگر دوستی، کتاب، سخنرانی و صحبتی زمینه‌ساز رشد شما شده و انگیزه و آگاهیتان را تقویت کرده، شما بسیار ثروتمند هستید.
4- معلم و راهنمای درست
مراد از معلم و راهنما تنها در حیطه درس و مدرسه نیست. هرکسی که بتواند تغییرات و تأثیرات مثبت و خوبی در کم و کیف زندگی من ایجاد کند، روزی باارزشی است که نباید نادیده گرفته شود.

عوامل افزایش روزی (با وسعت مصادیق که گفته شد)

عده ای  با آگاهی و توانایی موانع جلب روزی را کنار زده و عده‌ای دیگر با انجام کارهایی موانعی را برای رسیدن روزی ایجاد می‌کنند.درست است که روزی را خدا داده و با فراهم کردن زمینه و امکانات آن را تقسیم می‌کند اما این ما بندگان هستیم که با تدبیر و انتخاب خود مسیر را انتخاب می‌کنیم.
- تلاش و کوشش
جهان بر پایه جبر بنا نشده و برای رسیدن به نتیجه مطلوب در هرکاری نیازمند فراهم شدن مقدمات و اسباب و عللی است. در بحث روزی هم داستان به همین منوال است. تلاش و کوشش به شدت جلب‌کننده روزی می‌شود.مراد از تلاش و کوشش، سخت‌کوشی و پرتلاشی بوده و تنها دویدن و خود را خسته کردن نیست؛ تمام اقدامات جسمی، ذهنی، کسب هنر و حتی خلاقیت به خرج دادن برای رسیدن به هدفی کار و تلاش است.بنابراین با سستی و اهمال‌کاری‌های خودتان به عالم شکایت نکنید که چرا من کم‌بهره و کم‌روزی هستم.
- عقل و تدبیر
خیلی از محرومیت‌ها ناشی از بی‌عقلی است. وقتی قرار است کاری انجام شود و شراکتی صورت بگیرد باید سبک و سنگین کرد. آدم‌های جوگیر در همه موضوعات و انتخاب‌هایشان احساسی، دهن‌بین، عجولانه بدون هیچ‌فکر و تأملی عمل می‌کنند. این افراد حتی در انتخاب دوست، با بی‌فکری نه تنها دوستانی را جذب نمی‌کنند، بلکه همه اطرافیان خود را از دست می‌دهند.
م‌کردن یکی از مهم‌ترین عوامل برای افزایش عقل و تدبیر است. جدا شدن از فکر، تأمل و م با افراد متخصص و باتجربه، زمینه‌ساز محرومیت و کم‌ روزی شدن است.
- حسن‌ظن و خوش‌گمانی
تا به حال دیده‌اید کسی از بدگمانی به موفقیتی دست پیدا کند؟ به همه چیز خوش‌گمان باشید. فراموش نکنید که خوش‌گمانی یکی از راه‌های جلب روزی است. به جای این که مرتب از زمان و زمانه، از بیماری و کرونا و . شکایت کنید، به آینده خوش‌بین بوده و امیدوار باشید.
همیشه بدی‌ها را نبینید. اگرهم رفتار بدی از آدم‌ها دیدید، به خودتان تلنگر بزنید که "منم اشکال زیاد دارم، این کار بد فلانی از روی ناآگاهی بوده و ."  برای همه از صمیم قلب خوب بخواهید. بدخواهی برای دیگران به شدت محرومیت‌آفرین است. آدم‌های کینه‌ای و حسود به شدت کم‌روزی هستند. به خداوند خوش‌گمان بوده و باور داشته باشید خدا مهربان است و کارها را درست می‌کند.

خیلی از محرومیت‌ها ناشی از بی‌عقلی است. وقتی قرار است کاری انجام شود و شراکتی صورت بگیرد باید سبک و سنگین کرد. آدم‌های جوگیر درهمه موضوعات و انتخاب‌هایشان احساسی، دهن‌بین، عجولانه بدون هیچ‌فکر و تأملی عمل می‌کنند


- نظم وانضباط
در اهمیت نظم و انضباط همین بس که آخرین سفارش و کلام امیرالمؤمنین علی (ع) توصیه به نظم است. نظم داشتن باعث افزایش روزی، حتی پولدارشدن می‌شود به این‌گونه‌ که وقتی شما در کار و زندگی منظم و متعهد باشید، در ذهن آدم‌ها نام نیک باقی می‌گذارید.
شگی‌ مالی، محرومیت‌آفرین است. گاهی یک کارمند با حقوق پایین به جهت نظمی که در کار دارد، نسبت به یک کاسب شه مالی موفقیت بیشتری بدست می‌آورد.
- خوش‌اخلاقی
در بحث روزی باید توجه داشت که خوش اخلاقی بسیار تأثیرگذار می‌باشد. به عنوان نمونه در مصداق مادی روزی، جریانات اجتماعی از جریان مالی مهم‌تر است، به این معنا که شما در شبکه‌های اجتماعی در ذهن آدم‌ها از خود چه نقشی برجای گذاشته و محبوب چه طیف از افراد هستید، از نفس پول درآوردن مهم‌تر است. یکی از راه‌های زیاد شدن آدم‌های خوب و شبکه اجتماعی اطرافمان مدارا و خوش‌اخلاقی است.
- صداقت
صداقت اثر وضعی داشته و کلید روزی است. از دنیای غرب که به شدت منفعت و سودطلب است شروع می‌کنیم. دنیای غرب همه نوع کاری کرده تا کسب درآمد داشته باشد اما نهایتاً در اخلاق حرفه‌ای و کسب و کار فهمیدند صداقت داشتن با مشتری بسیار تعیین‌کننده بوده و باعث می‌شود مشتری نسبت به او وفادار بماند.(به طور مثال اگر احساس کند برای فروش اسلحه و درآمد نیاز است که میان دو کشور دعوا ایجاد کند این کار را خواهد کرد) 
- شکرگزاری و سپاسگزار بودن
انرژی مثبت به کائنات بازتاب دارد؛ "لئن شکرتم لازیدنکم". در همه شرایط و حالات زندگی ممنون خدا، همسرتان، پدر و مادر و فرزندانتان باشید. غر نزنید، ناله نکنید، آه نکشید هرچند شرایط مطلوب شما نیست اما مواظب باشید که؛ "بدنگوییم به مهتاب اگر تب داریم"

م کردن یکی از مهم‌ترین عوامل برای افزایش عقل و تدبیر است. جدا شدن از فکر، تأمل و م با افراد متخصص و باتجربه، زمینه‌ساز محرومیت و کم‌‌روزی شدن هستند


- جلب دعای دیگران
منظور التماس دعا گفتن به آدم‌ها نیست. با خلق خدا جوری رفتار کنید که آن‌ها از ته دل دعاگویتان باشند. پدر و مادر همیشه دعاگوی فرزند خود هستند اما شما جوری خدمت کرده و پدر و مادرداری کنید که از ته دل همیشه به یادتان بوده و برایتان دعا کنند. یکی از راه‌های مهمی که می‌تواند دعای دیگران را به سمت خود جلب کند، محبت و نیکی کردن بدون توقع است.
- عذرخواهی از خدا
انرژی‌ها در عالم بسیار تأثیرگذار هستند. وقتی کاری انجام می‌دهیم که خدا نمی‌پسندد، موج منفی ایجاد شده و باعث می‌شود کارها گره بخورد و نتیجه مطلوب نداشته باشد. استغفار را ورد روزانه‌تان کنید. احساس ندامت و عذرخواهی موج منفی و بازتاب عمل بد که مانع جلب رحمت خداوند است را از بین می‌برد.بنابراین از خدا زیاد عذرخواهی کنید.
- دعا و درخواست
از خدا جدی، زیاد و مکرر بخواهید. خدا نیت‌ها را می‌داند ولی خودش خواسته که باز او را بخوانیم. این خواستن و دعا حلقه وصل ما با خداوند بوده و خداوند دوست دارد که این ارتباط ایجاد شود.

خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس! می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی. می‌توانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن .حججی

یا رب الحسین علیه السلام
خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد.
خدایا؛ محرم حسین علیه السلام رسید. تاسوعا رسید. عاشورا رسید. محرم ره به اتمام است و من هنوز. خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کرده‌ام که این‎گونه باید رنج و فراق بکشم؟

خدایا می‌دانم. می‌دانم رو سیاهم، پرگناهم.اما. تو را به حسین علیه السلام. تو را به زینب سلام‌ الله ‌علیها. تو را به عباس علیه السلام. خدایا. دیگر بس است. اصلاً بگذار این‌گونه بگویم. غلط کردم. خدایا. بگذر. بگذر از گذشته‌ام. ببخش. باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد.

یا اله العالمین .
ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام داده‌ام.
ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم.
خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه السلام مرا هم مَحرَم کن.
این غلام رو سیاه پر گناه بی ‌پناه را هم پناه بده.
خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم
زنده‌ام به امید دوباره رفتن .
مپسند. مپسند که این‌گونه رنج بکشم.
سینه‌ام دیگر تاب ندارد.
مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟
یعنی بین این همه خوبان رو سیاهی چون من راه ندارد؟

مگر جز این است که حسین علیه السلام هم عباس علیه ‌السلام را برد و هم حُر را. مگر جز این است که هم حبیب رو سفید شد و هم جون؟!
خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس! می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی. می‌توانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن .

می‌توانستی آنقدر وابسته‌ام کنی که نتوانم از داشته‌هایم دل بکنم. اما خدایا، از همه چیز دل بریده‌ام، از زن و فرزندم گذشتم.
دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند. خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر، و این همه را فقط از لطف تو می‌دانم.
پس؛ ای که مرا خوانده‌ای؛ راه نشانم بده .‌

از قرآن بپرسیم

همه ما از کودکی تا به حال همیشه در اتفاقات روزمره جملاتی در مورد شیطان شنیده‌ و یا بکار می‌بریم. مثل لعنت بر شیطون، گوش شیطون کر، شیطون گولش زد و از این قبیل حرف‌ها. این جملات این نکته را به ما القاء می‌کند که گویا شیطان در امور زندگی بشر نقش بسزایی دارد و مسلط است.نویسنده : مهری هدهدیرهایی از وسوسه های شیطان

شیطان به هیچ عنوان بر انسان تسلط ندارد و از آن طرف هم انسان بی‌اختیار نیست بلکه همه کارها را با اختیار و انتخاب خود انجام می‌دهد. سوال این است که چرا شیطان اینقدر بر زندگی ما تاثیر دارد و باعث گناه کردن ما شده آن وقت عذاب و توبیخ از طرف خدا برای ما است؟

چرا شیطان با انسان دشمنی دارد و این همه بغض و کینه از انسان برای چیست؟

قبل از هر چیز علت دشمنی شیطان با انسان را بررسی می‌کنیم. حتما جریان خلقت انسان را شنیده و یا خوانده‌اید که شیطان به واسطه خودبرتربینی؛ که از آتش خلق شده و انسان از خاک(1) از روی تکبر حاضر به سجده در مقابل انسان نشد(2) و به خاطر این نافرمانی از خدا، عبادت 6500 ساله‌اش نادیده گرفته شد و از بهشت رانده شد.(3) از آن زمان شیطان کینه انسان را به دل گرفت و به عزت و جلال خداوند سوگند یاد کرد که اجازه نمی‌دهد آب خوش از گلوی انسان پایین رود و در پی گمراهی اوست تا بدینوسیله از چشم خدا بیافتد. مگر کسانی که در بندگی خدا خالص باشند که دست شیطان به آنها نمی‌رسد.(4)

آیا شیطان بر انسان تسلط دارد و انسان مجبور است که به سخنان او گوش دهد؟

شیطان به هیچ عنوان بر انسان تسلط ندارد و انسان نیز در مقابل دیده‌ها و شنیده‌ها به انجام و یا عدم انجام مختار است. شیطان فقط از راه‌های مختلف به دنبال گمراه کردن و انتقام گرفتن از انسان است. اما بشر در انتخاب، اختیار دارد.

وقتی آیه توبه نازل شد، شیطان فریادی کشید و ناله زد به طوری که تمام بچه شیطان‌ها دور او جمع شدند و احوال او را پرسیدند؟ گفت: آیه‌ای نازل شده که خدا تمام گناهان را می‌بخشد و زحمات ما باطل می‌شود


شیطان از طریق آراستن و زینت کردن گناه(5) و ایجاد وسوسه در درون انسان(6) او را مشتاق به انجام گناه می‌کند. در آیه 22 سوره ابراهیم یکی دیگر از راه‌های گمراه کردن بشر، دعوت به گناه بیان شده که انسان می‌تواند نپذیرد. فریفتن و لغزاندن انسان برای نافرمانی از خدا راه دیگر شیطان است.(7)و(8) شیطان از راه القای درست بودن کاری که غلط است و یا نادرست بودن کاری که صحیح است، سعی در به اشتباه انداختن انسان دارد.(9) در آیه 64 سوره اسراء حربه دیگر شیطان را وعده دروغ دادن به انسان معرفی می‌کند که مثلا اگر فلان کار را انجام دهی پاداش می‌گیری.  

شیطان برای فریب انسان، از چه ابزارهایی استفاده می‌کند؟

شیطان برای این که انسان را به نافرمانی خداوند سوق دهد ابزارهای مختلفی دارد. در آیه 268 سوره بقره در مورد انفاق و صدقه دادن به نیازمندان سخن گفته شده که شیطان به کسی که به دنبال این کار می‌رود وعده می‌دهد که اگر انفاق کنی فقیر و نیازمند می‌شوی و بدینوسیله اجازه انفاق به فرد را نمی‌دهد. خداوند در آیه 120 سوره نساء بیان می‌کند شیطان با ایجاد آرزوهای زیاد و دراز و طولانی، انسان را از فرمانبرداری دور می‌کند و به دنبال رسیدن به آرزوهایش می‌کشاند.
شراب و قمار دو عمل حرام در قرآن کریم است که هر دو عقل را زائل کرده و کارهای غیرمنطقی از انسان طلب کرده و بسیاری از گناهان را مرتکب خواهد شد. شیطان از این دو ابزار به خوبی استفاده می‌کند.(10) یکی دیگر از ابزارهای شیطان برای انحراف انسان، اسراف و ریخت و پاش در همه امور زندگی است از میزان خوردن و خریدن و خوابیدن گرفته تا اسراف در عمر و به بطالت گذراندن آن.(11) خداوند در آیه 168 و 169 سوره بقره یکی از ابزار شیطان را تحریم حلال و تحلیل حرام معرفی می‌کند. به این صورت که عملی را که حرام است را حلال جلوه داده و کاری را که حرام است را حلال نشان می‌دهد و انسان را تشویق به انجام آنها می‌کند.

شراب و قمار دو عمل حرام در قرآن کریم است که هر دو عقل را زائل کرده و کارهای غیر منطقی از انسان طلب کرده و بسیاری از گناهان را مرتکب خواهد شد. شیطان از این دو ابزار برای انحراف انسان به خوبی استفاده می‌کند


ایجاد اختلاف و تفرقه در بین مردم(12)، گسترش تهمت و افتراء در بین مردم(13) و ایجاد شک و شبهه در وجود معاد و پاسخگو بودن و محاسبه اعمال در آنجا(14) از دیگر ابزار شیطان در منحرف کردن انسان مطرح است.

راه‌های مقابله با تهدیدهای پنهان شیطان چیست؟

حال که از میزان دشمنی شیطان با انسان مطلع شده و ابزار و حربه‌های او را شناختیم باید یاد بگیریم که چگونه مقابل شیطان بایستیم و فریبش را نخوریم.

قرآن کریم یکی از راه‌های مقابله با شیطان را توبه از گناهان(15) معرفی می‌کند. چرا که وقتی فردی از گناهش توبه کند و به سمت خدا بازگردد باعث ناامیدی شیطان می‌شود. زمانی که آیه توبه یعنی آیه 52 سوره زمر نازل شد، مبنی بر این که انسان اگر گناهی کند یا ظلمی به خود و دیگران روا دارد و سپس خدا را بخواند و طلب استغفار کند، خداوند تمام گناهان او را می‌بخشد. در این موقع شیطان فریادی کشید و ناله زد به طوری که تمام بچه شیطان‌ها دور او جمع شدند و احوال او را پرسیدند؟ گفت: آیه‌ای نازل شده که خدا تمام گناهان را می‌بخشد و زحمات ما باطل می‌شود.(16)
انسان اگر در یاد و ذکر خدا مداومت داشته باشد و همیشه و همه جا، خود را در محضر خداوند ببیند امکان گناه کردنش خیلی کم می‌شود.(17) انسان باید از سپر تقوا برای مقابله با شیطان بهره گیرد. کسی که تقوا دارد خیلی مراقب و محتاط است. گویا در زمینی که آلوده و گِلی و پر از خار و خاشاک است قدم برمی‌دارد و خیلی دقیق قدم‌هایش را بر زمین می‌گذارد تا آلوده و مجروح نشود. عملکرد تقوا نیز این چنین است که در مورد اعمالی که انجام می‌دهد دقت دارد که آلوده نشود.() در آیه 23 سوره یوسف جریان حضرت یوسف(ع) و زلیخا را بیان می‌کند که زلیخا به وسوسه شیطان پاسخ مثبت داده و به دنبال کام گرفتن از حضرت یوسف(ع) بود که حضرت به خدا پناه برد و خدا نیز راه فرار و نجات را برایش فراهم کرد.

پی‌نوشت‌ها:
1- اعراف، 12
2- بقره، 34
3- حجر، 34
4- ص، 82
5- نحل، 24
6- طه، 120
7- محمد، 25 
8- بقره، 36 
9- انعام، 13 
10- مائده،  91
11- غافر، 43
12- بقره، 208
13- انعام، 112
14- زخرف، 61-62 
15- بقره، 37
16- بحارالانوار، ج 63، ص 241
17- احزاب، 41 
- آل‌عمران، 102

آلرژی؟ سرماخوردگی؟ آنفلوانزا؟ یا کووید 19؟

در شرایطی که بسیاری از ما با ترس و ناشناخته‌های بیماری همه‌گیر ویروس کرونا دست و پنجه نرم می‌کنیم، با هر خارش گلو، آبریزش بینی یا سرفه به شک می‌افتیم که آیا دچار ویروس کرونا شده‌ایم یا بیماری دیگری؟نویسنده : مریم مرادیان نیریسرماخوردگی
در حال حاضر، همه‌ی ما می‌دانیم که کووید 19، بیماری ناشی از ویروس کرونا، می‌تواند علائم شدید و تهدیدکننده‌ای برای زندگی‌مان ایجاد کند، اگرچه اکثر افرادی که به آن مبتلا هستند نوع خفیف تا متوسط آن را تجربه می‌کنند.
این روزها با نزدیک شدن فصل پاییز بیشتر افراد دچار آلرژی و حساسیت‌های پاییزه می‌شوند و سرماخوردگی و آنفلوانزا هم مانند سالیان قبل، که کرونایی هم وجود نداشت، رایج و در راه است، برای همین تشخیص این بیماری‌ها از هم و همچنین از کرونا بسیار مهم است و به درمان سریع‌تر و بهتر آن‌ها کمک می‌کند. پس باید به علائم بیماری‌تان دقت داشته باشید. در ادامه، علائم اصلی این بیماری‌ها را توضیح داده‌ایم.

آیا علائم شما با کووید 19 مطابقت دارد؟

در ابتدای همه‌گیری، تاریخچه سفر شما سرنخ‌های مهمی را ارائه می‌داد، اما این موضوع الان دیگر کاربردی ندارد؛ زیرا ویروس کرونا در جامعه‌ی ما گسترش یافته است.
علائم کلیدی
علائم شایع و گاهی شدید کووید 19 شامل: تب، سرفه و تنگی نفس است.
دو علامت شایع دیگر خستگی و کاهش اشتها است. به ندرت ممکن است افراد دچار اسهال، حالت تهوع و یا استفراغ هم شوند. برخی از افراد ممکن است حس بویایی یا چشایی خود را از دست بدهند. تعداد قابل‌توجهی از افراد هم علائمی را تجربه نمی‌کنند (حتی ممکن است ویروس کرونا داشته باشید و تب هم نکنید). معمولا علائم در طی پنج روز پس از مواجهه ظاهر می‌شوند، اما ممکن است 14 روز طول بکشد.
به خاطر داشته باشید بیشتر افرادی که به کووید 19 مبتلا می‌شوند می‌توانند در خانه بهبود یابند. در صورت مبتلا شدن به مراکز کنترل و پیشگیری کرونا مراجعه کنید تا شما را راهنمایی کنند که چه کارهایی باید انجام دهید. با این حال، اگر علائم شما نگران‌کننده یا شدید است، با پزشک یا بیمارستان نزدیک محل خود تماس بگیرید یا با بخش بهداشت محلی خود م کنید تا در صورت وم سریعاً مورد ارزیابی قرار بگیرید.
چگونه می‌توانم مطمئن شوم که کووید 19 دارم؟
اگر نگران علائم هستید، با پزشک یا خانه بهداشت محل خود تماس بگیرید تا بفهمید که آیا نیاز است آزمایش بدهید و آیا آزمایشگاهی در نزدیکی شما وجود دارد یا خیر. آزمایش‌ها و تست‌های مختلفی در این زمینه وجود دارند.

آیا علائم شما با آلرژی مطابقت دارد؟

پاییز با ریزش برگ‌های درختان و تغییرات آب و هوا و وجود گرد و غبار، برای بسیاری از ما آلرژی‌زا است.
علائم کلیدی
دو شاخص قوی نشان‌دهنده‌ی آلرژی هستند: یکی این که قبلا هم سابقه‌ی آلرژی داشته‌‌اید و دیگری این که خارش جزو علائم اصلی شما باشد.
افراد مبتلا به آلرژی غالباً دچار خارش چشم، خارش بینی و عطسه می‌شوند و علاوه بر این‌ها ممکن است دچار علائمی مانند آبریزش و گرفتگی بینی، گلودرد و یا سرفه به دلیل ترشحات پشت حلق نیز شوند.
چگونه می‌توانم مطمئن شوم که آلرژی دارم؟
بهترین روش برای تشخیص آلرژی استفاده از آزمایش پوستی در مطب متخصص آلرژی است. اگر مصرف داروهایی مانند آنتی‌هیستامین‌های بدون نسخه و یا اسپری‌های استروئیدی بینی در سال‌های گذشته برایتان مفید بوده است، این اطمینان خاطر وجود خواهد داشت که علائم شما با این داروها بهبود یابد، و به این نتیجه برسید که علائم شما به دلیل آلرژی‌های فصلی بوده است البته هرکسی آلرژی دارد می‌داند که آلرژی ممکن است حتی ماه‌ها ادامه پیدا می‌کند، بنابراین جدول زمانی نیز می‌تواند سرنخ مفیدی باشد.

دو شاخص قوی نشان‌دهنده‌ی آلرژی هستند: یکی این که قبلا هم سابقه‌ی آلرژی داشته‌‌اید و دیگری این که خارش جزو علائم اصلی شما باشد


آیا علائم شما با سرماخوردگی مطابقت دارد؟

سرماخوردگی همیشه بوده و در طی این بیماری همه‌گیر نیز رایج است.
علائم کلیدی
علائم سرماخوردگی معمولا شامل آبریزش بینی، گرفتگی بینی، گلودرد، سردرد و به طور کلی احساس ناخوشی است. سرفه خفیف به دلیل وجود ترشحات پشت حلق و عطسه ممکن است اتفاق بیفتد؛ اما احتمال خارش در آن کم است. علائم جدی‌تر، مانند تب و تنگی نفس، علائم کلاسیک سرماخوردگی نیستند و اگر تبی هم وجود داشته باشد خیلی کوتاه مدت است.
چگونه می‌توانم مطمئن شوم که سرما خورده‌ام؟
سرماخوردگی معمولا با ارزیابی علائم و بدون آزمایش تشخیص داده می‌شود. داروهای بدون نسخه برای سرماخوردگی اغلب می‌توانند به کنترل علائم کمک کنند. سرماخوردگی تقریباً بعد از یک هفته از شروع علائم برطرف می‌شود.

آیا علائم شما با آنفلوانزا مطابقت دارد؟

فصل آنفلوانزا در پیش است؛ بنابراین تشخیص آن از کرونا یکی از چالش‌های پیش رو در روزهای آتی است.
علائم کلیدی
آنفلوانزا با تب، لرز، درد عضلانی و خستگی مشخص می‌شود. برخلاف سرماخوردگی معمولی که شروع آن تدریجی است، آنفلوانزا به طور ناگهانی بروز می‌کند. مثل سرماخوردگی معمولی می‌تواند علائم خفیف‌تری مانند آبریزش بینی، گلودرد و سردرد داشته باشد. استفراغ و اسهال در بزرگسالان غیرمعمول است، اما ممکن است در کودکان اتفاق بیفتد.
چگونه می‌توانم مطمئن شوم که به آنفلوانزا مبتلا شده‌ام؟
آنفلوانزا بر اساس آزمایش سواپ انجام می‌شود که توسط پزشک تشخیص داده می‌شود. داروهای تجویز شده به شرط این که خیلی زود شروع شوند می‌توانند مدت زمان علائم آنفلوانزا را محدود کنند. واکسن آنفلوانزا نیز یک قسمت مهم در پیشگیری است. مدت زمان علائم تقریباً یک هفته است که بهبود آن حدود پنج روز اتفاق می‌افتد.

هنوز مطمئن نیستید که علائم شما به خاطر چیست؟

جدول زیر می‌تواند برایتان مفید باشد. با این حال، اگر نگران این هستید که علائم شما به دلیل کووید 19 باشد، عاقلانه است که با پزشک خود م کنید و در صورت نیاز تست کرونا دهید.

علائمکروناویروس (COVID-19)
علائم از خفیف تا شدید
سرماخوردگی
(شروع تدریجی علائم)
آنفلوانزا
(شروع ناگهانی علائم)
آلرژی
(شروع ناگهانی علائم)
آسم
(شروع تدریجی یا ناگهانی علائم)
مدت زمان علائم
7-25 روز کمتر از 14 روز 7-14 روز چندین هفتهمی‌تواند سریع شروع شود یا چند
ساعت یا بیشتر طول بکشد*
سرفهرایج
(معمولاً خشک)
 رایج
(خفیف)
 رایج
(معمولا خشک)
 نادر
(معمولاً خشک مگر این که باعث
آسم شود)
 رایج
(می‌تواند خشک یا مرطوب باشد)
خس‌خس سینهندارد ندارد** ندارد** ندارد** رایج
تنگی نفسگاهی اوقات ندارد** ندارد** ندارد** رایج
درد قفسه سینهگاهی اوقات ندارد** ندارد** ندارد** رایج
تنفس سریعگاهی اوقات ندارد** ندارد** ندارد** رایج
عطسهندارد رایج ندارد رایج ندارد***
آبریزش بینینادر رایج گاهی اوقات رایج ندارد***
گلودردگاهی اوقات رایج گاهی اوقات گاهی اوقات
(معمولاً خفیف)
 ندارد***
تب رایج در صورت وجود،
کوتاه‌مدت است
 رایج ندارد ندارد
احساس ضعف و خستگی گاهی اوقات گاهی اوقات رایج گاهی اوقات گاهی اوقات
سردرد گاهی اوقات نادر رایج گاهی اوقات
(مرتبط با دردهای سینوسی)
 نادر
بدن‌درد گاهی اوقات رایجرایج ندارد ندارد
اسهال و استفراغ گاهی اوقات نادر گاهی اوقات ندارد ندارد
لرز گاهی اوقات ندارد گاهی اوقات ندارد ندارد
کاهش حس چشایی و بویایی گاهی اوقات نادر نادر نادر ندارد
علائم شما ممکن است متفاوت باشد (اطلاعات هنوز در حال تکمیل شدن هستند)
اگر داروهای سریع‌الاثر شما در بهبودی آسم‌تان به شما کمکی نکرد حتماً با پزشکتان م کنید یا بلافاصله به مراکز درمانی مراجعه کنید.
** آلرژی، سرماخوردگی و آنفلوانزا می‌توانند باعث آسم شوند که در این صورت ممکن است تنگی نفس، درد قفسه سینه و تنفس سریع را نیز تجربه کنید. فقط کووید 19 است که به‌تنهایی با تنگی نفس همراه است.
*** اگر به آسم آلرژیک مبتلا باشید، ممکن است همزمان علائم آسم و آلرژی را تجربه کنید.
منابع: CDC, WHO

اگر فکر می‌کنیم کسی هستیم برتر به واسطه چهار سرتیتر و یا عنوان علمی در ظاهر بیشتر دانستن و یا قیام و قعود برتر و یا تلفظ بهتر دو سه کلمه انگلیسی و یا . این خاطره را از علامه جعفری داشته باشیم که می‌فرمایند: عقلتان را تعطیل و تسلیم كسی نكنید هر چقدر هم طرف بزرگ باشد!علامه جعفری

علامه جعفری: روزی طلبه فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. دیدم جوان مستعدیست كه استاد خوبی نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بدیع داشت كه بی پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنید، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنكی یافته باشد.

خواهش كرد برایش درسی بگویم و من كه ارزش این آدم را فهمیده بودم، پذیرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، دیدم فریفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی یافته بودم كه برایش خطر داشت! هرچه كردم، این حالت درو كاسته نشد. می‌دانستم این شیفتگی، به استقلال فكرش صدمه می‌زند. تصمیم گرفتم فرصت تعلیم را قربانی استقلال ضمیرش كنم.
روزی كه قرار بود برای درس بیاید، در خانه را نیم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركات كودكانه كردم. دیدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در دقایقی با شگفتی مرا نگریست. با هیجان بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشید و بی یک كلمه رفت كه رفت!
اینجا كه رسید، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدمات فكری و فرهنگی به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، امید دارم. یكی همین دوچرخه بازی آن روز است!
درس استاد آن شب آن بود كه دنبال آدم‌های بزرگ بگردید و سعی كنید دركشان كرده از وجودشان توشه برگیرید. اما مرید و واله كسی نشوید. شما انسانید و ارزشتان به ادراک و استقلال عقلتان است. عقلتان را تعطیل و تسلیم كسی نكنید. آدم كسی نشوید، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.


اربعین حسینی نیز جریانی بیدار ساز در راستای احیای فرهنگ عاشورا و حرکتی رسانه ای برای ابراز دوستی و پیمان باخاندان عصمت و طهارت و ابراز برائت و دشمنی با دشمنان ائمه اطهار(علیهم السلام) است.استراتژی و سند چشم انداز اربعین حسینی

اربعین حسینی در امتداد عاشوراهما

ن طور که عاشورای حسینی دارای فلسفه، اهداف و پیام ها و درس های جاودان و ماندگاری برای تاریخ بشریت به شمار می آید، اربعین حسینی نیز موضوعی است که دقیقاً در امتداد جریان فرهنگی و مذهبی عاشورا قرار دارد، چرا که در واقع اربعین حسینی ابزاری برای جریان سازی پیام های معرفتی، فرهنگی و ی عاشورا به حساب می آید، عاشورا نباید در عاشورا باقی می ماند، از اینرو اربعین به عنوان حرکت جریان ساز رسانه ای زمینه زنده ماندن و پویایی نهضت حسینی و همچنین پرورش پیام ها و اهداف والای حرکت سید الشهدا(علیه السلام) را در طول تاریخ فراهم کرد.

 

استراتژی و سند چشم انداز اربعین حسینی

اربعین حسینی را با توجه به نکات معرفتی موجود در اسناد اسلامی می توان از دو زاویه مشخص مورد بررسی و تأمل قرار داد، یکی موضوع زیارت جابربن عبد الله انصاری و ضرورت با امام حسین(علیه السلام) بودن و یک زاویه دیگر نگاه معصومانه به این جریان فرهنگی است، این دو نگاه در واقع برگرفته از دو متن زیارتی  اربعین حسینی است، زیارتی که جناب جابر انجام می دهند و عبارتی را در زیارت سید شهدا بیان می دارند و زیارتی از ناحیه امام صادق(علیه السلام) نقل شده است. در زیارتی که از جناب جابر نقل می شود، تنها سخن از امام حسین(ع) است و عهد و پیان بستن با ایشان، ولی آنچه در زیارت منسوب به امام صادق(ع) در منابع روایی نقل شده در بردارنده مفاهیم و مضامینی بلند و معنا دار است، معارفی که لحنی متفاوت با زیارت جابر دارد؛ چرا که در یک سوم پایانی آن سخن از شاخص ها و مؤلفه هایی می کند که گویای سند چشم انداز و راهبردی اربعین حسینی است.

1-نظام اجتماعی بر پایه ولایت مداری
اصل و اساس جریان عاشورا حرکتی فرهنگی و نهضتی بیدارساز برای برپایی حکومت و جامعه ای اسلامی بود، حرکتی که به دنبال براندازی جریان طاغوت و استبکار در سال 61 هجری بود، حرکتی که می خواست در برابر طاغوت زمان ایستادگی نماید و جریان استبدادی و نامشروع آن را در جامعه خنثی و بی اثر نماید، نهضتی که به دنبال احیای سنت نبوی بود و می خواست احکام الهی را در جامعه پیاده نماید.[1] نهضت الهی و قرآنی که می خواست به امت اسلامی بیاموزد که نباید در جامعه اسلامی به دستگاه جور تکیه کرد و باید در جهت اصلاح آن قدم برداشت.[2]

 اربعین حسینی نیز جریانی بیدار ساز در راستای احیای فرهنگ عاشورا و حرکتی رسانه ای برای ابراز دوستی و پیمان باخاندان عصمت و طهارت و ابراز برائت و دشمنی با دشمنان ائمه اطهار(علیهم السلام) است؛ کما اینکه در فرازهایی از زیارت اربعین حسینی این چنین می خوانیم: اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ‏؛[3] پروردگارا من تو را گواه مى ‏گیرم که من دوست آن حضرت و دوست دوستداران او هستم و دشمن با دشمنان او.» در واقع از این فراز زیبای اربعین می توان استراتژی نظام اجتماعی بر پایه ولایت را فهمید، أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَهُ» نظامی که هیچ گونه سازش و دوستی با نظام سلطه و کفر را ندارد. عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ»
بعد از باور و اقرار به حقانیت ائمه اطهار(علیهم السلام) در زیارت اربعین و ایمان به برپایی حکومت صالحان، حال زائر حسینی باید خود را متعهد به آرمان ها و اهداف والای این ذوات مقدسه نماید و در جهت برپایی آن حقیقت انکار ناپذیر تلاش نماید و خود و دیگران را از بی تحرکی، بی تفاوتی، خنثی بودن، برحذر دارد.
2- اربعین سکولار و خنثی ممنوع!
در سند چشم انداز اربعین حسینی و اصول راهبردی آن زائر حسینی تعهد می دهد که در برابر نظام سلطه خنثی و راکد عمل ننماید، بلکه باید پیام عاشورا که همان حرکت در جهت اصلاح جامعه اسلامی است را دریافت کرده و در راستای آن گام برداشته و خود را تابع و تسلیم فرامین انسان ساز ایشان نماید، از این رو در فرازهای این زیارت ارزشمند می خوانیم: وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ‏ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّکُمْ‏؛[4] و قلبم تسلیم قلب پاک شما و همه کارم پیرو امر شماست و یاریم تا خدا اذن دهد براى شما مهیا است پس البته با شما هستم نه با دشمنان شما.» بر اساس این فراز از زیارت اربعین حسینی باید در محافل عزاداری منتسب به غرب که خیمگاه آنها محفل رسانه های غربی و استکباری است و تیغ و قمه آنها را انگلیس، و کفن سفید آنها را آمریکا تأمین می کند و نوع خاص و غیر متعارف عزاداری آنها را رسانه های غربی در شبکه های ماهواره ای بازنشر می کنند، شک کرد.
                                                                                                                       
3-اعتقاد و باور به برپایی حکومت مهدوی و رهبری صالحان
یکی از عناصر مهم و کلیدی در سند چشم انداز اربعین حسینی اشاره به موضوع مهدویت و برپایی حکومت صالحان است، در واقع در هندسه و فرازهای زیارت اربعین رویکرد آینده گرایانه مورد توجه قرار می گیرد، آینده ای که قرار است بر مدار اهل بیت عصمت و طهارت اداره شود.وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی‏؛[5] و شهادت مى‏ دهم که من به امامت و حقانیت شما ایمان و به رجعت شما یقین دارم و در شروع به آیین و ختم کارم.»  بنابراین فرهنگ سازی عاشورایی و فرهنگ سازی اربعینی، ریشه در سیره و سنت امامان معصوم دارند، که سند چشم انداز مشترک برای هر دو رویداد به شمار می آید. در حقیقت اربعین حسینی طرحی کوتاه مدت برای راهبردی بلند مدت است، در حقیقت وقتی گفته می شود تشیع بر دو بال سرخ عاشورا و سبز مهدوی استوار است، عنصر و رویدادی که حلقه وصل و زمینه پیوند بین این دو را برقرار می کند زیارت اربعین است؛ چرا که اربعین به عاشورا امتداد می دهد.[6]
 
جمع بندی و سخن آخر:  تعهدی جامع و انتظاری پویا
بعد از باور و اقرار به حقانیت ائمه اطهار(علیهم السلام) در زیارت اربعین و ایمان به برپایی حکومت صالحان، حال زائر حسینی باید خود را متعهد به آرمان ها و اهداف والای این ذوات مقدسه نماید و در جهت برپایی آن حقیقت انکار ناپذیر تلاش نماید و خود و دیگران را از بی تحرکی، بی تفاوتی، خنثی بودن، برحذر دارد، انتظار پویا و سازنده در سایه تعهد قلبی و عملی به آموزه های اصیل اسلامی و همچنین اصلاح سبک زندگی بر مدار اهل بیت(علیهم السلام) میسر می شود.وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ‏؛ و قلبم تسلیم قلب پاک شما و همه کارم پیرو امر شماست و یاریم تا خدا اذن دهد براى شما مهیا است.»
 
پی نوشت:
[1].تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏6، ص113. فرازی از زیارت اربعین  وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلاَلَةِ؛و خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و حسرت و گمراهى نجات دهد.»
[2]. سوره مبارکه هود، آیه 113.وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب مى‌شود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ و یارى نمى‌شوید.»
[3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص788.
[4]. همان.
[5].إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏2، ص591.
[6]. ر.ک: محمد رضایی آدریانی، درآمدی بر چیستی و چرایی حماسه عیم اربعین حسینی، ص 73.

اربعین تجلی امت واحده اسلامیاربعین یکی از ابزارهای بسیار مفید

 در زدایش این مسئله در میان امت اسلامی است. زیرا تمام زائران

 حسینی هرچند از ملیت ها و قومیت های متعدد، در

 موج وسیع محبت حسینی قرار گرفته و همگی

 یک پیکره واحد را در قالب زیارت ایجاد می نمایند؛ پیکره ای که با نام و 

رنگ واحد تنها نام و راه سیدالشهدا(علیه السلام)

 را اعلام نموده و رنگ های دیگر در آن رخ می بازند.اربعین تجلی امت واحده اسلامی

مقدمه

قرآن کریم آموزه امت واحده اسلامی را در آیات وحی به مسلمانان آموخته و از آنان میخواهد که در راستای این هدف، به ریسمان الهی متمسک باشند. در حالی که امت اسلامی از صدر اسلام تا کنون، گرفتار اختلافات و تفرقه های گوناگونی بوده است. امروزه نیز موانع متعددی مثل جریان استعمار از بیرون و جریانهای تکفیری، جریان تشیع انگلیسی و قومیت گرایی در درون امت اسلامی، مانع شکل گیری امت واحده اسلامی است. در حالی که زیارت اربعین با ویژگیهای خاص خود بستر مناسب زدایش هرگونه اختلاف و تفرقه در میان مسلمانان و زمینه تقویت مفهوم امت واحده در افق پیش روی امت های اسلامی است.

 

وحدت محور نظام توحیدی

نظام آفرینش جهان هستی مبتنی بر توحید بنا گردیده است. تمام موجودات عالم آیات و نشانه های پروردگار احد و واحد هستند. فلسفه نبوت و ارسال انبیاء در میان جامعه بشری نیز زدایش اختلافات میان مردم بیان گردیده[1] تا آنان به سوی وحدت حرکت کنند. قرآن کریم پس از بیان احوالات پیامبران الهی، به جامعه اسلامی می فرماید: ان هذه امتکم امه واحده».[2] این پیامبران بزرگی که به آنها اشاره شد، همه یک امت واحد بودند. برنامه آنها یکی و هدف و مقصد آنها نیز یکی بوده است؛ هرچند با اختلاف زمان و محیط، دارای ویژگی ها و روش ها و به اصطلاح تاکتیک های متفاوت بودند اما همه در نهایت امر در یک خط حرکت داشتند؛ همه آن ها در خط توحید و مبارزه با شرک و دعوت مردم جهان به یگانگی و حق و عدالت گام بر می داشتند.[3] 
اربعین تجلی امت واحده اسلامی


تعریف امت

امت را به معنای جماعتی دانسته اند که در مسیر واحدی باشد.[4] بر این اساس، امت اسلامی به جهت آن که در اهداف دینی و مناسک شریعت همسو و همراه هستند را یک امت می دانیم؛ اما این امت از تاریخ صدر اسلام به علل مختلفی دچار اختلاف و تفرقه و شکاف های درون اجتماعی گردیده است. مسائل ی و قضایای مربوط به جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، مسائل فقهی و پیدایش مکاتب مختلفی که با جدایی امت از مکتب اهل بیت ایجاد گردید، منازعات کلامی و دیدگاه های متفاوتی که پیرامون مسائل اعتقادی میان مسلمانان به وجود آمد، همگی اسباب اختلاف میان مسلمانان را در دوره های مختلف تاریخی رقم زده است. این موضوع چنان ابعاد شدیدی پیدا کرده که در تمام ادوار تاریخ اسلام، نوعی از منازعه میان گروه های اسلامی را به دنبال داشته است. گاهی نزاع فکری، گاهی نزاع ی و گاهی جنگ و درگیری های نظامی که میان گروه های مسلمان روی داده است.
 
این در حالی است که کتاب وحی به صراحت جمیع» مسلمانان را به تمسک به ریسمان الهی توصیه نموده و آنان را از تفرقه و اختلاف پرهیز داده است.[5] از دیگر سو رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در بیان راهبردی و راهگشا، قرآن و عترت را به عنوان دو گوهری که مایه رهایی مسلمانان از گمراهی هستند، معرفی نموده است.[6]
 

موانع و اامات امت واحده

در جهان معاصر جهان اسلام از بیرون و درون با معضلات جدی و حادی مواجه است که شکل گیری امت واحده اسلامی را دچار مشکل نموده است. از بیرون جریان استکبار سالها است می کوشد کشورهای اسلامی را چونان گذشته مستعمره خویش نگاه دارد و مسلمانان را برده خود نگه دارد و هرگونه زمینه پیشرفت و استقلال را در سرزمینهای اسلامی بزداید. از درون نیز بسیاری از حکام کشورهای اسلامی، با پذیرش این مسئله خود را وابسته و وامدار بیگانگان کرده و بلکه فراتر از آن، امکانات و داشته های ملی خود را در خدمت دشمنان اسلام قرار داده اند؛ به گونه ای که حتی رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت شناخته و رسماً و علناً از آن حمایت می کنند.
 
در چنین شرایطی آن چه مسلمانان به شدت به آن احتیاج دارند، عناصر و عواملی است که بتواند شکافهای درونی میان آنان را زدوده و ایشان را در اهداف مشترک خود همداستان سازد. قطعا قرآن کریم مهمترین عاملی است که در این راستا کارآمد است و با محتوای جامع و کامل خود، راهگشای بسیاری از اختلافات میان امت اسلامی است. 
اربعین تجلی امت واحده اسلامی


اربعین نقطه مشترک امت واحده

اما غیر از کتاب خدا، اهل بیت دیگر عامل وحدت بخش در میان امت اسلامی هستند. هرچند اکثریت مسلمانان به ولایت و امامت اهل بیت(علیهم السلام) معتقد نیستند، اما محبت اهل بیت(علیهم السلام) عنصر مشترک میان تمام مسلمانان است و در این میان محبت سیدالشهدا(علیهم السلام) با توجه به روایات نبوی در فضائل آن امام، به طور خاص قابل توجه است. اربعین که میعادگاه محبان اهل بیت(علیهم السلام) در تمام طول سال است، به معنای واقعی کلمه می تواند تجلی امت واحده اسلامی باشد. اربعین که جمله زیبای حب الحسین یجمعنا» را چند سالی است به عنوان شعار خود در فضای رسانه­ ای و اجتماعی دارد، می تواند بستر اجتماع امت اسلامی علیرغم تفاوت های ملیتی، مذهبی و قومیتی باشد.
 
اما امت واحده همچنان که پیش از این بیان گردید، نیازمند تبیین یک هدف مشترک میان آحاد امت است. این هدف در شرایط فعلی در زیارت سیدالشهدا در یک مقطع زمانی خاص و خدمات رسانی به زائران در این ایام خلاصه می شود؛ در حالی که چالش های موجود جهان اسلام، اامات مهم تری را بر نخبگان مسلمان و ت گذاران و مسئولان این همایش عظیم ایجاب می نماید.
 

تکفیری گری و تقابل آن با امت واحده

یکی از چالش های موجود در جهان اسلام، مسئله تکفیر و اندیشه تکفیری است که با مفهوم امت واحده تعارض کامل دارد. جریان های تکفیری رایج در میان مسلمانان که از اندیشه وهابیت تغذیه شده و با تفکر سلفی گری رشد یافته اند، مانع جدی شکل گیری امت واحده هستند. در حالی که مسلمانان و محبان اهل بیت در سایه اربعین می توانند موضع یکپارچه ای در قبال خط روشن اسلامیت لحاظ نمایند و به طور رسمی اعلام کنند که تکفیر دیگر مسلمانان به علت تفاوت مذهبی و فرقه ای، از دیدگاه عموم مسلمانان مردود است. اگر زائران اربعین بتوانند در پرتو زیارت چنین پیامی را به صورت گسترده اعلام کنند، زمینه هرگونه جنایت و کشتار و ناامنی از کشورهای اسلامی برچیده خواهد شد و بستر شکل گیری امت واحده در قالب امنیت به وجود آمده تحصیل خواهد گردید. 
اربعین تجلی امت واحده اسلامی


تشیع انگلیسی در تضاد با امت واحده

از دیگر سو جریان موسوم به تشیع انگلیسی که با اتکاء به پیشتیبانی مالی و رسانه ای دولت های استکباری، اقدام به اهانت به مقدسات اهل سنت می نماید، دیگر چالشی است که به طور جدی به مفهوم امت واحده اسلامی آسیب می رساند. این جریان هم تامین کننده خوراک دشمنی جریان های تکفیری با شیعیان و محبان اهل بیت(علیهم السلام)  بوده و از سوی دیگر هرگونه زمینه تقریب میان مذاهب اسلامی را از بین می برند. متاسفانه این جریان ها در راهپیمایی اربعین حضور فعال داشته و اندیشه انحرافی خود را در میان محبان اهل بیت(علیهم السلام)  ترویج می کنند. در حالی که مسلمانان باید آگاه باشند که چنین تفکری از تفکر اصیل شیعی به دور بوده و شیعیان به هیچ فردی از مذهب خود اجازه توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی نمی دهند. اگر چنین اتفاقی بیفتد و جریان تشیع انگلیسی به طور کامل در میان مسلمانان به انزوا کشیده شود، یکی از موانع جدی تحقق امت واحده اسلامی برطرف خواهد گردید.
 

نفی قومیت گرایی در اربعین

دیگر مانع جدی و قدیمی تحقق امت اسلامی که اربعین می تواند در آن تاثیرگذار باشد، اندیشه قومیتی و ملیتی در میان ملل اسلامی است. دشمنان اسلام از سال ها پیش کوشیده اند تا با ترویج اندیشه جدایی قومیت ها از یکدیگر، ارزش های اسلامی را به حاشیه برده و ارزش های قومی را جایگزین آن کنند. رواج اندیشه قومیت پرستی و ملیت گرایی و به اصطلاح ناسیونالیسم که به صورت های پان عربیسم، پان ایرانیسم، پان ترکیسم و غیره در کشورهای اسلامی با وسوسه استعمار تبلیغ گردیده و قطعه قطعه کردن سرزمین اسلامی به صورت کشورهای کوچک و قهراً رقیب، همه برای مبارزه با اندیشه ریشه کن کننده استعمار یعنی اتحاد اسلامی و امت واحده اسلامی بوده و هست.[7]
 
حال اربعین یکی از ابزارهای بسیار مفید در زدایش این مسئله در میان امت اسلامی است. زیرا تمام زائران حسینی هرچند از ملیت ها و قومیت های متعدد، در موج وسیع محبت حسینی قرار گرفته و همگی یک پیکره واحد را در قالب زیارت ایجاد می نمایند؛ پیکره ای که با نام و رنگ واحد تنها نام و راه سیدالشهدا(علیه السلام) را اعلام نموده و رنگ های دیگر در آن رخ می بازند. این خاصیت حرکت حسینی است که قومیت های مختلف را فارغ از تعلقات نژادی، زبانی و محلی بر محور خود گرد هم آورده و باعث می شود پیام واحدی از این حرکت واحد به جهان اعلام گردد.
 

حرف آخر

نکته پایانی آن که برنامه ریزان و تگذاران این حرکت عظیم می توانند در راستای عینی سازی امت واحده، هر سال برای این پویش میلیونی مردمی، شعار واحدی از جملات و گفتارهای سیدالشهدا برگزیده و آن را به عنوان شعار مشترک تمام زائران حسینی از هر ملیت و مذهب، اعلام نمایند تا بدین وسیله هم نهضت حسینی در میان زائران حسینی ترویج شده و هم این حرکت در ابعاد جهانی هویت روشنتری پیدا نماید. آنگاه همین موضوع در قالب بیانیه مشترک تمام گروههای مردمی حاضر در اربعین اعلام گردد.


پی‌نوشت:
[1] . بقره 213
[2] . انبیاء 92
[3] . تفسیر نمونه ج 13 ص 497.
[4] . ترجمه تفسیر مجمع البیان ج 16 ص 161
[5] . آل عمران 103
[6] . کافی ج 1 ص 294
[7] . شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 24 ص 41.

از سند 2030 تا آقامیری؛ چرا باورپذیری شایعات در فضای مجازی ساده شده‌؟!

بزرگترین اتفاق دهه محرم امسال و تصویر ماندگار آن با خاک یکسان می‌شود یا فعلا فراموش می‌شود یا کسی درباره‌اش حرف نمی‌زند. چرا؟نویسنده : کمیل خجسته باقرزادهفضای مجازی، سواد رسانه - ماه محرم  - سند 2030
۱. رهبر انقلاب چندی پیش فرمودند ۲۰۳۰ در برخی‌جاها در حال اجراست و کمتر از چند روز بعدش این داستان جلد کتاب اول و قرآن در میاد که ۲۰۳۰ اینجوریست و این هم نمادش!

پشت سرش باز یک موج دیگر راه می‌افتد که چماق‌ داران دختر را از جلد کتاب‌ها برداشته‌اند و چنین است و چنان.

و پشت سرش وزارت طفلکی آموزش و پرورش یک بیانیه‌ی دو بندی می‌دهد که در بند اولش بگوید ما بیست سی نیستیم و در بند دومش اثبات کند ما متحجر نیستیم و دختران سرزمینمان چنین‌اند و چنان.

یعنی یک بیانیه برای دو موضوع متضاد درباره‌ی یک جلد کتاب درسی. جالب نیست؟!

واقعا هشدار ۲۰۳۰ مدنظر رهبری این بود؟! واقعا کسی بخواهد آن سند را در کشور پیاده کند می‌آید یک کتاب قرآن را از جلد برمی‌دارد؟! به همین مبتذلی؟! چرا و چه‌گونه آن حرف‌ها به این تقلیل یافت؟! اگر کسی می‌خواست آن بحث‌های رهبری در خصوص منطق انسان‌سازی را در دیدار آموزش و پرورش منحرف کند این یکی از بهترین طرح‌های رسانه‌ای بود که‌ می‌شد اجرا کند.

۲. دهه‌ی پر آزمایش محرم امسال با افتخار تمام می‌شود. اما در رسانه این هشتگ #آقامیری است که اوج می‌گیرد که لایکش چنین است و چنان.
حالا چه آن کارشناس سابق بی‌بی‌بی‌سی که در لندن نشسته این را مسئله‌اش می‌کند و چه آنی که در تهران نشسته است. و بعد آقای #پناهیان است که آن‌جور تخریب می‌شود.

و بزرگترین اتفاق دهه امسال و تصویر ماندگار با خاک یکسان می‌شود یا فعلا فراموش می‌شود یا کسی درباره‌اش حرف نمی‌زند.
و شبکه اجتماعی روی این‌ها اسکی می‌رود.

۳. دهه شصت هواپیماها و موشک‌های بعثی تا مدت‌ها در آسمان ایران ترک‌تازی می‌کردند. مردم سر به آسمان می‌دوختند تا ببینند آن شی روی هوا کی و کجا فرود خواهد آمد و که و چه را بی‌خانمان خواهد کرد؟! تا اینکه طهرانی‌مقدم‌ها آسمان امنیت را به مردم برگرداندند.

امروز آسمان افکار عمومی ایران هم بی‌دفاع است. دشمن هر کاری می‌خواهد می‌کند و مردم هر روز زیر آن رگبار صبح را به شب می‌گذرانند تا چه شود و ذهنشان به کدام سمت برود. طهرانی‌مقدم‌‌های جدید باید این آسمان را به مردم برگردانند.

یکی از مهم‌ترین اصول در نگهداری گیاه آبیاری مناسب است؛ بین خشک‌سالی و رطوبت خاک مرزی وجود دارد و هر یک می‌تواند برای سلامت گیاه مضر باشد. همچنین بهتر است بدانید که آبیاری گیاهان آپارتمانی با گیاهان فضای باز متفاوت است و این به دلیل شرایط محیطی آنهاست. بنابراین رعایت برخی نکات ساده می‌تواند به شما کمک کند تا به‌خوبی از گیاهتان مراقبت کنید.نویسنده : هدی سادات پاکنهادترفندهای خانه داری، گیاهان آپارتمانی،



از جمله احکامی دینی که در دین اسلام مورد توجه قرار گرفته احکام ارث است . در میان احکام ارث سوالی که غالبا به ذهن خطور می کند و عده ای بر زبان نیز جاری می کنند این است که در دین اسلام چرا سهم الارث مرد دو برابر زن است  ؟ نوشته حاضر در صدد پاسخگوئی اجمالی به این سوال ،  نگاشته شده است

 تفاوت چرا؟

نکته اول اینکه ، قاعده دو برابر بودن سهم مرد نسبت به زن، یک قاعده کلى نیست، بلکه در شرع و قانون، مواردى وجود دارد که در ارث بردن، فرقى میان زن و مرد نیست؛ مانند پدر و مادر میت که هر دو به صورت مساوى ارث مى‏برند و فرقى بین آنها وجود ندارد.

 

در روایت دیگرى از امام صادق (ع) بر این نکته تأکید شده که پرداخت مهریه از سوى مرد به زن، جبران نقصان ارث زن است

 

از دیرباز، این سؤال مطرح بوده است که چرا ارث زن نصف ارث مرد است و آیا این نوعى تبعیض به نفع مردان نیست؟
در روایتى از امام صادق ‏(ع)  سؤال مى‏شود که چرا زن که ضعیف‏تر است و احتیاج به حمایت بیشترى دارد، باید از ارث یک سهم داشته باشد و مرد که از حیث قواى بدنى و جسمانى قوى‏تر از اوست، باید دو سهم از میراث میت را تصاحب نماید؟
 امام (ع) در پاسخ مى‏ فرمایند: به دلیل این که مرد تکالیف بیشترى داشته و مسئولیت‏هاى سنگین‏ترى بر دوش دارد. مرد باید به جهاد برود و مخارجى را در این زمینه متحمل شود، مرد باید علاوه بر مخارج خود، مخارج زندگى همسر خود را نیز تأمین نماید. مرد در ردیف عاقله است و باید در جنایت خطایى بستگان خود، با پرداخت مال، معاونت نماید در حالى که زن چنین وظایفى را ندارد.[1]

 

در جاهلیت، زن و دختران میت از ارث محروم بودند و تمامى میراث میت به پسران او انتقال مى ‏یافت، لکن اسلام قوانین جاهلى را باطل نمود

 

در روایت دیگرى از امام صادق (ع) بر این نکته تأکید شده که پرداخت مهریه از سوى مرد به زن، جبران نقصان ارث زن است.[2]
آنچه در اسلام در باب ارث بیان شده، در واقع انقلابى به نفع ن است. در جاهلیت، زن و دختران میت از ارث محروم بودند و تمامى میراث میت به پسران او انتقال مى‏یافت، لکن اسلام قوانین جاهلى را باطل نمود[3] و زن را در زمره وراث میت قرار داده و به زن از همان ابتدا، در تملک و تصرف در اموال، استقلال اعطا نمود، امرى که به تازگى و در دو قرن اخیر به تدریج وارد قوانین کشورهاى اروپایى شد.
با این که در ظاهر ارث مرد دو برابر ارث زن است، اما با دقت بیشتر روشن مى ‏شود که از یک نظر، ارث ن دو برابر مردان است و این به خاطر حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است.
وظایفى که بر عهده مردان گذارده شده، موجب مى‏شود در عمل، نیمى از در آمد آنان صرف ن گردد. مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد و هزینه زندگى خود و فرزندان نیز بر عهده اوست. حتى اگر شأن زن و موقعیت او اقتضا کند تا خدمتکارى را استخدام نماید و خودش هم توان مالى پرداخت مزد او را داشته باشد، باز هم پرداخت حقوق و مزد خدمتکار  برعهده مرد است.[4]
با این توضیحات، مشخص مى‏شود که زیاد بودن ارث زن، لازمه توازن و تعادل میان ثروت زن و مرد است و در این میان اگر اعتراضى هست باید از سوى مردان باشد نه ن.[5]
در مقابل وظایفى که مرد برعهده دارد، زن از پرداخت هرگونه هزینه‏اى معاف است و حتى نسبت به تأمین مخارج خود از قبیل پوشاک و خوراک و. هیچ‏گونه مسئولیتى ندارد، لذا در عمل، این زن است که سهم بیشترى از اموال را در اختیار مى‏گیرد. در تفسیر نمونه، مثالى بیان شده که براى روشن شدن موضوع مفید است و آن این که اگر فرض کنیم مجموع ثروت‏هاى موجود در دنیا 30 میلیارد تومان باشد که از طریق ارث، تدریجاً در میان ن و مردان جهان (دختران و پسران) تقسیم گردد، از این مبلغ 20 میلیارد تومان سهم مردان و 10 میلیارد تومان سهم ن است. ن مطابق معمول ازدواج مى‏ کنند و هزینه زندگى آنان بر دوش مردان خواهد بود و به همین دلیل، ن مى‏توانند ده میلیارد تومان خود را پس انداز کنند و در بیست میلیارد سهم مردان عملاً شریک خواهند شد؛ زیرا سهم مرد، خرج زن و فرزندان مى‏ شود، پس در واقع، نیمى از سهم مردان که ده میلیارد تومان مى‏شود، مصرف ن خواهد شد. با اضافه کردن این مبلغ به ده میلیاردى که ن پس انداز کرده بودند، در مجموع صاحب اختیار بیست میلیارد خواهند بود.[6]

 

علل نصف بودن ارث

با توجه به مطالب ذکر شده مى‏ توان علل نصف بودن ارث زن را در سه بخش خلاصه نمود:

الف. مهریه:

 هنگام انعقاد عقد ازدواج، مرد مکلف است مهریه‏اى مناسب براى زن در نظر بگیرد که هر وقت زن آن را مطالبه نمود، باید مهریه را در اختیار او قرار دهد. در غیر این‏صورت زن هیچ وظیفه‏اى نسبت به تمکین در مقابل شوهر ندارد. پس، از ابتداى شروع زندگى،  لازم است مرد مهریه‏اى براى زن مقرر دارد و این یکى از عللى است که در برخى سخنان اهل بیت ‏(ع) به آن اشاره شده است.[7]

ب. نفقه:

در زندگى شویى، مرد مکلف است علاوه بر تأمین مخارج زندگى خود، مخارج زن و فرزندان را نیز به عهده بگیرد، تأمین خوراک، پوشاک و مسکن متناسب با شأن زن از جمله وظایف مرد است. زن حتى اگر ثروت کلانى هم داشته باشد، هیچ مسئولیتى در زمینه تأمین مخارج خود و فرزندانش ندارد. زن نه تنها هیچ بار مالى را در زندگى شویى بر دوش نمى‏کشد، بلکه در صورت تمایل حق دارد در قبال کارهاى معمول خود در منزل از قبیل شیردادن و پخت و پز و. از شوهر خود اجرت دریافت دارد.

ج. وظایف ویژه مرد:

 مسؤولیت‏هاى سنگینى برعهده مرد گذاشته شده است که زن از آن معاف است؛ مانند جهاد در راه خدا و مرد باید با مال و جان خود جهاد کند. چنانچه در آیات قرآن جهاد با مال مقدم بر جهاد با جان است. مرد باید هزینه‏ هاى مربوط به جهاد را خود پرداخت نماید.[8] در جنایاتى که خویشاوندان باید دیه را بپردازند، زن از پرداخت دیه و همیارى در این امر معاف شده است.

 

اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانى که باید در دامن آنها پرورش یابند و نیز سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است

حکمی همراه با سعادت

همانگونه که ملاحظه مى‏شود که اسلام نخواسته است به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونى وضع کند. اسلام نه جانبدار مرد است و نه جانبدار زن، اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانى که باید در دامن آنها پرورش یابند و نیز سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است.[9]
به هر حال، اسلام بر اساس وظایف و تعهدات اقتصادى و مالى که براى مرد در نظر گرفته است، اقدام به تقسیم ثروت در مواضع مختلف و از جمله ارث نموده و هیچ تبعیضى در این مقوله قابل ادعا نیست. از طرفى، مجموعه قواعد و مقرراتى که در مورد زن و مرد در اسلام وجود دارد، ایجاب مى ‏کند که قوانین آن در باب ارث و. به شکل خاصى باشد و این امر نمى ‏تواند محل اشکال به قوانین مدنى اسلام باشد.

 

این که نفقه زن بر عهده مرد است، براى آن است که زن بدون دل مشغولى و دغدغه خاطر، به پرورش فرزندانى برومند و کارآمد براى جامعه بپردازد و حرارت و گرماى کانون خانواده را که اصلى ‏ترین هسته اجتماع مى‏ باشد، تأمین کند.

سوالی دیگر ؟

اگر چنین است که مخارج زن برعهده مرد است، پس زن را چه حاجتى است به داشتن ثروت و اندوخته؟
در جواب مى‏ توان گفت: مهریه و ارث زن به عنوان پس اندازى است براى آینده‏اش که اگر احیاناً از همسر خود جدا شد و یا همسرش فوت کرد، براى اداره زندگى خود پس اندازى داشته باشد[10] و در کمال آرامش و عزت نفس ادامه زندگى دهد.

 

علت واجب بودن نفقه بر مرد

اما این که نفقه زن بر عهده مرد است، براى آن است که زن بدون دل مشغولى و دغدغه خاطر، به پرورش فرزندانى برومند و کارآمد براى جامعه بپردازد و حرارت و گرماى کانون خانواده را که اصلى‏ترین هسته اجتماع مى‏باشد، تأمین کند.

 

اگر پدرى احیاناً حمایت بیشترى از دختر خود را ضرورى تشخیص دهد مى‏تواند در ایام حیات خود، قسمتى از اموال خود را به او هبه نماید یا این که از محل ثلث اموال خود، مبلغى بیش از سهم الارث را از باب وصیت به دختر خود اختصاص دهد.

نکته قابل توجه

 هرگاه در اثر شرایط خاصى حمایت بیشترى از زن یا دختر، ضرورى به نظر آید، در چنین مواقعى صاحب مال با اتخاذ تدابیرى که در شرع مقدس آمده است، مى‏تواند حمایت لازم را از فرد مذکور به عمل آورد؛ بدین معنا که اگر پدرى احیاناً حمایت بیشترى از دختر خود را ضرورى تشخیص دهد مى‏تواند در ایام حیات خود، قسمتى از اموال خود را به او هبه نماید یا این که از محل ثلث اموال خود، مبلغى بیش از سهم الارث را از باب وصیت به دختر خود اختصاص دهد.

نویسنده: محمدرضا حیدریان

____________________________________
[1] حر عاملى، وسائل الشیعة، ج 26، ص 93، آل البیت؛ شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج 9، ص174 و 275، دارالکتب الاسلامیة؛ الکافى، ج 7، ص 85.
[2] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 57. دار الکتب الاسلامیة، 1365.
[3] ابوالفتح رازى، تفسیر روض الجنان، ج 10، ص 268، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى .
[4] مریم ساوجى، حقوق زن در اسلام و خانواده، ص 113، چاپ دوم، مجرد، 1371.
[5] محمد حسین، فضل الله، نقش و جایگاه زن در حقوق اسلامى، ترجمه، عبدالهادى، فقهى زاده، نشر دادگستر، ص 23.
[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 288، دار الکتب الاسلامیة.
[7] محمد بن رضا، القمى المشهدى، کنز الدقائق، ج 3، ص 343، چاپ وزارت ارشاد.
[8] قاضى طباطبائى، تحقیق در ارث زن از دارایى شوهر، میهن، 1353، ص 143.
[9] مطهرى مرتضى ، نظام حقوقى زن در اسلام، ص 253، نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1353.
[10] طالقانى سید محمود، پرتویى از قرآن، ج 6، ص 90، نشر تهران، شرکت سهامى انتشار.


به نظر روان‌شناسان، حتی در کودکان 6 ماهه هم می‌ توان علاقه به کتاب را پدید آورد. لازم نیست كتاب را بخوانید، کافی است زمان مناسبی را صرف ورق زدن کتابی مصور به همراه کودک و تعریف داستان و شرح تصاویر آن سپری کنید.

یکی از موثرترین روش‌‌ها برای آموزش مهارت‌های کتاب‌خوانی به کودکان، این است که در خانه محیطی فراهم سازیم که آنها را به کتاب‌ خوانی تشویق کند.

در ادامه پیشنهادهایی برای تشویق کودکان به کتاب خواندن ارائه شده است:

برای شكوفایی ذوق كتاب‌خوانی در كودكان، باید نشان دهید كه خودتان به كتاب و مطالعه علاقه دارید. حتی اگر کتابی در دسترس ندارید، رومه و مجله بخوانید. با علاقه کتاب بخوانید و سعی کنید الگوی خوبی برای فرزندانتان باشید. اگر شما بیش از اندازه تلویزیون تماشا کنید، نمی‌ توانید انتظار داشته باشید  فرزندتان علاقه‌ ای به مطالعه نشان دهد.

داشتن کتاب در خانه بسیار اهمیت دارد، اما مهم‌تر از آن این است که والدین برای استفاده‌ی کودکان از این کتاب‌ها برنامه‌ریزی کنند. به نظر کارشناسان بهترین روش، اختصاص مکانی ویژه برای کتاب‌خوانی است.

اگر امكان این كار وجود ندارد، حتی یک گوشه از اتاق هم می تواند به کتابخانه یا مکان کتاب‌خوانی اختصاص یابد. مهمترین مسئله این است که کودک به اهمیتی که شما به کتاب و کتابخوانی می‌ دهید پی ببرد و حس کند. می توانیم با استفاده از صندلی، بالش و پشتی این مکان را برای استفاده‌ ی کودکان راحت تر كنیم.

زمان مشخصی را تعیین کنید که همه‌ی اعضای خانواده به این مکان بیایند و با هم کتاب بخوانند. هر روز 15 دقیقه برای کتاب‌خوانی جمعی کافی است. در بیشتر خانواده‌ها بهترین زمان كتاب‌خوانی، پس از خوردن شام و شستن ظرف‌ هاست. در این 15 دقیقه، خانواده‌ ها به جای کتابخوانی، می توانند برای هم قصه بگویند یا درباره‌ ی کتاب‌ ها، شعرها و داستان‌های دوران کودکی خود با هم گفت‌وگو کنند.

با توجه به امکانات خانواده، کتاب تهیه کنید. بکوشید بخشی از بودجه‌ی ماهانه را به خرید کتاب اختصاص دهید، حتی اگر در حد یک کتاب کوچک ارزان قیمت باشد.

همراه بردن فرزندتان به کتابخانه یا نزد کتابدار روش خوبی برای آشنا کردن وی با کتاب است. کودک در تلاش برای پیروی از الگوی پدر و مادر، با اشتیاق بیشتری به خواندن روی می‌ آورد. می توانید او را در کتابخانه‌ای مناسب نیز عضو کنید و گاه گاه برای خرید کتاب با خود به کتاب فروشی و نمایشگاه کتاب ببرید.

اگر کتابخانه‌ای در خانه درست کرده‌اید، یک قفسه‌ی هرچند کوچک از آن را به کتب فرزند خود اختصاص دهید. به این ترتیب، علاوه بر شاد کردن و احترام گذاشتن به فرزندتان، ارزش و اهمیتی را که به کتاب‌ خواندن او می‌دهید، به وی نشان می‌دهید. این قفسه‌ی کتاب، مانند خود کودک به سرعت رشد می ‌کند و فرزند شما به تدریج، گنج‌ های خود را در آن گرد می ‌آورد.

از هر فرصتی برای نشان دادن اهمیت کتابخوانی و سرگرم کننده بودن آن استفاده کنید. مثلاً با هدیه دادن کتاب، کارت عضویت کتابخانه، اشتراک مجله به کودک و….

با همسایگان خود حرف بزنید و قرار بگذارید یک روز از هفته یا ماه را روز كتاب كودكان محله اعلام كنید. کودکان می‌توانند در این روز درباره‌ی کتاب‌های مورد علاقه‌ی خود و چیزهایی که در کتاب‌ها برایشان جالب بوده است، گفت‌وگو و تبادل تجربه کنند، تبادل کتاب داشته باشند، یا می‌ توانند باهم قرار بگذارند داستانی را بخوانند و هفته‌ی بعد، آن را به شکل نمایش برای پدر و مادرها اجرا کنند.

به همراه فرزندتان كتابی درست کنید. عکس‌های مورد علاقه‌ ی او، تصاویر جالب مجله‌ها، گل‌ها و حیواناتی که از تکه‌های پارچه بریده‌اید و آدمک‌های کاغذی را در دفترچه‌ای کاغذی یا پارچه‌ای بچسبانید و نخستین کتاب مصور او را بسازید. کودک با مشاركت در این کار علاقه‌ای دو چندان به کتاب خواهد یافت.

پیش از آن كه فرزندان شما خواندن بیاموزند، برای او كتاب بخوانید. خواندن کتاب باید هر روز در زمانی مشخص انجام شود. بهترین زمان برای خواندن کتاب شب‌ها پیش از خواب کودک است. قوه‌ی تخیل در این زمان بهترین وضعیت را دارد و کودکان می‌ توانند روز خود را با آرامش به پایان برسانند. خوب است این کار برای کودک به عادت پیش از خواب تبدیل شود. اما در طول روز هم اغلب پیش می‌آید كه كودك می‌ خواهد همان لحظه كتابی را برایش بخوانید. در این صورت اگر فرصت دارید، از پیشنهاد او استقبال کنید. او را روی زانوی خود بنشانید یا در حالی که در رختخواب دراز کشیده است کنار وی بنشینید و برایش کتاب بخوانید. به جز لذت گوش سپردن به داستان، این تماس نزدیک و شنیدن صدای شما، به فرزندتان آرامش‌ می‌ دهد.

کتاب مناسب کودک کتابی است که والدین هم از خواندن آن لذت ببرند. آشکار است که هرکس علایق و نظرات خود را دارد، اما هنگام انتخاب کتاب برای کودک باید به سلیقه و علاقه‌ی خود او بیشترین توجه را داشت. به علاوه بدیهی است که باید به مناسب بودن ادبیات و موضوعات کتاب با فضای پاک کودکی هم توجه ویژه داشت. اغلب با مطالعه ی خلاصه‌ی كتاب و نگاه به رده‌بندی سنی آن می‌توانید تصمیم‌ گیری درستی انجام دهید.

در هر حال باید از زیاده ‌روی پرهیز کرد. اگر بیش از اندازه بر خواندن پافشاری کنید، ممکن است کودک پس بزند و واکنشی وارونه نشان دهد. هرگز نباید کودکان را وادار به کتاب خواندن کرد. برخی از والدین بدون آن که مستقیماً بگویند، در عمل به گونه‌ای این احساس را در کودک خود پدید می ‌آورند که تا خواندن یاد نگیرد، او را دوست نخواهند داشت. این روش بسیار خطرناک است. هرگز نباید از مطالعه به عنوان جریمه استفاده کرد. برعکس، می‌ توان از آن به عنوان جایزه بهره برد. تنها در این صورت است که کودکان با دنیای کتاب و کتاب‌خوانی به عنوان دنیایی زیبا و دوست‌داشتنی آشنا خواهند شد.








دستور به وصیت، در نزدیکی وفات، دستور مؤکد قرآن است كه به صراحت فرموده است: كتب علیكم اذا حضرت احدكم الموت ان ترك خیراًالوصیة للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاً على المتقین؛ دستور داده شد كه وقتى یكى ازشما را مرگ فرا رسد، اگر داراى متاع دنیوى است براى پدر و مادر و خویشان، به چیزى شایسته وصیت كند كه این كار سزاوار مقام پرهیزكاران است.»(1)

روایت‌های زیادی نیز این موضوع را تأیید می‌كند. به طورمثال رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ما ینبغى لامرء مسلم ان یبیت لیلة الا و وصیته تحت رأسه؛ سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد مگراین كه وصیت نامه‌اش زیر سر او باشد.»(2)
پیامبر اسلام بنا به این دستور خداوند، وصایای خود را در حجة الوداع و خطبۀ غدیر، دربارۀ جانشینی امام علی (علیه السلام) بیان فرمود و دستور داد که حاضران به غایبان برسانند. در نزدیکی رحلت نیز، دربارۀ متاع و قرض خویش، به نزدیکانش وصیت کرد که فقط امام (علی علیه السلام) مسئولیت آن را پذیرفت. چنانکه در روایتها نقل شده است که پیامبرخواست تا به عباس، عموی خود، وصیت کند؛ اما عباس، عیال‌مندی را بهانه کرده و از پذیرفتن آن خودداری کرد. سپس، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: آگاه باش که اینک وصیت‏ خود را به کسی خواهم گفت که آن را می‏ پذیرد و حق آن را ادا می‏ نماید و او کسی است که این سخنان را که تو گفتی نخواهد گفت! یا علی بدان که این حق توست و احدی نباید در این امر با تو ستیزه کند، اکنون وصیت مرا بپذیر و آنچه به مردمان وعده داده‏ ام به جای‏ آر و قرض مرا ادا کن. یا علی(ع) پس از من امر خاندانم به دست توست و پیام مرا به کسانی که پس از من می ‏آیند برسان

اما ماجرای قلم و دوات طلب کردن پیامبر، در هنگام رحلت، مسئلۀ دیگری است. پیامبرمی خواست برای تثبیت موقعیت وصی گرامی‌اش گام آخر را بردارد؛ هر چند بارها به صراحت آن را بیان كرده بود. اگر در جامعۀ آن روز مبنای تصمیم مردم، عقل و شرع بود امروز، دنیای اسلام به اندازی آباد و قدرت‌ مند می‌شد كه هیچ صدمه ای بدان وارد نشود.
لحظه‌های آخر حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) سپری می‌شد تا حضرت به ملاقات پرودگار عالم نائل شود. آن لحظه كه خداوند حضرت را مخیّر كرد بماند یا آن كه جهان دیگر را برگزیند، حضرت در پاسخ فرمود: لا مع الرفیق الاعلى؛ نه، دنیا! به رفیق اعلى مى اندیشم.» به تصریح اهل سنت و شیعه و به اعتراف  نویسندگان صحاح  و سایر نویسندگان سنن، 
در هنگام احتضار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عده ای ازجمله عمر‌بن‌الخطاب در خانۀ آن حضرت بودند. تاریخ چنین نوشته است: پیامبر اكرم از فعالیت‌هایی كه در خارج از خانۀ او برای قبضه‌كردن خلافت انجام می‌گرفت آگاه بود؛ بنابراین برای پیش‌گیری از انحراف خلافت از محور و جلوگیری از بروز اختلاف، تصمیم گرفت موقعیت خلافت امیر مؤمنان و اهل بیت را به‌طور نسبی تحكیم کند و سندی زنده درباره خلافت به یادگار بگذارد. پیامبر روزی كه سران صحابه برای عیادت آمده بودند كمی سر به زیر افكند و مقداری فكركرد، سپس رو به آنان کرد و فرمود:

هلمّوا أكتب لكم كتابا لن تضلّو بعده أبدا؛ بیایید برایتان نوشته‌ای بنویسم كه پس از آن هرگز گمراه نشوید.»

در این هنگام، عمر گفت: درد بر او غلبه كرده است. قرآن نزد شما است و كتاب خدا ما را كفایت می‌كند. در منابع متعدد از اهل سنت، این سخن عمربن خطاب نقل شده است. پس از بیان این سخن از طرف عمر،. كسانى كه در خانه بودند در این مورد اختلاف نظر داشتند. برخى گفتند: بیاورید تا بنویسد، و برخى مى‏گفتند: حرف همان حرف عمر است. بین افراد اختلاف افتاد و منجرّ به نزاع شد. آن گاه كه سر و صدا و اختلاف نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بالا گرفت، پیامبر فرمود : قوموا لا ینبغى عند نبىّ تنازع؟ هیچ قومى را در محضر پیامبر ستیزه كردن جایز نیست. برخیزید و ازاین جا بروید.
جای تأمل بسیار است که بعضی مسلمانان حاضر در مجلس، حتی کسانی هم  که به دفاع از پیامبر با آوردن قلم وقرطاس موافق بودند، به این نکته مهم  که تنازع در نزد پیامبر شایسته نیست، بی توجه بودند! چنانکه از امام علی (علیه السلام) سخنی، در این جریان، نقل نشده است.
افرادی که در آن روز، از آوردن قلم و قرطاس جلوگیری کردند، می‌دانستند حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خواهد پیمان خلافت را محكم‌تر كند و نص برخلافت علی (علیه السلام) را مؤکد سازد؛ از این رو ایشان را از این كار باز داشتند. چنان كه عمربن‌خطاب در بحثی كه بین او و ابن‌عباس در گرفت، این نکته را تصریح كرده است.(3) ابن‌عباس همواره این سخن را می‌گفت: تمام مصیبت آن وقتی بود كه با اختلاف و سروصدایشان بین پیامبر و بین آنچه می‌خواست برای آن ها بنویسد، حائل شدند.»(4) این حدیث از احادیثی است كه در صحت و صدور آن جای هیچ تردیدی نیست .
اگركلام پیامبر را که فرمود: هلمّوا أكتب لكم كتابا لن تضلّو بعده أبدا» همراه با حدیث ثقلین در نظر بگیریم كه فرمود: من در بین شما چیزی می‌گذارم كه اگر به آن تمسك جویید، هرگز گمراه نشوید: كتاب خدا و عترتم.» در می‌یابیم كه هدف این دو حدیث یكی است و آن این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درحال بیماریش می‌خواست تفصیل آنچه در حدیث ثقلین بر آن‌ها واجب كرده است، بنویسد.

ابن‌عباس همواره این سخن را می‌گفت: تمام مصیبت آن وقتی بود كه با اختلاف و سروصدایشان بین پیامبر و بین آنچه می‌خواست برای آن ها بنویسد، حائل شدند.»

در ادامۀ ماجرا علت پافشاری‌ نکردن حضرت در نوشتن نامه، در تاریخ، چنین بیان شده است: پیامبر می‌توانست به رغم مخالفت آن‌ها، دبیر خود را احضار كند و نامۀ مد نظر خود را بنویسد. پس چرا از اعمال قدرت خودداری فرمود؟ پاسخ آن روشن است؛ زیرا اگر پیامبر در نوشتن نامه اصرار می‌ورزید آنان نیز در اسائۀ ادب به پیامبر و این كه می‌گفتند  بیماری بر او غلبه کرده است، بیشتر اصرار می‌كردند و هواداران آن‌ها نیز،این گفته را اشاعه داده و برای اثبات مدعای خود كوشش‌هایی می‌کردند. در این صورت علاوه بر این كه اسائۀ ادب به ساحت پیامبر گسترش و ادامه می‌یافت و همین امر منشأ اختلاف دربین امت اسلامی می‌شد.
 در ضمن وقتی كه حضرت دید درحضورش سخنان ناروا و توهین‌آمیز گفته می‌شود بدیهی است كه پس از رحلت آن حضرت به محتوای وصیت عمل نخواهد شد و نامه اثر خود را از دست خواهد داد. از این رو هنگامی كه برخی برای جبران بدرفتاری به پیامبر عرض كردند: آیا می‌خواهید قلم و كاغذ بیاوریم، چهره او برافروخت و سخت برآشفت وفرمود: پس از آن همه گفتگوها می‌خواهید قلم و كاغذ بیاورید؟! همین اندازه توصیه می‌كنم كه با عترت من به نیكی رفتار كنید.» این را گفت و صورتش را از حاضرین برگرداند و آنان نیز جز علی و عباس و فضل، همه برخاستند و متفرق شدند.(5)

 


پی نوشت:

1. بقره، آیه 0.

2. وسائل الشیعه، ج 19، ص 258.

3. سید شرف الدین، المراجعات، ترجمه محمد جعفر امامی، ص 324 با ارجاع به  شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید معتزلی) ج12 ص79 

4. صحیح البخاری، ج5، ص138.

5. فروغ ابدیت، ج 2، با تلخیص.


 آشنائی اجمالی با نهج البلاغ

نهج البلاغه این اثر جاودانه، بر گرفته از بیانات و نوشته های گهربار امیرالمؤمنین حضرت على (علیه‏السلام) آن بزرگ مرد تاریخ است كه هیچگاه غبار زمان پرده كهنگى و فراموشى بر سیماى پرفروغ او نیفكنده، و از جلوه و شكوه او نكاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و دیگر صفات برجسته او را از یاد نبرده، و در برابر بزرگی دانش و حكمت او سر تعظیم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقه‏گرایى در گذشته، تا بدانجا كه دوست و دشمن سخن به ستایش او گشوده و به تالیف كتب و سرایش اشعار پرداخته و با زبان اندیشه و سوز و دل نمى‏ازیم فضیلت او را بیان كرده ‏اند

 

تدوین نهج البلاغه

این مجموعه نفیس و زیبا به نامنهج‌البلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و اندیشه‌های نوتر و روشن‌تر مرتبا بر ارزش آن افزوده است، منتخبی ازخطابه‌ها» و دعاها» و وصایا» ونامه‌ها» وجمله‌های كوتاه» مولای متقیان علی ـ علیه السّلام ـ است
نهج البلاغه كه از متون اولیه فرهنگ اسلامى است توسط ادیب علامه مرحوم سید ‏رضى رضوان الله علیه در سال 400 هجرى از میان صدها كتاب و منبع گردآورى و تنظیم گردیده است . آنچه تردید ناپذیر است این است كه علی ـ علیه السّلام ـ چون مرد سخن بوده است، خطابه‌های فراوان انشاء كرده، و همچنین به تناسب های مختلف جمله‌های حكیمانه كوتاه فراوان از او شنیده شده است، همچنان كه نامه‌های فراوان مخصوصا در زمان خلافت نوشته است، و مردم مسلمان علاقه و عنایت خاصی به حفظ و ضبط آنها داشته‌اند.
 

نام نهج‏ البلاغه

نامى كه شریف‏ رضى براى این كتاب برگزیده نهج‏البلاغه‏» یعنى راه و روش بلاغت‏» است زیرا این كتاب درهاى بلاغت را به روى خواننده مى ‏گشاید و طالبان بلاغت را بدان نزدیك مى‏ سازد و نیاز دانشمند و دانشجو را برمى ‏آورد، و گمشده و خواسته بلیغ و زاهد است و از آن روز كه این كتاب گام به عالم فرهنگ و ادب نهاد و توسط شریف ‏رضى به بار نشست، در میان دانشمندان و خطبا و اهل ادب جا باز كرد و بلند آوازه شد و شهره آفاق دانش گردید و ستاره آن در شام و عراق و نجد و تهامه درخشید، و هركجا كه رفت‏با استقبال مردم مواجه گردید و در مراكز علمى به درس و بحث از آن پرداختند زیرا علاوه بر معناى ارزنده و محتواى علمى و عمیق همه‏جانبه و درهاى حكمت و دانش، داراى الفاظ و نگارشى بسیار بدیع و زیبا و سبك و شیوه‏یى هماهنگ و عالى است كه در اوج نثر عربى قرار گرفته است .

 

ویژگی های نهج البلاغه

1- كلامی فوق كلام انسانها و پایین تر از كلام خدا و در حقیقت، كلماتی گهربار از امام معصوم حضرت مولی الموحدین امام علی(علیه السلام)
2- جامعیت نهج البلاغه، به گونه ای كه همانند قرآن، به عنوان انواری از آن، به تمام مسائل دنیوی و اخروی پرداخته است.
 3. اوج فصاحت و بلاغت بی نظیر
 4. در بردارنده رسالتی جاودانه و جهانی پس از قرآن، جهت هدایت بشریت
 5. جاذبه خاص نهج البلاغه برای همگان
 6. مصون از هرگونه ضعف، خطا وتحریف
7. ارزش والای پیام های نهج البلاغه
8-  عدالت خواهی و ظلم ستیزی منحصر به فرد
نهج‌البلاغه از نظر محتوایی به مسائل مختلف اعتقادی، اقتصادی، ی، اخلاقی پرداخته است و در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حكمت‌ها به پرسش‌ها و مسائل عرصه‌های مذكور پاسخ داده است.
 

محتوای نهج البلاغه

نهج‌البلاغه اثری است كه باید با آن زیست و تنفس كرد. روح را با آن هم‌دم ساخت و با آن نبض و قلب را به تپش در آورد، تا معانی آن در عمق جان بنشیند و بتوان دنیاهای آن‌ را وارد شد و سرزمین‌هایش را فتح كرد. هرچند رسیدن به قله‌ی رفیع معرفت علی(ع) حتی در حوزه‌ نهج‌البلاغه بر كسی میسّر نیست و ضعف ما حكم می‌كند كه نمی‌توان تمام دنیاهای زهد و تقوا و عبادت و عرفان و حكمت و فلسفه و پند و موعظه و ملاحم و مغیبات و ت و مسؤولیت‌های اجتماعی، حماسه، شجاعت و دیگر زوایای نهج البلاغه را وارد شد و این اقیانوس بی‌پایان را شناخت.
نهج‌البلاغه از نظر محتوایی به مسائل مختلف اعتقادی، اقتصادی، ی، اخلاقی پرداخته است و در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حكمت‌ها به پرسش‌ها و مسائل عرصه‌های مذكور پاسخ داده است.
نهج‌البلاغه در مسائل اعتقادی به آفرینش جهان و انسان و جانوران، هدفدار بودن خلقت انسان، معرفت حق تعالی وحدت حق تعالی، هدف فرستادن پیامبران، هدف بعثت پیامبر اكرم(ص) ، استمرار رسالت با قرآن و عترت و فرجام و رستاخیز،پرداخته است.
امام علی(ع) در نهج‌البلاغه، به مسائل اقتصادی نیز پرداخته است و مسئولیّت انسان را نسبت به سرزمین‌ها و چهارپایان و ارج نهادن به كار و تلاش انسان و بهره‌مندی از حاصل دست‌رنج خویش و ضرورت آبادانی سرزمین‌ها و ذخیره‌سازی ثروت و توصیه‌‌هایی مربوط به بیت‌المال و عدالت اجتماعی و فقر زدایی و ره‌نمودهای اخلاقی به ثروت‌مندان و برنامه‌های اقتصادی و وظایف فردی نیازمندان و وظایف دولت و جامعه را بیان كرده است.

مسائل عبادی و معنوی مانند سیمای عابدان شب زنده‌دار، انگیزه‌های گوناگون در عبادت، حالات و مقامات عابدان و تأثیر عبادت در زوال گناه نیز در نهج‌البلاغه مورد توجه جدی قرار گرفته است

بخش دیگری از فرمایشات امام علی(ع) به مسائل ی و حكومتی اختصاص دارد. امام(ع) در این ساحت، به وظایف كارگزاران و استانداران، نویسندگان، ارتش و نیروها و سران نظامی، روش‌های دریافت مالیات و اصول كشورداری پرداخته است.
ساحت دیگر نهج البلاغه، مسائل اخلاقی و تربیتی است. كه امام(ع) بر مبنای جهان‌بینی توحیدی، آن‌را استوار ساخته است. اخلاق فردی در نهج‌البلاغه، دانش اندوزی توأم با عمل، بی اعتنایی به زخارف دنیوی، آزادگی و ظلم ستیزی، نظم و حساب‌رسی در امور را تبیین نموده است و اخلاق اجتماعی نیز به خوش خلقی و انسان دوستی، انصاف‌ورزی با مردم و مانند این‌ها اشاره كرده است .
مسائل عبادی و معنوی مانند سیمای عابدان شب زنده‌دار، انگیزه‌های گوناگون در عبادت، حالات و مقامات عابدان و تأثیر عبادت در زوال گناه نیز در نهج‌البلاغه مورد توجه جدی قرار گرفته است روی‌كرد علی(ع) در سراسر سخنانش بر مبنای عدالت است؛ همان‌گونه كه فرمود: عدالت، زندگی است.
اما علی(ع) در برابر ستم‌كاران چونان تندری می‌غرّد و برای مظلومان پناهی استوار و امیدبخش است. علی(ع) حریم مقدّس عدالت است و با انسانیتی والا و شمشیر و قلم، حریم آن را پاس می‌دارد. سرزمین‌هایی را كه ستم بر آن‌ها غلبه یافته و مكان‌هایی كه كابوس فقر بر آن‌ها چیره شده است، چه كسی می‌تواند نجات دهد جز نهج‌البلاغه كه برنامه‌ی حاكمیتی عادل است كه بنیاد ستم را در هر مكان و زمان، از ریشه برمی‌آورد.

 

یكی از مسایل دردناك كه نمی‎توان انكار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه تلاش هائی برای رفع مهجوریت شده ، اما همچنان این واقعیت تلخ قابل انكار نیست كه نهج‎البلاغه مهجور است

مهجوریت نهج البلاغه و انس و بهره‎مندی از آن

 یكی از مسایل دردناك كه نمی‎توان انكار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه تلاش هائی برای رفع مهجوریت شده ، اما همچنان این واقعیت تلخ قابل انكار نیست كه نهج‎البلاغه مهجور است

تنظیم کننده : محمد رضا حیدریان


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

فیلترپرس شرکت صنعتگران فیلتر زندگان هوآوی فارسی Cassandra's memory ریاضی هفتم- هشتم- نهم - شهرری وبلاگ همسفران نمایندگی پرستار اشعار احمد محمود امپراطور خرید مخزن پلی اتیلن آب در استان خراسان من و دل نوشته هایم Maillot NBA Pas Cher|Maillot De Basket Stephen Curry کد تخفیف شرکت پرند ( کد معرف ) : 58107579