محل تبلیغات شما
به برکت تعالیم اسلامى مسلمانان به توفیقات بزرگى در علم طب، ترجمه و تألیف متون پزشکى دست یافتند. تلاش‌های علمی ‌‌آنان در این عرصه از سویی موجب ماندگاری آثار گذشتگان و از سوی دیگر باعث توسعه دانش پزشکی در شاخه‌های مختلف شد، چنانکه نگاه منصفانه به تاریخ تمدن بشری نشان می‌‌دهد پیشرفت غربیان در عرصه پزشکی در دوره‌های بعدی به شدت مرهون آثار طبی مسلمانان است و اگر چه دوران رنسانس غرب و توجه آنان به تحصیل دانش‌های مختلف ازجمله پزشکی، مصادف شد با دوران رکود تمدن اسلامی، اما سهم زیاد مسلمانان در تاریخ طب روشن‌تر از آن است که بتوان آن را انکار نمود.

اهمیت علم طب درتعالیم اسلامی


نگاهی گذرا به تاریخ تمدن اسلامی‌‌ نشان می‌‌دهد علم طب همواره از جایگاه رفیعی در بین مسلمانان برخوردار بوده است چنانچه کلمه حکیم» در تمدن اسلامی‌‌ هم به طبیب و هم به فیلسوف اطلاق می‌‌گردیده است.[۱] بی‌شک از مهمترین علل توجه مسلمانان به دانش طب، توجه پیشوایان دین به این دانش ارزشمند است. در حدیثی از پیامبر گرامی‌ ‌اسلام (صلی الله علیه وآله) دانش طب همسنگ با علم دین و در کنار آن مورد توصیه قرار گرفته است.[۲] و پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام خود در کنار رسالت تعالی روح افراد، با توصیه‌های طبی، آن‌ها را در نگه داشتن سلامت جسمشان نیز یاری می‌‌نمودند. شاهد این مدعا کتاب‌های روایی بر جای مانده در این موضوع با عنوان طب النبی، طب الائمه، طب الصادق و طب الرضاست.[۳]

آغاز تاریخ طب مسلمانان

علم طب در دوره اسلامی‌‌ با ترجمه کتاب‌های یونانی و هندی در این رشته آغاز شد. جندی شاپور از اولین مراکز علمی ‌‌مسلمانان است که طرفدار ترجمه کتب پزشکی یونانی و احتمالا سنسکریت بود.[۴]
شهر جندی‌ شاپور” را شاپور اول‌ ساسانی‌ (241-272 م‌) به‌ هم‌ چشمی انطاكیه‌” كه‌ از بلاد رومی‌ محسوب‌ می‌شد، در اهواز ساخت‌. بعداً انوشیروان‌ (531-579 م‌) كه‌ خود پادشاهی‌ عالم‌ و حكیم‌ بود، در آن‌ شهر مدرسه‌ و بیمارستان‌ عظیم‌ و نامدار جندی‌ شاپور” را تأسیس‌ كرد كه‌ هم‌ مدرسه‌ و مركز تحصیل‌ طب و فلسفه‌ بود و هم‌ بیمارستان‌ و دارالشفای‌ مریضانی‌ كه‌ بدان‌ جا رجوع‌ می‌كردند. قسمتی‌ از استادان‌ بزرگش‌ مسیحی‌ نسطوری‌ مذهب‌ بودند كه‌ پس‌ از بسته‌شدن‌ مدارس‌ فلسفی‌ یونانی‌ به‌ فرمان‌ امپراطور روم‌، از رُها” و دیگر مراكز علمی‌ و فلسفی‌ گریخته‌ بودند. انوشیروان‌ از وجود آن‌ها برای‌ تأسیس‌ مدرسه‌ی‌ جندی‌ شاپور استفاده‌ كرد و به‌ علاوه‌ جمعی‌ از مسیحیان‌ یعقوبی‌ مذهب‌ را نیز در آن‌ مدرسه‌ به‌ كار واداشت‌.[۵]
اساتید علمی‌ و طبی‌ جندی‌ شاپور هر كدام‌ كه‌ پس‌ از انقراض‌ دولت‌ ساسانی‌ و تشكیل‌ دولت‌ اسلام‌ باقی‌ بودند عموماً داخل‌ حوزه‌ی‌ اسلام‌ شدند و چه‌ از طریق‌ تعلیم‌ و ترجمه‌ی‌ كتب‌ علمی‌ و چه‌ از طریق‌ طبابت‌ و عمل‌ پزشكی‌ در خدمت‌ خلفا و وزراء و اعیان‌ اسلامی‌ خدمت‌ می‌كردند.[۶] به نظر دکتر علی‌اکبر ولایتی در کتاب "پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی" توجه و علاقه‌مندی به آثار علمی‌‌ و پزشکی فرهنگ‌های کهن‌تر به ویژه یونانی در دوران خلافت عباسی، به تشویق این پزشکان مسیحی درباری بود که به زبان یونانی و سریانی می‌‌خواندند یا سخن می‌‌گفتند.[۷]
در کتاب طب و طبیب و تشریح نوشته علامه بزرگوار حسن زاده آملی آمده است: در زمان ملوک بنی‌امیه و بنی‌عباس بعضی از اطبای یهود و نصارا از قبیل جویه یهودی و بختیشوع نصرانی را استخدام کردند و ترویج این فن شریف را می‌‌نمودند. هارون رشید و پسرش مامون را در طلب علوم فلسفه و طبیه رغبتی تمام بود، و مامون را بیشتر؛ چنان که از اطراف و اکناف عالم حکم به جمع آوری علماء و اصحاب معارف را می‌‌کرد و آن‌ها را بسیار گرامی‌‌ می‌‌داشت و کمال جدَ و جهد را در ترجمه کتب فلاسفه یونانی به زبان عربی می‌‌داشت. و مترجمینی که بر آن‌ها اعتماد بسیار می‌‌نمود چهار نفر بودند: حنین بن اسحاق عبادی، و یعقوب بن اسحاق کندی، و ثابت بن قره حرانی، و علم بن فرجان طبری. اینها مولفات فیثاغورس و افلاطون و ارسطاطالیس و بقراط و جالینوس را از زبان یونانی به زبان عربی ترجمه نمودند. و همچنین عبدالرحمن اموی ملقب به ناصر در اندلس نیز در ترجمه این علوم به نهایت راغب بود”.[۸]
در بین این‌ها حنین بن اسحاق جایگاه ویژه‌ای در ترجمه کتب طبی دارد. حنین ده سال پیش از مرگش نوشت که فقط از آثار جالینوس 95 اثر را به سُریانی و 34 اثر را به عربی برگردانده است.[۹]

سهم مسلمان در پیشرفت طب 

شكى نیست كه كلى ترین دانسته هاى نظرى پزشكى به ویژه از راه ترجمه آثار دانشمندان یونانى و از همه مهم تر بقراط و جالینوس به دست مسلمانان رسید. اما بسیارى از مسائلى كه پزشكان مسلمان در خصوص بیماران خود با آن روبه رو بودند، به سرزمینهاى اسلامى و شرایط خاص آن اختصاص داشت كه در نوشته هاى یونانى از آن ذكرى به میان نیامده بود. بدیهى است كه به صرف عدم ذكر این موارد در آثار پیشینیان، پزشكان اسلامى نمى توانستند به آنها بى اعتنا باشند. بنابراین، رویكردى ویژه درباره این موارد پدید آمد.
بیماریهایى كه در بخشهاى گوناگون کتاب الحاوى»، نوشته زکریای رازى بررسى شده، بسیار بیشتر از آن چیزى است كه در آثار جالینوس، بقراط و دیگر پزشكان یونانى آمده است.[۱۰]
یكى دیگر از نكات مهم و برجسته در تاریخ پزشكى اسلامى، كتاب قانون ابن سیناست. در همه دوران پزشكى غرب، هیچ كتابى كه چنین جامع و مانع و دانشنامه گونه مبادى و موضوعات پزشكى را دربرگرفته باشد، به وجود نیامده بود. بى دلیل نبود كه قانون» به سرعت و پس از ترجمه آن به لاتین، مورد توجه دانشمندان و پزشكان غرب قرار گرفت، و به عنوان كتاب درسى در دانشكده هاى پزشكى جهان تدریس شد.[۱۱] اما نوآورى در حیطه پزشكى اسلامى در این حد نیز متوقف نماند.

مهم ترین دستاوردهاى پزشكى اسلامى هنگامى به وجود آمد كه چند تن از پزشكان اسلامى توجه خود را به ناهماهنگى آراى جالینوس با آنچه خود بر اثر تجربه به دست آورده بودند منعكس كردند. یكى از نخستین ایرادهاى دانشمندان اسلامى بر جالینوس را ابونصر فارابى مطرح كرد. او در رساله خود با عنوان الرد على الجالینوس فیما نقض على ارسطاطالیس لأعضاء الانسان» به طور كلى ترتیب ساختارى اعضاى بدن انسان را بین آراى جالینوس و ارسطو مقایسه كرده و با توجه به آراى خود، حق را به ارسطو داده است. احتمالًا این نگرش فارابى منشأ همان انتقادهایى شد كه پس از او ابن سینا از جالینوس مطرح كرد.
زکریای رازى نیز در مقام پزشكى بزرگ، جامع نگر و صاحب نظر، به آراى جالینوس در پزشكى ایرادهایى مهم وارد كرد. مهم ترین نقد رازى بر آراى جالینوس هنگام طرح دیدگاههاى خود درباره دیدن، شنیدن و رسیدن پرتوهاى نورى از جسم به چشم ارائه شده است. رازى فرایند دیدن را درست برعكس آراى جالینوس بسته به پرتوهایى مى دانست كه به چشم مى رسند، نه آن گونه كه جالینوس گفته بود با پرتوهایى كه از چشم ساطع مى شود. در ادامه این انتقاد، ابن سینا نوشته هاى جالینوس در این زمینه را مشتى نوشته هاى مهمل نامید.
اما مهم ترین نقد آراى پزشكى جالینوس را در جهان اسلامى، كه مایه شهرت و افتخار براى پزشكى اسلامى به شمار مى رود، ابن نفیس دمشقى، پزشك سده ششم هجرى، مطرح كرد. ابن نفیس پزشكى تجربه گرا و اهل نظر بود كه یكى از بزرگ ترین كشفیات پزشكى اسلامى را صورت داد. از این رو او در قرون گذشته بین نویسندگان اسلامى به جالینوس عرب (اسلامى)، همان لقبى كه در مراجع مختلف به رازى نیز داده اند، مشهور شده است. ابن نفیس در دو اثرش، شرح تشریح قانون ابن سینا، شرحى كه بر كتابهاى اول تا سوم قانون نوشته شده است، و شرح قانون، شرحى كه به طور كلى بر موضوعات طرح  شده در قانون نوشته، كشف خود موسوم به گردش ریوى خون را شرح داده است. تنها در سده نوزدهم بود كه دانش جدید با این كشف مهم ابن نفیس آشنا شد.
بر اساس نظر جالینوس در مورد گردش خون، خون از راه شریان وارد بطن راست قلب شده و از راه منافذى كه بین بطنهاى راست و چپ قلب وجود دارد به بطن چپ وارد شده و در بدن مى چرخیده است، اما ابن نفیس نوشت كه خون از بطن راست و از راه ورید به ریه رفته و پس از آنكه در ورید با هوا آمیخته شد از راه وریدى دیگر به بطن چپ رفته و از آنجا در سراسر بدن پخش مى شود. بى شك، ابن نفیس این اطلاعات را از راه تشریح بدن انسان به دست آورده است. این كشف او سه سده پیش از آنكه میگل سروتو، پزشك ایتالیایى، آن را شرح دهد، به طور آشكار و روشن توضیح داده شد. بنابراین، لازم است در انتساب این كشف به سروتو تردید كرد. حتى درباره این موضوع كه سروتو از راه ترجمه هاى لاتین آثار پزشكى اسلامى با آراى ابن نفیس آشنا شده یا اینكه خود به توارد، این موضوع را دوباره كشف كرده، بحثهاى بسیارى در تاریخ پزشكى جهان پیش آمده است. با كنار هم قراردادن آراى ابن نفیس، فارابى، ابن سینا و چند پزشك دیگر نشان مى دهد پزشكى اسلامى بسیار جدى به دنبال طرح مدلى غیرجالینوسى از پزشكى بوده است.[۱۲]

در شاخه هاى علوم وابسته به پزشكى، مهم ترین سهم در ارائه پژوهشهاى اصیل و مبتكرانه متعلق به چشم پزشكى است. چشم پزشكان اسلامى افزون بر بسط آراى پزشكان و چشم پزشكان یونانى در مورد بیماریهاى چشم و راههاى درمان آنها، خود بیماریهاى متعددى را شناسایى و راههاى درمان آنها را ارائه كردند. انواع جراحیهاى چشم، برداشتن آب مروارید با بیرون كشیدن مایع جمع شده از قرنیه و طرح انواع داروهاى گیاهى، معدنى و حیوانى براى چشم ازجمله این نوآوریهاست. از بین چشم پزشكان اسلامى نیز سهم دو تن بیش از همه چشم گیر است، یكى حنین بن اسحاق، مؤلف العشر مقالات فى العین و دیگرى على بن عیسى مؤلف تذكرةالكحالین. هر كدام از این دو كتاب منشأ نوآوریهاى بسیارى در زمینه چشم پزشكى شد و نویسندگان آنها در زمره بزرگ ترین چشم پزشكان اسلامى درآمدند. باید اذعان كرد اروپا تنها پس از گذشت هفت سده از رواج چشم پزشكى در اسلام توانست از مجموعه دانسته هاى چشم پزشكان اسلامى گذر كند.

در زمینه گیاه شناسى و گیاه داروشناسى نیز وضع كمابیش به همین گونه است. مهم ترین اثر یونانى كه در این زمینه به دست گیاه شناسان اسلامى رسید، كتاب الحشائش، نوشته كوریدس، نویسنده اهل آسیاى صغیر در سده اول میلادى بود. این كتاب به قلم حنین بن اسحاق و چند تن دیگر از مترجمان نهضت ترجمه به عربى ترجمه شد. در سراسر این كتاب، تقریباً خواص دارویى پانصد گیاه مطرح شده است، در حالى كه تنها در بخش مربوط به گیاهان دارویى كتاب الحاوى» نوشته زکریای رازى، تقریباً خواص دارویى هفتصد گیاه بررسى شده است. این تعداد در دیگر اثر مهم گیاه شناسى اسلامى، كه نشانه بسیار مهم آشنایى پزشكان اسلامى با داروشناسى است، یعنى كتاب الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، نوشته ابن بیطار به 1400 فقره رسیده است؛ یعنى نزدیك به سه برابر بیش از آنچه در كتاب كوریدس ذكر شده است. این گسترش سریع و بى سابقه در شمار گیاهان، نشان مى دهد پزشكان و داروشناسان و البته گیاه شناسان اسلامى بسیار بیش از آنچه پیرو كوریدس به شمار آیند، خود به دنبال نوآورى و شناسایى خواص دارویى گیاهان بوده اند.[۱۳]

پی نوشت:
1. روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تاکنون، جلد دوم، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، ص 140.
2. عنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیَانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَان (بحارالانوار، ج 1، ابواب العلم، باب 6: العلوم التی أمر الناس بتحصیلها و ینفعهم، حدیث 52)
3. بنگرید: نگارش احادیث طبی، غلامرضا نورمحمدی، مجله پژوهش و حوزه، شماره 17 و .
4. پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، علی‌اکبر ولایتی، ص 8.
5. تاریخ‌ علوم‌ اسلامی‌، به‌ روایت‌ استاد همایی‌، تهران‌، نشر هما، 1363.
6. همان.
7. پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، علی‌اکبر ولایتی، ص 8.
8. طب و طبیب و تشریح، حسن حسن‌زاده آملی، نشر الف لام میم، چاپ اول، 1381، ص 61.
9. پزشکی، دانشنامه جهان اسلام.
10. فرهنگ و تمدن اسلامى، علی اکبر ولایتی، ص 45 تا 47
11. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ذیل ابن‏سینا»
12. همان، ج 5، ذیل ابن‏نفیس» (سید صادق سجادى)
13. ابوریحان بیرونى، الصیدنه، كراچى، 1973، ص 15-/ 3، 21، 126-/ 125
منبع: دانشنامه اسلامی

امام صادق علیه السلام چگونه مردم را جذب دین می کرد؟

کجای زندگی ما الگوگیری از زندگی پیامبر ماست؟

آیا زیارت اربعین از مختصات شیعیان است؟

كه ,پزشكى ,اسلامى ,جالینوس ,طب ,ابن ,پزشكان اسلامى ,از راه ,ابن نفیس ,پزشكى اسلامى ,در این ,اسلامی، علی‌اکبر ولایتی، ,تمدن اسلامی، علی‌اکبر ,گیاه شناسان اسلامى

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت جامع دانستنیهای مهم ناقلاها مشاغل اصفهان روانشناسی و روش تدریس نوین (دانش ثریا) gipacomca تغذیه سالم هرگز تنها نخواهی رفت You’ll never walk alone Jaime's site دانلود تحقیق، پروژه و مقاله کاریکلماتور متین یحیی زاده